$


رجال و درایه - جلسه ۷۱

$

* فایده دهم: اقوال مختلف در حجیت یا عدم حجیت مرسلات و انواع آن

طبق قراری که در این دوره داریم، بر خلاف شش دوره قبل، این بحث را هم خلاصه و إن شاء الله مفید مرور می‌کنیم و سعی می‌کنم از بیان مطالب اضافه و مفصل کردن بحث خوداری کنم.

در ضمن بحث‌های مفصلی هم در توثیقات عام در مورد مرسلات داشتیم که از تکرار آن‌ها هم خودداری می کنیم.

بحث را با تعریف اجمالی مرسل شروع کنیم.

در جلسات اول که تعاریف را مرور می‌کردیم، عرض کردم خبر مرسل خبری است که سلسله سند آن تا معصومj کامل نباشد و افتادگی داشته باشد. البته این تعریف شاید خی گویا و کامل نباشد که در این جا مفهوم آن کامل می‌شود.

ابتدا لازم است عرض شود که ارسال در کتب علمای ما، انواع مختلفی دارد که ما در این‌جا به بعضی از انواع آن اشاره می‌کنیم.

به نظر حقیر بعضی از این موارد جزء مرسلات هست و بعضی در واقع جزء مرسلات نیست. علی ای حال همه موارد را عرض می‌کنیم.

۱- همه یا اکثر سند حذف شده باشد.

مانند روایات نهج‌البلاغه، تفسیر العیاشی، الإحتجاج شیخ الطبرسی و غیر آن که بحث درباره آن‌ها بسیار است و فعلا چند کلام مختصر در مورد این سه کتاب عرض می‌کنم.

  • نهج‌البلاغه تألیف مرحوم شریف رضی، شامل خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان منسوب به امیرمؤمنانj است. این کتاب علاوه بر این که مرسل است، تقطیع‌شده نیز هست. حداقل دو کتاب جهت جبران این نقیصه‌ها نوشته شده است، یکی مصادر نهج‌البلاغه که منابع تعدادی از مطالب نهج‌البلاغه را آورده است و دیگری مستدرکات نهج‌البلاغه که هر دو کتاب‌های ارزشمندی است.
  • تفسیر العیاشی، ظاهراً مسند بوده و نسخه‌نویس آن به جهت اختصار، سند آن را حذف کرده است. البته تعداد زیادی از احادیث آن، در سایر کتب حدیثی به صورت مسند آمده است که بعضی از آن‌ها معتبر و بعضی غیر معتبر است.
  • مرحوم طبرسی نیز در مقدمه الإحتجاج می‌فرماید که مطالب آن را از کتب معتبر و مشهورات و مانند این موارد گرفته است، اما متأسفانه تعداد قابل ملاحظه‌ای از مطالب آن، نه در کتب قبل از او وجود دارد و نه در کتب هم‌زمان او. بعدی‌ها هم، اگر آن مطلب را روایت کرده‌اند، صرفاً از او بوده است، لذا این ادعای شیخ طبرسی، عجیب به نظر می‌رسد و جا دارد مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.

البته این کتاب‌ها و این احادیث محدود به این سه مورد نیست و ما به جهت این‌که این سه مورد را نام بردیم، اشاره‌ای هم به آن‌ها کردیم.

۲- حذف بخشی از سند که این در کتب روایی فراوان است.

گاهی معلوم است که بخشی از سند حذف شده است و گاهی معلوم نیست. گاهی نیز می‌توان قسمت حذف شده را پیدا کرد و گاهی چنین کاری امکان ندارد. طبیعتاً هر کدام از این موارد، قاعده خاص خود را دارد.

۳- اجمال در نام راوی و توصیف او به وثاقت.

مثلاً بگوید: حدثنی الثقه یا من اصدق من اصحابنا که به نظر حقیر این‌گو‌نه موارد نه تنها جزء مرسلات نیست بلکه در اکثر موارد، خللی هم در سند حدیث وارد نمی‌کند.

۴- اجمال در نام راوی بدون توصیف، اما با بیان یکی بودن او در نقل روایت.

مثلاً بگوید عن رجل که این موارد نیز به نظر حقیر، با توجه به توثیق عامی که پذیرفتیم، معمولاً جزء مرسلات نبوده و اگر ثقه‌ای از او روایت کرده باشد، معمولاً خللی در سند ایجاد نمی‌کند، مگر خلاف آن محرز شود و اگر غیر ثقه از او روایت کرده باشد، سند را غیر معتبر می‌کند.

۵- اجمال در نام راوی بدون توصیف، اما با بیان این‌که چند نفر بوده‌اند.

مثلاً بگوید عدة من اصحابنا یا غیر واحد من اصحابنا که گاهی از اوقات این افراد قابل شناسایی هستند و گاهی از اوقات قابل شناسایی نیستند. مثلاً عدة من اصحابنا که از مشایخ ثقةالاسلام الکلینی هستند، قابل شناسایی می‌باشند، اما در بسیاری از موارد این‌گونه نیست. این موارد اگر قابل شناسایی باشند که تکلیف روشن است، اما اگر قابل شناسایی هم نباشند، به نظر حقیر نمی‌توان همه آن‌ها را جزء مرسلات به حساب آورد و اگر معلوم باشد در یک طبقه است، چیزی شبیه مورد قبل می‌شود، با این تفاوت که در آن‌جا حدیث از یک نفر نقل شده بود و در این‌جا از چند نفر. البته هر چند به ما این‌گونه احادیث مرسل نیستند، اما ممکن است معتبر یا غیر معتبر باشند که معمولا بر اساس توثیقات عام مشخص می‌شود.

۶- تعلیق در سند، یعنی ابتدای آن حذف شده باشد.

این موارد نیز بعضاً قابل شناسایی می‌باشند. تعلیقات کتاب الکافی جزء مواردی است که معمولاً قابل شناسایی هستند. البته گاهی نیز این قسمت حذف شده، قابل شناسایی نمی‌باشند. طبیعتاً در حالت اول حدیث ممکن است از جمله مرسلات نباشد، اما در حالت دوم جزء مرسلات به حساب می‌آید. علی ای حال هر حدیث معلقی را نمی‌توان مرسل دانست.

عمده روایات من لا یحضره الفقیه، تهذیب الأحکام و الإستبصار نیز معلق هستند و البته طریق اکثر آن‌ها در المشیخه هست.

۷- اجمال در اسم امام.

مانند آن‌که بگوید عن الشیخ یا عن الفقیه که هر البته این موارد را هم نمی‌توان و نباید جزء مرسلات وارد کنیم.

۸- شک در راوی.

مانند آن‌که بگوید عن حماد بن عثمان أو غیره که این نیز جزء مرسلات نبوده و لازم است هر سندی مستقلاً مورد بررسی قرار گیرند.

این‌ها مواردی است که حقیر در کتب فقها و بعضا محدثین ملاحظه کرده‌ام و عرض کردم که بعضی از آن‌ها به نظر ما جزء مرسلات نیستند. البته امکان دارد موارد دیگری هم باشد که یا من ندیده‌ام یا حداقل فعلا در خاطرم نیست.

اما در این‌که آیا مرسلات معتبر هستند یا خیر، غیر از آن‌چه در قبل عرض شد، نظریه‌های مختلفی وجود دارد که برخی ازآن‌ها عبارتند از:

۱- قبول مطلق مرسلات.

۲- عدم قبول مرسلات به صورت مطلق.

۳- توقف در مرسلات.

۴- برخی هم نیز تفصیل قائل شده‌اند که عرض خواهیم کرد.

إن شاء جلسه آینده این چهار قول را مرور کرده و توضیحاتی را عرض خواهم کرد.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه