$
** تخییر در اخبار متعارض:
تا اینجا دلایل توقفیها، احتیاطیها و قائلان رجوع به احکام علاجیه را عرض کردیم.
دسته آخری که باید بررسی کنیم، نظر افرادی است که تخییر در روایات را قبول دارند و میگویند اگر دو روایت معتبر، متعارض بود و راهی برای جمع بین آن دو نبود، از همان ابتدا به هر کدام که خواستی میتوانی عمل کنی. البته بعضی نیز احکام علاجیه را تجویز کرده و در صورتی که این احکام مسأله تعارض اخبار را حل کند، قائل به تخییر هستند.
هر چند میتوان پای ادله عقلی یا سیره عقلا را هم به میان کشید، اما طرفداران این نظریه عموماً به روایات استدلال میکنند.
فعلا روایات را بررسی میکنیم.
* مرسله شیخ طبرسی:
۲۶/۱- الإحتجاج (ج ۲، ص ۳۵۷): و ما رواه الحارث بن المغیرة عن أبیعبداللهj قال: «إذا سَمِعْتَ مِنْ أصْحابِکَ الْحَدیثَ وَ کُلُّهُمْ ثِقَةٌ، فَموَسَّعٌ عَلَیْکَ حَتَّی تَرَی الْقائِمَ فَتَرُدَّهُ عَلَیْهِ.»
* ترجمه: ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «چنانچه از اصحابت حدیثی شنیدی که همه آنها ثقه بودند، پس بر تو وسعت یافته است تا قائم را برینی و بر او ردش کنی.»
* بررسی سند: حارث بن مغیره از محدثین قرن دوم و اجلای اصحاب امام صادقj است، یعنی حدیث حدود چهار قرن ارسال دارد و نمیتواند مبنا علم و عمل قرار گیرد.
* روایت معلی بن خنیس:
۲۷/۲- الکافی (ح ۲۰۱): و عنه عن أبیه عن إسماعیل بن مرار عن یونس عن داود بن فرقد عن المعلی بن خنیس قال: «قُلْتُ لِأبیعَبْدِاللهِj: «إذا جاءَ حَدیثٌ عَنْ أوَّلِکُمْ وَ حَدیثٌ عَنْ آخِرِکُمْ، بِأیِّهِما نَأْخُذُ؟» فَقالَ: «خُذوا بِهِ حَتَّی یَبْلُغَکُمْ عَنِ الْحَیِ. فَإنْ بَلَغَکُمْ عَنِ الْحَیِّ، فَخُذوا بِقَوْلِهِ.»» قالَ: «ثُمَّ قالَ أبوعَبْدِاللهِj: «إنّا وَ اللهِ! لا نُدْخِلُکُمْ إلّا فیما یَسَعُکُمْ»» وَ فی حَدیثٍ آخَرَ: «خُذوا بِالْأحْدَثِ.»
* ترجمه: معلی بن خنیس روایت کرد: «به ابوعبدالله (امام صادق)j عرض کردم: «هنگامی که حدیثی از اولی شما آمد و حدیثی از آخری شما، کدام را بگیریم؟» پس فرمودند: «(هر کدام) آن را بگیرید تا از زنده به شما چیزی برسد. پس اگر شما را از زنده چیزی رسید، سخن او را بگیرید.» (راوی) گوید: «سپس ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «قسم به الله! یقیناً ما شما را داخل نمیکنیم مگر در وسعت»» و در حدیث دیگر (آمده است): «تازهتر را بگیرید.»»
* بررسی سند: در سند این حدیث معلی بن خنیس حضور دارد که به نظر حقیر هر چند خودش مورد علاقه امامj و از اهل بهشت است، اما به حدیثش نمیتوان اعتماد کرد.
قسمت دوم هم یا مرسل است، یا با همان سند اول که ضعیف است.
البته اگر کسی سند این حدیث را معتبر بداند، خواهیم دید که این حدیث چیزی اضافهتر از احادیث بعدی ندارد.
در اینجا برای اینکه بحث کامل باشد، وضعیت معلی بن خنیس را بررسی میکنیم، لیکن طبق معمول، دوستان این قسمت را به فوائد بخش چهارم منتقل کنند.
و صلی الله علی محمد و آله