$
** سوره فاتحة الکتاب و بازگشت روح
۵/۵ (۲۲۶)- الکافی (ح ۳۵۶۰): عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبیعمیر عن معاویة بن عمار عن أبیعَبْدِاللهِj قالَ: «لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَی مَیِّتٍ سَبْعینَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فیهِ الرّوحُ ما کانَ ذَلِکَ عَجَباً.»
* ترجمه:
ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «اگر (سوره) حمد هفتاد مرتبه بر مردهای خوانده شد و روح به او بازگشت، جای شگفتی نیست.»
* بررسی سند:
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابیعمیر از معاویة بن عمار از امام صادقj روایت کرده است که همه رجال سند از ثقات امامیه بوده و در نتیجه حدیث معتبر است.
* شرح:
– اگر در متن روایت دقت شود، کاملاً واضح است که این حدیث به این معنا نیست که اگر سوره فاتحة الکتاب هفتاد مرتبه بر مرده خوانده شد، روح به او بازگشته و زنده میشود، بلکه بیانگر اهمیت و جایگاه این سوره است، به گونهای که اگر مرده زنده شد، نباید تعجب کرد. آری! هفتاد بار که هیچ اگر هفت هزار بار هم خوانده شود، قرار نیست، مردهای را بتوان زنده کرد.
– البته حقیر منکر زنده کردن مردگان توسط بعضی از انبیا و اولیا که از معجزات الهی است، نیستم. اگر قرار باشد، این اعجاز به اذن الهی انجام شود، اولا مربوط به افراد کاملاً خاص است و ثانیاً ربط مستقیمی به سوره حمد یا غیر ندارد.
– به نظر میرسد عدد هفتاد، عدد کثرت باشد و کنایه از بسیار خواندن این سوره است.
** بررسی روایت غیر معتبر (۱)
۶/۶ (۲۲۷)- الکافی (ح ۳۵۵۹): محمد بن یحیی عن أحمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن إسماعیل بن بزیع عن عبدالله بن الفضل النوفلی رفعه قالَ: «ما قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَی وَجَعٍ سَبْعینَ مَرَّةً إلّا سَکَنَ.»
* ترجمه:
روایت شده است که گفت: «حمد را بر دردی نخواندم مگر آنکه آرام گرفت.»
* بررسی سند:
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی از محمد بن اسماعیل بن بزیع از عبدالله بن فضل النوفلی روایت کرده است که همه این افراد از ثقات هستند، اما نکته مهم آنکه عبدالله بن فضل به صورت مرفوع گفته است که او چنین سخنی گفت که بر این قسمت حداقل دو ایراد وارد است:
۱- معلوم نیست بین عبدالله بن فضل و گوینده این سخن چند نفر و چه کسانی قرار دارند تا بفهمیم که سخنشان قابل اعتماد است یا خیر.
۲- حدیث مضمره است یعنی نام و نشان کسی که این سخن را گفته معلوم نیست و ممکن است فردی غیر از معصوم بوده باشد و بر هر خارج فقه یا علم حدیث خواندهای معلوم است که این ادعا که چون روات ما تصور کردهاند این سخن معصوم است، پس حتماً چنین است، قابل قبول نیست، خصوصاً وقتی حدیثی مرفوع باشد. آری! در انتساب مضمرهها به معصومین قواعدی وجود دارد که احراز آنها مهم است.
خلاصه اینکه انتساب این حدیث به معصومj معتبر نیست.
* شرح:
– با توجه به روایات معتبری که درباره این سوره وجود دارد، کسی منکر فضیلت و اهمیت آن نیست، اما بدیهی است، هفتاد که هیچ، اگر هفتاد هزار مرتبه هم سوره فاتحة الکتاب را بر دردی بخوانی قرار نیست حتماً آن درد آرام شود، مگر آنکه بخواهیم بگوییم این عبارات مانند روایت معتبری که پیش از این بیان شد، کنایه از اهمیت سوره مبارکه است.
– بعید نیست این روایت غیر معتبر برداشت ناصحیح یا ناقصی از روایت معتبر قبل باشد.
– نهایتاً اینکه با توجه به ضعف سند، نیازی به اینگونه توضیحات و توجیهات نیست.
** بررسی روایت غیر معتبر (۲)
۷/۷ (۲۴۸)- الأمالی للطوسی (مج ۱۰، ح ۹۱): و بالإسناد قال: قالَ الصّادِقُj: «مَنْ نالَتْهُ عِلَّةٌ، فَلْیَقْرَأْ فی جَیْبِهِ الْحَمْدَ سَبْعَ مَرّاتٍ، فَإنْ ذَهَبَتِ الْعِلَّةُ وَ إلّا فَلْیَقْرَأْ سَبْعینَ مَرَّةً وَ أنا الضّامِنُ لَهُ الْعافیَةَ.»
* ترجمه:
روایت شده است که (امام) صادقj فرمودند: «هر کس به بیماری گرفتار شد، پس سوره حمد را هفت مرتبه در گریبانش میخواند، پس اگر بیماری رفت (که هیچ) و گر نه هفتاد مرتبه میخواند و من ضمانت کننده بهبودی برای او هستم.»
* بررسی سند:
با مراجعه به کتاب الأمالی، معلوم میشود که حسن بن محمد الطوسی، فرزند ثقه، عالم و جلیلالقدر شیخ الطائفه، این حدیث را از پدرش از ابومحمد الفحام از محمد بن احمد بن عبیدالله الهاشمی المنصوری از عموی پدرش از امام هادی از پدران بزرگوارشان از امام صادقb روایت کرده است.
در سند فوق محمد بن احمد بن عبیدالله به واسطه توثیق میشود، اما عموی پدرش یعنی عیسی بن احمد بن عیسی السر من رائی مهمل است و نمیتوان به سخن او اعتماد داشت. در نتیجه انتساب این حدیث به معصومj معتبر نیست.
* شرح:
– این روایت غیر معتبر نیز مانند روایت قبل است با این تفاوت که متن آن در فرهنگ معصومینb غیر متعارف و توجیه آن سختتر است.
– در اینجا نیز با توجه به ضعف سند نیاز به اینگونه توجیهات کمتر احساس میشود.
و صلی الله علی محمد و آل محمد