$
* جایگاه عقل و تعقل در تفسیر روایی
بنا بر دلایل عقلی و نقلی، عقل و تعقل از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است، به گونهای که تکلیف سعادت و شقاوت افراد در گرو آن است.
در مباحث اصول فقه که به ادله مشهور اربعه یعنی عقل، قرآن، سنت و اجماع پرداختیم، بحث مفصلی در رابطه با عقل و تعقل داشتیم که در اینجا جمعبندی آن را عرض میکنم.
عقل در سه موقعیت قرار داشته و در هر سه جایگاه به نوعی حجیت دارد.
– اولین موقعیتی که عقل در کسب معارف و آموزهها دارد، پیش از قرآن و سنت و برای فهم مطالب ابتدایی و ریشهای است، آن هنگام که هنوز وحیانی بودن قرآن و سنت معلوم نشده است.
از جمله این موارد کشف همین موضوع است که آیا قرآن و حدیث حضرت رسول اللهp به صورت مستقیم و فرمایشات حضرات معصومینb به صورت غیر مستقیم، حجت هست یا خیر؟
طبیعی است که در اینجا، عقل از باب تقدم و تأخر، پیش از قرآن و سنت قرار دارد و اگر کسی این تقدم و تأخر را حمل بر اهمیت کند، باید بگوید که عقل مهمتر است.
– حال چنانچه وحیانی بودن قرآن و سنت بر کسی اثبات شد، طبیعتاً، این دو به جهت وحیانی بودن و انتساب مستقیم یا غیر مستقیم به خالق متعال، حتی به ظاهر بالاتر از خود عقل قرار میگیرند، چرا که عقل میداند که امکان خطا و اشتباه در او وجود دارد، در حالی که در آموزههای وحیانی، خطا و اشتباه راه ندارد.
در اینجا وظیفه اصلی عقل، فهم درست این آموزههای وحیانی است.
البته بدیهی است که آموزههای وحیانی و عقل هیچگاه با هم مخالفتی ندارند، لذا اگر موردی از آموزههای وحیانی با عقل مخالفت داشت، یا آن آموزه، وحیانی نیست و یا عقل در درک آن یا درک ظرافتهای کلامی آن، عاجز مانده است.
حال چنانچه وحیانی بودن مطلبی توسط عقل پذیرفته شد، اما به نظر مخالف عقل میآمد، باید توجیه معقولی برای آن یافت که در آموزههای شیعی، به کمک قرآن و حدیث معتبر، میتوان برای بسیاری از این موارد، این توجیه قابل قبول را پیدا کرد، اما اگر چنین توجیهی پیدا نشد، به ناچار باید آن را گوشهای نهاد تا پس از حضور امامj تکلیف روشن شود.
در این بخش چنانچه کسی پس از بررسی و تعقل لازم، به وحیانی بودن کلامی نرسید، عقل همچنان یکهتاز صحنه میماند.
– جایگاه سوم، پس از قرآن و سنت است. بدین شکل که اگر موردی به کمک قرآن و سنت کشف نشد و لازم بود تکلیف آن روشن شود، عقل مستقلاً وارد شده و اظهار نظر میکند.
***
** آشنایی با سید هاشم بحرانی و تفسیر البرهان
* معرفی نویسنده:
این تفسیر اثر سید هاشم فرزند سلیمان بن اسماعیل البحرانی التوبلی الکتکتانی است که نسبش به امام کاظمj میرسد.
توبل از توابع بحرین است و کتکتان یکی از روستاهای توبل میباشد.
وفات ایشان را بین سالهای ۱۱۰۷ تا ۱۱۰۹ ذکر کردهاند و مزار او در بحرین فعلی است.
همه فقها، محدثین و صاحبان کتب تراجم شخصیت او را ستودهاند و او را عالمی متقی، محدثی پرتلاش، فقیهی صاحب رأی و مفسری توانا دانستهاند که به نثر و نظم در ادبیات عرب بسیار تسلط داشته است و این در آثار او کاملاً مشهود است.
ایشان در زهد و پرهیزکاری به پایهای رسیده بود که مرحوم محمد حسن النجفی الاصفهانی، صاحب جواهـر الکلام که یکی از مشهورترین و بهترین کتب فقه استدلالی ما است در همین کتاب (ج ۷، ص ۲۲۳)، بین این همه فقیه و محدثی که وجود داشته و کثیری از آنها از اجلا و بزرگان ما هستند، تنها از او و مقدس اردبیلی به عنوان واجـدین ملکه عدالت به معنای تمام و کمال نام میبرد.
مرحوم علامه بحرانی کتابهای بسیاری نوشته است، اما تا به حال غیر از تألیف، اثر دیگری از وی به دست نیامده و با اینکه در مسند فتوا بوده است، ظاهراً تعمد داشتهاند که هیچگاه نظرات و استنباطهای شخصی خود را در متن کتابهایش داخل نکند.
میگویند که سید هاشم البحرانی پس از استاد خود، شیخ محمد بن ماجد البحرانی، مرجع امور شرعیه شدند و دامنه مرجعیتشان از بحرین فراتر رفته و در بسیاری از بلاد شیعه، مردم از ایشان تقلید میکردند.
مرحوم محقق بحرانی و مرحوم شیخ حر عاملی از شاگردان ایشان بودهاند.
ایشان جهت استماع حدیث سفرهایی به نجف و مشهد مقدس داشته است که روایت از شیخ فخرالدین الطریحی در عراق و سید عبدالعظیم بن عباس الاسترآبادی در ایران از ثمرات این سفرها است.
سخن علامه سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه درباره ایشان بسیار جالب توجه است که مینویسد: «او کوهی از علم و دریایی از معرفت بود. در کثرت تحقیق و وسعت اطلاع، کسی بر او سبقت نگرفته و در آینده نیز سبقت نخواهدگرفت . . .»
میگویند سید هاشم البحرانـی هفتـاد و پنج تألیف بزرگ و کوچک داشته است که همگی مربوط به روایات اهل بیتb است.
ایشان غیر از البرهان فی تفسیر القرآن که یکی از بزرگترین تفاسیر روایی قرآن میباشد، چند تألیف قرآنی دیگر نیز به شیوه روایی دارند که بعضی از آنها عبارتند از: نور الأنوار فی تفسیر القرآن، تفسیر الهدایة القرآنیة، تفسیر الهادی و ضیاء النادی، المحجة فی ما نزل من القرآن فی القائم الحجة و اللوامع النورانیة.
* معرفی تفسیر البرهان:
این کتاب شامل بسیاری از روایات منسوب به اهل بیتb در تفسیر آیات قرآن است.
ایشان در مقدمه آوردهاند که روایات خود را از کتب معتبر و قابل اعتماد جمع کردهاند و در مقدمه شانزدهم اسامی این کتب را ذکر میکنند، اما به نظر ما با توجه به دیدگاه اخباری که داشتهاند، این مطلب ایشان محل کلام است و ممکن است همه آنها برای ما معتبر نباشد.
مرحوم علامه بحرانی، علاوه بر روایات امامیه، روایاتی نیز از طریق مکتب خلفا نقل کرده و علت آن را موافقت با روایات اهل بیتb یا ذکر فضائل ایشان دانسته است. او مطالبی را نیز از ابن عباس آورده است و علت آن را این دانسته که ابن عباس شاگرد امیر مؤمنانj بوده است.
مرحوم سید هاشم البحرانی در ابتدای کتاب، ۱۶ مقدمه ارزشمند و در پایان آن نیز چهار باب مهم بیان کردهاند.
در پایان لازم است این نکته را متذکر شوم که به نظر حقیر تنها اشکال بزرگ وارد بر تفسیر البرهان، وجود روایات ضعیف بسیار در آن است که با توجه به دیدگاه اخباری سید هاشم، مطلبی طبیعی به حساب میآید، اما این موارد به گونهای است که تعداد معدودی از اسرائیلیات و روایات قطعاً جعلی نیز در بین آنها به چشم میخورد، لذا مانند کتاب ارزشمند بحارالأنوار و بلکه قریب به اتفاق کتب روایی ما نیازمند بررسیهای حدیثی است. البته بسیاری از احادیث تفسیری ما در این کتاب نیامده است که با توجه به امکانات آن زمان، از ازرش کار ایشان نمیکاهد.
و صلی الله علی محمد و آل محمد