$


الإجتهاد و التقلید - جلسه ۴۱

$

* متن کفایه:

و کذا القدح فی دعوی سیرة المتدینین.

تبیین فرمایش صاحب کفایه:

و همین‌گونه است مطعون بودن آن در اداعی سیره متدینین.

سخنی درباره این عبارات:

مرحوم آخوند در این عبارت کوتاه، بدون اشاره به دلیل، استناد به سیره متدینین در امر تقلید را هم نمی پذیرند.

اگر خاطرتان باشد، عرض کرده بودم که سیره متدینین، مانند سیره عقلا، از جمله ادله‌ای است که برای عامی هم قابل طرح است. به این صورت که عامی بگوید تا آن جا که من می‌دانم همه یا اکثر قریب به اتفاق متشرعین و متدینینی که مجتهد نیستند، به مرجع تقلیدی رجوع می‌کنند و عده قلیلی هم ممکن است عمل به احتیاط کنند، لذا من هم می‌توانم این دو را انجام دهم.

این دلیل ممکن است برای عامی قابل قبول باشد، اما مانند سیره عقلا، باید دید از منظر تخصصی هم قابل قبول هست یا خیر. اگر بود که هیچ، اما اگر نبود، بر عهده عالم است که به عنوان یک رسالت و وظیفه، تا جای ممکن و به زبان قابل فهم برای عامی، او را به مسیر درست هدایت کند، لذا مروری تخصصی به این دلیل خواهیم داشت.

این را هم اضافه کنم که گاهی اوقات ممکن است نتیجه درست باشد، اما راه اشتباه باشد. به عبارت دیگر فرد از راهی غلط به نتیجه درست رسیده باشد. در این گونه موارد، عدم هشدار و ارشاد این فرد، نگه داشتن او در جهل مرکب است که کار پسندیده‌ای نیست و بر عالم لازم است که مترصد فرصتی باشد تا او را ارشاد کند. فراموش نکنیم که بنای اسلام بر علم و آگاهی استوار شده است و نه بر جهل و ناآگاهی و اسلام پیروانی آگاه و هوشیار می‌خواهد، نه جاهل و ناآگاه که یا از تعصبات جاهلانه دین‌دار باشند یا هر نوع جهل دیگری. البته فراموش نکنیم که علم و آگاهی در هر چیزی مراتبی دارد و طبیعی است که نباید و نمی‌شود از همه توقع یکسانی داشت.

* سیره متشرعه یا سیر متدینین:

اما مطالب حقیر در مورد سیره متشرعه که بیش‌تر متمرکز بر روی کبرای مسأله است:

۱- سیره متشرعه را در ابتدا باید به دو دسته تقسیم کرد:

  • دسته اول: مطابق سیره عقلا است که در این صورت استقلالی ندارد و در اصل بخشی از همان سیره عقلا خواهد بود و طبیعتا در این مورد نباید آن را به عنوان دلیلی مستقل بیان کرد. نشانه شناخت این دسته، مطابقت سیره متشرعه با سیره عقلا است. یعنی اگر سیره‌ای در بین همه افراد، فارغ از دین و مذهب و فرهنگ و مانند این‌ها جاری بود و ممتشرعین هم به آن عمل می‌کردند، این همان سیره عقلا است و نمی‌توان برای این سیره متشرعه اصالتی قائل شد.
  • دسته دوم: این است که عقلای غیر متشرع خود را مقید به سیره متشرعه نمی‌دانند. مثلا ذبح طبق دستورالعمل خاص، سیره متشرعه است و عقلای غیر متشرع خود را ملزم به آن نمی‌دانستند و هنوز هم نمی‌دانند. از این دست مثال‌ها بسیار زیاد است.

۲- خود دسته دوم به دو دسته تقسیم می‌شود:

  • دسته اول: مواردی است که سیره متشرعه ناشی از نظر و فتوای علما است که این نظر و فتوا برگرفته از آیات و روایات یا دلایل دیگر است که در این صورت نیز مانند دسته اول در تقسیم بندی قبل، سیره متشرعه استقلال و اصالت خود را از دست می‌دهد و به عبارتی این سیره مدرکی است و باید مدارک را ملاحظه کرد. چیزی شبیه اجماع مدرکی. مانند همان ذبحی که در تقسیم بندی قبل عرض کردم که سیره متشرعه در اصل برگرفته از دلایلی از کتاب و سنت است. در این جا هم مثال‌های زیادی وجود دارد.
  • دسته دوم: مواردی است سیره متشرعه مستندی از آیه و روایت و مانند آن ندارد و بر اساس آراء و نظرات متخصصین هم نیست و به عبارتی استقلال دارد.

۳- این دسته آخر، مانند سیره عقلا، انواعی دارد و ما باید تکلیف خودمان را با آن روشن کنیم که آیا همه انواعش برایمان حجت است؟ یا هیچ کدام حجت نیست؟ یا باید تفصیل قائل شد.

حقیر در این جا جمع‌بندی و مبنای خودم را عرض می‌کنم که در بحث‌های آینده اگر صحبت شد، مبنای حقیر را بدانید.

بر خلاف سیره عقلا که همه مواردش، البته با حفظ قواعد و مراتبی قابل استناد بود، به نظر حقیر سیره متشرعه فقط در یک حالت می‌تواند حجت باشد و این حالت در صورتی است که کاشف از نظر معصومj باشد و الا به خودی خود اعتباری ندارد.

از جمله ویژگی‌های سیره متشرعه که می‌تواند کاشف از رأی معصومینb باشد، هم‌عصری با معصومینb، عدم مخالفت با آیات و روایات معتبر، عدم مخالفت عده‌ای دیگر از متشرعین و به خصوص متخصصین متشرع و مانند این‌ها است.

اما در بحث جواز تقلید، قاعدتا سیره متشرعه یا بر گرفته از سیره عقلا است یا بر گرفته از آراء و نظرات علما که به استناد آیات و روایات یا سایر ادله بوده است و خلاصه می‌شود مدرکی که گفتیم سیره مدرکی کلا معبر نیست.

البته بعضی از بزرگان به سیره متشرعین در امر جواز تقلید، اشکالاتی کرده‌اند که ممکن است بعضی از آن وارد باشد، اما بعضی هم وارد نیست. مثلا گفته‌اند سیره متشرعه در زمان معصومینb، مراجعه و تقلید از روات احادیث بوده و نه فقها به معنای امروزی که با توجه به اشکال اساسی ما که مدرکی بودن این سیره بود، دیگر نیازی به پرداختن به این اشکالات نیست، هر چند این مورد خاص را در ضمن بررسی روایات، متعرض خوهیم شد. إن شاء الله.

إن شاء الله از جلسه آینده به آیات خواهیم پرداخت تا برسیم به بررسی روایات.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه