$


روش فهم قرآن (تفسیر قرآن) - جلسه ۴

$

مقدمه‌ای در باب تاریخچه تفسیر قرآن
ما در این‌جا در صدد بیان تارخچه کامل و مفصلی از تفسیر و مفسران نیستیم، بلکه به مقتضای بحث، مسائل مقدماتی را عرض می‌کنیم و می‌گذریم. طبیعتا دوستانی که علاقه‌مند هستند، خودشان از کتاب‌های مفصلی که در این زمینه نوشته شده است، پیگیری خواهند کرد.
از همان دوره حیات پیامبرp، عده‌ای از اصحاب ایشان اقدام به نوشتن مطالبی نمودند که پیامبرp درباره قرآن می‌فرمودند که در رأس ایشان امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابی‌طالبj قرار داشت که پس از شهادت رسول اللهp، زمانی که قرار به جمع‌آوری مصحف‌ها شد، مجموعه یادداشت‌های تفسیری خود را به انضمام آیات قرآن، عرضه کردند، اما با مخالفت خلفای اولیه مواجه شدند و نتیجه آن شد که مردم از فیض استفاده از آن محروم شدند تا بلکه إن‌شاءالله با ظهور فرزند ایشانf، بتوان از تفسیر واقعی قرآن مطلع شد.
مصحف حضرت صدیقه کبری، ابی بن ابی‌کعب، مقداد بن اسود، معاذ بن جبل، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، ابوموسی الاشعری و جمعی دیگر از صحابه که شامل تعداد کم و زیادی از آیات قرآن به همراه نوشته‌های نویسندگان آن از فرمایشات نبی مکرم اسلامp و احیانا مطالب دیگری مانند اسباب نزول تا توضیحات خودشان و … بوده از دیگر مصحف‌های عصر نزول بودند که با توجه به شخصیت آن صحابه ممکن است محتوا و حجم متفاوتی داشته و حتی میزان دقت و درستی آن‌ها هم متفاوت باشد.
تعدادی از این صحابه مصحف‌های خود را در اختیار خلیفه قرار دادند و بعضی هم امتناع کردند. در زمان خلفا، از مجموعه مصحف‌هایی که جمع‌آوری شده بود، بعد از پالایش آن‌ها، یعنی جدا کردن آیات از توضیحات، اصلاحاتی هم زیر نظر تیمی که خلیفه مشخص کرده بود، انجام شد و مصحفی خالص، صرفا از آیات قرآن که در بعضی متون به «بین الدفتین» نام برده شده است، آماده شد که این مصحف به مصحف عثمانی معروف شد. این‌که آیا امیر مؤمنانj هم در این تیم بوده‌اند، یا خیر و اگر بوده‌اند، چه نقشی داشته‌اند و میزان تأثیرشان چقدر بوده است، تا جایی که من سراغ دارم، خبر معتبری وجود ندارد.
با این حساب می‌توان گفت که تفسیر نویسی، طبق تعریفی که دیدیم، از زمان خود نبی مکرم اسلامp شروع شده است که بخشی از این تفسیرها، از نوع تفسیر روایی و احتمالا بخشی هم غیر آن بوده است.
پرداختن به تفسیر و نگارش آن در زمان تابعین و تابعین ایشان ادامه یافت تا به زمان ما رسید که تاریخ آن در کتب مستور است و در این مختصر مجالی برای بیان آن‌ها نیست.
تفاسیر قرآن را عموما به چند دسته تقسیم می‌کنند که هر دسته خود به بخش‌های دیگری تقسیم می‌شود. آن‌چه ما در این‌جا ذکر می‌کنیم تنها عنوان بعضی از این دسته‌ها به همراه توضیحی بسیار مختصر درباره آن‌ها است، بدون آن‌که ادعا کنیم تقسیم‌بندی جامع و مانعی ارائه داده‌ایم، چرا که این مطالب در کتب تخصصی این موضوع بیان شده و مجالی در خور خود می‌خواهد. هدف ما تنها درک مناسبی از این تفاسیر است. این نکته نیز لازم به ذکر است که هم در تعریف‌ها و هم در مثال ها، مبنای ما مکتب اهل بیتb است.
برخی از این انواع تفاسیر عبارتند از:
۱- تفسیر مأثور یا روایی: این نوع از تفسیر جزء اولین انواع تفاسیر است که نوشته شده است. تفاسیری مانند آن‌چه در مصحف‌ها عرض شد و ظاهرا الآن موجود نیست و تفسیر منسوب به ابوحمزه ثمالی (قرن ۲ هجری)، تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم القمی (قرن ۳ هجری)، «کتاب التفسیر» محمد بن مسعود عیاشی (قرن ۴ هجری) و «تفسیر فرات الکوفی» (قرن ۴ هجری) از جمله قدیمی‌ترین تفاسیری است که این دسته دوم، هم‌اکنون نیز موجود است. این تفاسیر، خود بر دو نوع هستند:
۱) تفاسیری که صرفا به بیان احادیث منسوب به حضرت رسول اللهp و سایر معصومینb پرداخته شده است که یکی از جامع‌ترین آن‌ها، «البرهان فی تفسیر القرآن» نوشته علامه متقی، مرحوم سید هاشم البحرانی (قرن ۱۱ هجری) است. با این که علامه بحرانی بر مسند فتوا بوده و در این مورد مورد رجوع مردم بودند، نه در این اثر و نه در آثار دیگر خود که همگی شامل روایات معصومینb هست، هیچ مطلب دیگری ننوشته‌اند. در بین قدما هم تفسیر العیاشی از این دسته است.
۲) تفاسیری که علاوه بر ذکر احادیث نبی مکرم اسلامp و سایر معصومینb در تفسیر قرآن، توضیحاتی نیز از جانب نویسنده درباره لغات یا شرحی بر روایات، وجود دارد. یکی از جامع‌ترین این تفاسیر، «کنز الدقائق و بحر الغرائب» نوشته میرزا محمد المشهدی القمی (قرن ۱۲ هجری) می‌باشد. در بین قدما هم، تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم القمی، از این نوع است.
ناگفته نماند که مفسرین مکتب خلفا، گفتار صحابه، تابعین و بعضا حتی تابعین ایشان را نیز معتبر می‌دانند که این مسائل عموما مورد قبول پیروان مکتب اهل بیتb نیست مگر به واسطه قرینه‌ای. مثلا با توجه به این که صحابه در عصر نزول بوده‌اند و تابعین نزدیک به آن، اگر مطلبی گفتند که یا موافق احادیث معتبر بود یا خودشان مانند مقداد، سلمان، ابوذر یا مشابه ایشان به‌گونه مقبول بودند، می‌شود از کلامشان در موردی خاص استفاده کرد. یکی از بارزترین مثال‌های این مورد، شأن نزول آیات قرآن است.
تفسیر «نور الثقلین» عبدعلی الحویزی (قرن ۱۱ هجری) و «تفسیر الصافی» ملا محسن فیض کاشانی (قرن ۱۱ هجری) هم از جامع ترین تفاسیر روایی هستند. این گونه از تفسیر از نظر ما نه تنها بهترین نوع از تفسیر بلکه در بسیاری از موارد تنها نوع درست و صحیح تفسیر است که در آینده درباره آن سخن خواهیم گفت. لیکن این‌گونه از تفاسیر با یک مشکل جدی مواجه هستند و آن مشکل وجود احادیث غیر معتبر است که لازم است مورد بررسی قرار گرفته و بعد مبنای عمل قرار گیرند.
۲- تفسیر قرآن به قرآن: در این نوع ازتقسیر، مؤلفین بر این باورند که می‌خواهند قرآن را با خود قرآن تفسیر کنند که خواهیم دید این نوع از تفسیر، از خطرناک‌ترین انواع تفسیر است، البته برای غیر معصوم. سابقه این تفسیر به خود نبی مکرم اسلامp و حضرات معصومینb بر می‌گردد. شاید خالص‌ترین نمونه این تفسیر، «الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن» و «البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن» نوشته آیت الله محمد صادقی تهرانی (معاصر) است. برخی نیز «المیزان فی تفسیر القرآن» مرحوم علامه طباطبایی (معاصر) را جزء تفاسیر قرآن به قرآن می‌دانند که هر چند سخن ایشان نادرست نیست، اما این تفسیر در اصل تفسیر قرآن به قرآن با دیدگاهی کاملا خاص است که درباره آن صحبت خواهیم کرد.
۳- تفسیر فلسفی و کلامی: ظاهرا تفسیر فلسفی به معنای کامل آن وجود ندارد و تفاسیر یا مخلوطی از فلسفه و عرفان هستند مانند «تفسیر القرآن الکریم» مرحوم ملاصدرا (قرن ۱۱ هجری) یا جنبه کلامی دارند مانند «تفسیر آسان» آقای محمدجواد النجفی (معاصر). این نوع از تفسیر که به تفسیر عقل‌گرایانه نیز شهرت دارد، در عصر معاصر ما، توسط عده‌ای خودباخته نیز انجام شده است که مشهورترین آن‌ها «تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان» نوشته سِر سید احمدخان هندی (قرن ۱۴ هجری) است که شدیدا مورد مخالفت جمع کثیری از علمای فریقین قرار گرفته است و البته در تفسیر علمی هم به آن اشاره خواهیم کرد. این گونه از تفسیر نیز به نظر ما بسیار پر خطر و ورود تفسیر به رأی نیز در آن بسیار محتمل است.
۴- تفسیر عرفانی: اگر عرفان را به معنی عرفان مصطلح در نظر بگیریم، این نوع از تفسیر یکی از خراب‌ترین انواع تفسیر است که معمولاً مبنایش تفسیر به رأی می‌باشد. در این نوع از تفسیر، نویسنده بدون داشتن هیچ‌مبنای مشخصی و صرف انواری که ادعا می‌کند به قلبش تابیده است و مکاشفاتی که داشته، اقدام به برداشت‌های خود از قرآن می‌کند. در این نوع از تفسیر بسیار دیده می‌شود که تفسیر این مثلاً عارف واصل، دقیقا مخالف مطالب قطعی تاریخی، اعتقادی و . . . است. از جمله این تفاسیر، تفسیر منسوب به ابن عربی (قرن ۷ هجری) است و نیز تفاسیر پراکنده‌ای که در کتب معروف او، مانند فتوحات مکیه و فصوص الحکم وجود دارد. ابن عربی که برخی از اجلای معاصر ما، ایشان را عارف نامدار و بزرگوار و جناب شیخ اکبر می‌نامند، مطالبی عجیبی در تفاسیر خود بیان می‌کند که انسان را از نبوغ خارق‌العاده او در تأویل‌های عجیب به شگفت وا می‌دارد که در جای خودش به نمونه‌هایی از آن اشاره خواهیم کرد. تفسیر «بیان السعادة فی مقامات العبادة» نوشته سلطان محمد گنابادی (قرن ۱۴ هجری) نیز از جمله این تفاسیر است. «کشف الأسرار و عدة الأبرار» میبدی که در تفاسیر ادبی هم به آن اشاره خواهیم کرد، از انواع تفسیر عرفانی است.
۵- تفسیر موضوعی: تفاسیری هستند که با موضوعی خاص به قرآن نگاه می‌کنند و موارد مربوط به آن موضوع خاص را مورد بررسی قرار می‌دهند که به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد. البته برخی از این تفاسیر نیز جامعیت داشته و همه آیات قرآن را بررسی کرده و موضوع موجود در آن‌ها را مد نظر قرار دارند. شاید قدیمی‌ترین این نوع از تفاسیر که جامعیت هم دارد و البته نویسنده در صدد نوشتن تفسیر نبوده است، مرحوم علامه مجلسی و کتاب ارزشمند بحارالانوار باشد که ایشان قبل از بیان مطالب هر بخش آیات مربوطه و روایات ذیل آن را، بعضا با توضیحاتی، ذکر کرده‌اند.
۶- تفسیر فقهی: این نوع از تفسیر، در اصل نوعی از انواع تفاسیر موضوعی است. در این تفاسیر، مؤلفین در بیان تفسیر آیاتی هستند که با موضوع فقهی در قرآن وجود دارد. این نوع از تفاسیر معمولا با نام «آیات الاحکام»، «فقه القرآن» یا «احکام القرآن» نامیده می شوند. نمونه این تفاسیر، «فقه القرآن» قطب راوندی (قرن ۶ هجری)، «آیات الأحکام» سید امیر ابوالفتوح حسینی الجرجانی (قرن ۱۰ هجری) و «زبدة البیان فی احکام القرآن» مرحوم مقدس اردبیلی (قرن ۱۰ هجری) است. شاید یکی از جامع‌ترین این نوع تفسیر، «تفسیر جامع آیات الأحکام» آیت‌الله زین‌العابدین قربانی لاهیجی باشد که تا همین چند وقت قبل، امام جمعه رشت هم بودند و هنوز در قید حیات هستند.
۷- تفسیر تربیتی و اجتماعی: این نوع از تفسیر نیز که از انواع تفاسیر موضوعی است، مانند تفاسیر فقهی قرآن، اگر مراقبت شود که از تفسیر به رأی در امان باشد، از تفاسیر بسیار مفید می‌تواند باشد. «تفسیر المبین» شیخ محمدجواد مغنیه (قرن ۱۴ هجری)، «اطیب البیان» آیت‌الله سید عبدالحسین طیب، «تبیین القرآن» آیت‌الله سید محمد الحسینی الشیرازی، و شاید «تفسیر نور» آقای شیخ محسن قرائتی که همگی از معاصرین ما هستند، از این دسته هستند.
۸- تفسیر ادبی: این نوع از تفسیر، توجهشان بیشتر معطوف الفاظ قرآن بوده است و از این جهت بسیار مفید هستند. نمونه این تفاسیر عبارت است از: «تلخیص البیان عن مجازات القرآن» نوشته مرحوم سید رضی (قرن ۵ هجری) و «الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز» نوشته علی بن حسین العاملی (قرن ۱۱ هجری). البته کثیری از مفسرین در ابتدای بحث درباره آیات قرآن، قسمتی را به مسائل ادبی اختصاص می‌دهند، اما این تفاسیر صرفا به این بُعد خاص توجه دارند. تفاسیر غریب القرآن که به بررسی الفاظ غریب و مشکل قرآن می پردازد هم جزء این دسته هستند. البته ما نوع دیگری تفسیر ادبی هم داریم که متن تفسیر ادبی است، نَه این‌که به ادبیات قرآن پرداخته باشد، مثل کتاب «کشف الأسرار و عدة الأبرار» رشیدالدین میبدی که در اصل تفسیر عرفانی است، اما متنش ادبی است.
۹- تفسیر متشابهات القرآن: این تفاسیر عموما به «تأویل مشکل القرآن»، «تأویل متشابه القرآن» و «رد المطاعن عن القرآن» مشهور هستند. این گونه از تفاسیر عملاً به پاسخ‌گویی پیرامون شبهاتی می‌پردازند که درباره کل یا آیاتی از قرآن وجود دارد. از تحیرف قرآن بگیرید تا شبهاتی که در آیات یا الفاظ قرآن به وجود آمده است. این نوع از تفاسیر، از جمله تفاسیر بسیار مهم هستند، اما متأسفانه، تفسیر به رأی در بسیاری از آن‌ها نیز به طور قابل ملاحظه‌ای دیده می‌شود. یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های این نوع از تفسیر، «متشابه القرآن و مختلفه» نوشته مرحوم ابن شهرآشوب است.
۱۰- تفسیر علمی: در این نوع از تفسیر که در دو قرن اخیر مورد توجه قرار گرفته است، نویسنده در صدد آن است که مطالب علمی قرآن را که با علوم امروزی هماهنگ است، استخراج کرده و با این دیدگاه به تفسیر قرآن بپردازد. این کار به نظر کار پسندیده‌ای است، اما با مشکلاتی مواجه است که از جمله آن عدم تسلط برخی از نویسندگان با علوم قرآنی یا عدم تخصص آن‌ها در علوم روز است و نیز این که در بسیاری از موارد یا سراغ علومی می‌روند که به نظر آن‌ها یقینی است، اما واقعا یقینی نیستند و یا برای تطبیق آیات با علوم روز خود را شدیداً به تکلف می‌اندازند. می‌گویند یکی از بهترین این تفاسیر، «کشف الأسرار النورانیة القرآنیة فیما یتعلق بالأجرام السماویة و الارضیة و الحیوانات و النباتات و الجواهر المعدنیة»، نوشته دکتر محمد احمد الاسکندرانی است. کتاب سر سیداحمدخان هندی را هم می‌توان از این دسته دانست.
همان‌گونه که گفته شد، تفسیر انواع مختلفی دارد که ما فقط به برخی از آن اشاره کردیم. از انواع دیگر تفسیر، تفاسیری است که گروه‌های سیاسی که جنبه اعتقادی داشته، اما پشتوانه علمی لازم را ندارند، برای تبیین تا توضیح عقائد خود نوشته و معمولا از آن استفاده تبلیغاتی می‌کنند.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه