$


شرط مرد بودن در مرجع تقلید - جلسه ۲۴

$

جلسه گذشته مطالبی را درباره نهج البلاغه عرض کردم که نصفه‌کاره ماند.

امشب تتمه مطلب را عرض کنم و اگر فرصت شد، حدیث بعدی را هم بررسی کنیم.

اما ادامه مطالب نهج‌البلاغه؛

۵- تمام روایات موجود در این کتاب، مرسل بوده و مرحوم شریف رضی نگفته‌اند که این مطالب به چه طریقی و از چه منبعی و با چه سندی بعد از بیش از ۳ قرن به ایشان رسیده و حتی صحت اعتبار همه مطالب آن را از منظر خودشان هم صریحاً بیان نکرده‌اند. این در حالی است که افرادی مانند ثقةالاسلام الکلینی درباره الکافی یا شیخ صدوق درباره الفقیه، حداقل اعتبار مطالب این دو کتاب را به صراحت عهده‌دار شده‌اند. مرحوم سید تنها اشاراتی دارند که بلاغت موجود در این عبارات می‌تواند، مبین انتساب آن به امیر مؤمنانb باشد و اهل فن می‌دانند که این طریقه از تشخیص، طریقه‌ای کاملاً شخصی و غیر مطمئن است و افرادی غیر از معصوم نیز ممکن است کلماتی بسیار بلیغ و فصیح بگویند که مشابه آن یا نباشد یا اندک باشد. مصداق بارز این مسأله، بعضی از اشعار زمان جاهلیت عرب است که برخی می‌گویند هنوز مشابه آن نیامده است. حال آیا می‌توان به صرف آن‌که آن اشعار، در حد اعلایی از بلاغت و فصاحت و حتی فنون ادبی هستند و مشابهی ندارند، از نبی یا وصی بوده‌اند؟ در ضمن بسیاردیده‌ایم که افرادی با وام گفتن عباراتی از کلام الله و روایات معتبر، سخنانی داشته‌اند که بسیار شبیه کلام معصومینb است. حقیر منکر مسأله‌ای با عنوان شم الحدیث نیستم و اتفاقا خودم هم تا مراتبی از آن را حس می‌کنم، اما در ادعای شم الحدیثی که بعضی از افراد مدعی آن بوده‌اند، آن قدر اشکالات متعدد وجود دارد که نمی‌توان به صرف آن کلامی را از معصوم دانست.
۶- کتاب نهج‌البلاغه به جهت شخصیت بزرگ علمی و ادبی مرحوم سید رضی و نیز جایگاه برادر ایشان سید مرتضی که سال‌ها رئیس العلمای شیعه در زمان خود بود و نیز جایگاه شاگردان بزرگ ایشان و به خصوص شیخ‌الطائفه طوسی که معرف حضور همه هست و هم‌چنین فرزند و نوادگان او که سال‌های طولانی زعامت مدارس دینی و شیعیان عراق را عهده‌دار بودند، در میان کتب مشابه، شهرتی پیدا کرد و خوش‌بختانه به زمان ما رسید و می‌دانیم که شهرت، شهرت می‌آورد، لذا قاعدتاً علت شهرت فوق‌العاده نهج البلاغه هم از این باب باشد.
۷- بعضی روایات موجود در این کتاب، به صورت مسند یا مرسل در سایر کتب روایی موجود است و برخی موجود نیست، لذا مواردی از آن را می‌توان در سایر کتب پی‌جویی کرد. مثلاً کتاب مصادر نهج‌البلاغه در همین موضوع نوشته شده‌ است که با مراجعه به آن، معلوم می‌شود بعضی از آن‌ها معتبر است و بعضی نیست. تعداد قابل ملاحظه‌ای هم که قابل پی‌جویی نیست، در حکم مرسل است.
۸- ناگفته نماند که مرحوم شریف رضی تعدادی از روایات کتاب را از منابع پیروان مکتب خلفا نقل کرده‌اند که این موارد هم بعضاً مسند و بعضاً مرسل است که این موارد نیز محتاج پی‌جویی خاص خود است.
۹- این نکته را هم یادآوری کنم که اگر خاطرتان باشد، در مباحثات علم الحدیث عرض کردم که مرحوم شریف رضی در کنار جمعی از محدثین متقدم ما، مانند نصر بن مزاحم، محمد بن احمد بن یحیی بن عمران، محمد بن جعفر الاسدی، محمد بن جعفر المؤدب، محمد بن حسان، احمد بن محمد البرقی، حسن بن محمد بن جمهور، ابن اخی‌الطاهر، علی بن حاتم القزوینی، ابوعمرو الکشی، محمد بن مسعود العیاشی، در پذیرش حدیث، جزء اخباری‌های دوره اول بودند. البته تأکید می‌کنم از نظر پذیرش حدیث جزء اخباری‌های دوره اول بودند که این مطلب در آثار مختلف ایشان و از جمله آثار مختلف شریف رضی کاملا مشهود است.
۱۰- جالب آن‌که تعداد قابل ملاحظه‌ای از مطالب این کتاب، نه در کتب قبل از شریف رضی موجود است و نه در کتب زمان او و نه حتی در کتاب‌های بعد از ایشان، مگر آن‌چه از خود نهج‌البلاغه روایت شده است. لذا در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن باید گفت که این مطالب در کتاب‌هایی بوده که تنها به دست او رسیده و بعد از او هم ازبین رفته است و در اختیار محدثین بزرگ و پرکاری مانند ثقةالاسلام الکلینی، شیخ صدوق، شیخ الطائفه طوسی و بسیاری افراد دیگر، حتی در قرون بعد از او نبوده است. البته شاید هم بعضی از این مطالب در کتب حدیثی نبوده است، بلکه مثلاً بین اهل وعظ و منبر رایج بوده و ایشان از آن‌ها گرفته است.
۱۱- می‌بینیم که به صرف وجود مطلبی در نهج‌البلاغه، نمی‌توان آن را معتبر دانست، مگر آن‌که کسی شهرت را جابر ضعف سند حدیث بداند که در این صورت باید پرسید کدام شهرت را جابر ضعف سند می‌داند. مثلاً اگر شهرت عملی را جابر ضعف سند بداند، باز فقط تعدادی از مرسلات نهج البلاغه معتبر می‌شود. یا مثلا اگر شهرت روایی بین متقدمین را جابر ضعف سند بداند، اصلا شامل این کتاب نمی‌شود. اما اگر فقط شهرت روایی را، بدون حد و مرز خاصی، جابر ضعف سند بداند، بله، کل کتاب قرن‌ها است که در حد اعلایی از این گونه شهرت قرار دارد، اما اگر مثل ما، شهرت را جابر ضعف سند نداند، که حق هم چنین است، آن‌چه برایش سندی پیدا شود، بررسی می‌شود تا ببینیم معتبر است یا خیر و آن‌چه پیدا نشود، در حکم کلی مرسلات است و غیر معتبر.
حاج آقای کاظم‌زاده برایم نوشتند که در گذشته گفته بودم که چه کسانی در این مطلب با من موافق هستند و از جمله آن‌ها مرحوم صاحب مدارک بوده است که مرسلات نهج‌البلاغه را برای فتوا نپذیرفته بودند. من الآن چیزی خاطرم نیست، اما اگر بزرگواران افرادی را پیدا کردند که چنین نظری داشتند، لطفا با سند و مدرک برایم بگویند که به قول مرحوم آیت‌الله موحد، شریک جرم‌هایمان را هم بشناسیم.

خب! فرصتمان تنگ شد و حدیث بماند برای جلسه آنیده. إن شاء الله.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه