$
** سوره فاتحة الکتاب و آداب سفر
۱۰/۱۰ (…)- الکافی (ح ۳۳۴۳): عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن موسی بن القاسم عن صباح الحذاء قال: «قالَ أبوالْحَسَنِj: «إذا أرَدْتَ السَّفَرَ، فَقِفْ عَلَی بابِ دارِکَ وَ اقْرَأْ فاتِحَةَ الْکِتابِ أمامَکَ وَ عَنْ یَمینِکَ وَ عَنْ شِمالِکَ وَ قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ أمامَکَ وَ عَنْ یَمینِکَ وَ عَنْ شِمالِکَ وَ قُلْ أعوذُ بِرَبِّ النّاسِ وَ قُلْ أعوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ أمامَکَ وَ عَنْ یَمینِکَ وَ عَنْ شِمالِکَ. ثُمَّ قُلِ: «اللّهُمَّ! احْفَظْنی وَ احْفَظْ ما مَعی وَ سَلِّمْنی وَ سَلِّمْ ما مَعی وَ بَلِّغْنی وَ بَلِّغْ ما مَعی بَلاغاً حَسَناً.»» ثُمَّ قالَ: «أ ما رَأیْتَ الرَّجُلَ یُحْفَظُ وَ لا یُحْفَظُ ما مَعَهُ وَ یَسْلَمُ وَ لا یَسْلَمُ ما مَعَهُ وَ یَبْلُغُ وَ لا یَبْلُغُ ما مَعَهُ؟».
* ترجمه:
ابوالحسن (امام کاظم)j فرمودند: «هنگامی که اراده سفر کردی، پس بر درب خانهات بایست و (سوره) فاتحة الکتاب را روبهرویت و (سمت) راست و چپت و (سوره) قل هو الله احد را (نیز) روبهرویت و از (سمت) راست چپت و (سورههای) قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را (نیز) روبهرویت و از (سمت) راست و چپت بخوان. سپس بگو: «بارالها! حفظ کن مرا و حفظ کن آنچه را با من است و سلامت بدار مرا و سلامت بدار آنچه را با من است و به مقصد برسان مرا و به مقصد برسان آنچه را با من است به مقصد رساندنی نیکو.»» سپس فرمودند: «آیا ندیدهای فردی در امان میماند در حالی آنچه با او است، در امان نمیماند یا سالم میماند، در حالی که آنچه با او است، سالم نمیماند یا به مقصد میرسد، در حالی که آنچه با او است، به مقصد نمیرسد؟».
* بررسی سند:
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد از موسی بن قاسم البجلی از عن صباح بن صبیح الحذاء روایت کرده است که همه این افراد از ثقات بوده و احمد البرقی نیز در سند این حدیث اشکالی ایجاد نمیکند.
شبیه این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی در الکافی (ح ۳۳۴۵) از عدة من اصحابنا از سهل بن زیاد از موسی بن قاسم از صباح الحذاء نیز روایت کرده که در این طریق، سهل از ضعفا است.
ناگفته نماند که ثقةالاسلام الکلینی شبیه این حدیث را در الکافی (ح ۶۹۹۳) از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد از موسی بن قاسم از صباح الحذاء نیز روایت کردهاند که طریق معتبری است. فقط نکته در اینجا است که در این روایت تنها به سوره فاتحة الکتاب و آیة الکرسی اشاره شده است و معوذتین و قل هو الله از قلم افتاده است.
شیخ الطائفه نیز همین روایت اخیر را با همین سند در التهذیب (ج ۵، ح ۱۵۳) از ثقةالاسلام الکلینی روایت کرده است.
شیخ صدوق هم در الفقیه (ح ۲۵۱۴) این روایت را به طریق خود که معتبر است، از موسی بن قاسم از صباح الحذاء روایت کرده است.
خود احمد البرقی نیز این حدیث را در المحاسن (ج ۲، ص ۳۵۰) از موسی بن قاسم از صباح روایت کرده است.
* شرح:
– در علم الحدیث قاعدهای داریم که اگر چند حدیث نسبتاً مشابه داشتیم و مطلبی در یکی یا بعضی از آنها بیشتر بود، در صورتی حدیث به واسطه ثقات به ما رسیده باشد، حدیث مفصلتر را مبنا قرار میدهیم، چرا که ممکن است مطلبی را یکی از ثقات ما از قلم انداخته باشند و هر چند این اتفاق ناجور است، اما معمولاً بر هم زننده وثاقت نیست، در حالی که اضافه کردن مطلبی از ثقات بعید و در شرایطی مخالف وثاقت است.
– در ضمن در حدیث مورد نظر ما، اضافه خواندن معوذتین و سوره توحید موافق احتیاط است، لذا پسندیده است که به حدیث مفصل عمل شود.
– امید است که إن شاء الله با به کار بستن این دستور العمل و حفظ قواعد و ضوابط معمول هر سفر که عقل به آن دستور میدهد، افراد سفری بیخطر، هم از نظر جانی و هم از نظر مالی داشته باشند، چرا که به نظر حقیر واضح است که حتی اگر س کل قرآن را هم بخواند و همه ادعیه معتبر و غیر معتبر را هم مرور کند، اما قواعد معقول کاری را مراعات نکند، قرار نیست که این عبارات شریفه مشکل بیعقلی افراد را حل کند.
– اینگونه دستور العملها معمولاً مربوط به وقایعی است که از عهده و اختیار انسان خارج است و این گونه دستورالعملها، ما را از اینگونه مسایل در امان نگه میدارد. إن شاء الله.
** سخنی درباره سهل بن زیاد
(استاد در این قسمت مطالبی را پیرامون سهل بن زیاد فرمودند که علاقهمندان میتوانند مطالب مربوط به این قسمت را از لینک سهل بن زیاد مطالعه کنند.)
** چرا قرائت سوره حمد در همه نمازها واجب شده است؟
۱۱/۱۱ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «إنْ سَألَ سائِلٌ فَقالَ: «أخْبِرْنی! هَلْ یَجوزُ أنْ یُکَلِّفَ الْحَکیمُ عَبْدَهُ فِعْلاً مِنَ الْأفاعیلِ لِغَیْرِ عِلَّةٍ وَ لا مَعْنًی؟» قیلَ لَهُ: «لا یَجوزُ ذَلِکَ، لِأنَّهُ حَکیمٌ غَیْرُ عابِثٍ وَ لا جاهِلٍ» . . . فَأن قالَ: «فَلِمَ اُمِروا بِالْقِراءَةِ فی الصَّلاةِ؟» قیلَ: «لِأنْ لا یَکونَ الْقُرْآنُ مَهْجوراً مُضَیِّعاً بَلْ یَکونُ مَحْفوظاً مَدْروساً، فَلا یَضْمَحِلَّ وَ لا یُجْهَلَ» . . .» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان گفتم: «اگر سؤال کنندهای سؤال کرد: «آگاه کن مرا! آیا مجاز است که حکیم بندهاش را بدون علت و معنایی به کاری از کارها مکلف کند؟» به او گفته شود: «آن جایز نیست چرا که حکیم غیر بیهودهکار و غیر جاهل است.» . . . پس اگر گفت: «چرا در نماز امر به قرائت (قرآن) شده است؟» گفته شود: «برای آنکه قرآن دورافتاده ضایع شده نباشد، بلکه حفظشده مورد تدریس باشد، پس (قرآن) از میان نرود و ناشناخته نماند» . . .» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیشابوری العطار از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان روایت کرده است. نفر اول و دوم به واسطه توثیق میشوند و فضل بن شاذان از اجلای ثقات امامیه میباشد که در نتیجه حدیث معتبر است.
البته این روایت را شیخ با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون اخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) نیز روایت کرده است.
* شرح:
– از این حدیث بسیار مفصل که امروز یکی از فرازهای آن را روایت کرده و إن شاء الله در آینده هم فرازهایی از آن را روایت خواهیم کرد، معلوم میشود که همه دستورالعملهای دین، باید از روی حکمت باشد، چرا که الله تعالی، حکیم است و این که ما بعضی از آنها را نمیدانیم، دلیل بر بیحکمت بودن آن نیست.
– در ضمن به نظر حقیر همانگونه که فضل بن شاذان هم تصریح میکند، ما در موقعیتی نیستیم که بدون فرمایش حضرات معصومینb بتوانیم بسیاری از این حکمتها را به طور قطع و یقین کشف کنیم. البته این عرض حقیر به معنای حرمت هر گونه نظریهپردازی درباره فلسفه دستورات دینی نیست، بلکه باید مراقب باشم، پا را از گلیم خود درازتر نکنیم و همینطور مراقب باشیم که دیگران نیز نظریههی ما را که تنها احتمال صحت آنها وجود دارد، به عنوان مطلبی قطعی باور نکنند که در این صورت ما هم مقصر هستیم.
– امامj به صراحت پیشبینی فرموده بودند که اگر قرآن در نماز هم خوانده نمیشد به یکباره فراموش شده و به کناری گذاشته میشد و الله تعالی با قرار دادن بخشی از قرآن در نمازهای واجب از این امر جلوگیری کرد. کما اینکه هماکنون نیز اگر توجه کنیم میبینیم که بسیاری از ما تنها سر و کاری که با قرآن داریم، همین قرائت در نماز است. حال بماند که خواندن ظاهر قرآن اگر چه خوب است و فضیلت به حساب میآید اما آنچه مهم است فهم آن مطابق تفسیر معصومینb و مهمتر، عمل به آن است.
– در ضمن با توجه به متن روایت و شواهد بسیار زیاد، بعید نیست که این کنار گذاشتن متن قرآن، در همان سدهها و بلکه دههای اول اسلام رخ داده و چه بسا از قرآن فقط نامی میماند که در خاطرهها ذکر میشد، اما به دلایل مختلف و از جمله همین موردی که در روایت بیان شده است، این اتفاق نیافتاده و حداقل متن آن محفوظ مانده و مورد توجه قرار گرفته است.
و صلی الله علی محمد و آل محمد