$
** ماجرای نزول سوره حمد در شب معراج و نکتهای درباره خواب
۱۳/۱۳ (۶۲۰۱)- الکافی (ح ۵۶۸۹): علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبیعمیر عن ابن أذینة عن أبیعَبْدِاللهِj قالَ: «قالَ: «ما تَرْوی هَذِهِ النّاصِبَةُ؟» فَقُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! فیما ذا؟» فَقالَ: «فی أذانِهِمْ وَ رُکوعِهِمْ وَ سُجودِهِمْ؟» فَقُلْتُ: «إنَّهُمْ یَقولونَ: «إنَّ اُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فی النَّوْمِ.» فَقالَ: «کَذَبوا! فَإنَّ دینَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أعَزُّ مِنْ أنْ یُرَی فی النَّوْمِ.»» قالَ: «فَقالَ لَهُ سَدیرٌ الصَّیْرَفیُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! فَأحْدِثْ لَنا مِنْ ذَلِکَ ذِکْراً.»» فَقالَ أبوعَبْدِاللهِj: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمّا عَرَجَ بِنَبیِّهِp إلَی سَماواتِهِ السَّبْع . . . فَلَمّا فَرَغَ مِنَ التَّکْبیرِ وَ الِافْتِتاحِ، أوْحَی اللهُ إلَیْهِ: «سَمِّ بِاسْمی!» فَمِنْ أجْلِ ذَلِکَ جُعِلَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ فی أوَّلِ السّورَةِ. ثُمَّ أوْحَی اللهُ إلَیْهِ أنِ احْمَدْنی! فَلَمّا قالَ: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»، قالَ النَّبیُّ فی نَفْسِهِ شُکْراً. فَأوْحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إلَیْهِ: «قَطَعْتَ حَمْدی، فَسَمِّ بِاسْمی!» فَمِنْ أجْلِ ذَلِکَ جُعِلَ فی الْحَمْدِ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مَرَّتَیْنِ. فَلَمّا بَلَغَ وَ لا الضّالّینَ، قالَ النَّبیُّp «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، شُکْراً» . . .»»»
* ترجمه:
عمر بن اذینه روایت کرده است ابوعبدالله (امام صادق)j (به یاران خود) فرمودند: «این ناصبیها چه روایت میکند؟» (عمر بن اذینه گفت که) عرض کردم: «فدایتان شوم! درباره چه؟» فرمودند: «درباره اذانشان و رکوع و سجودشان!» عرض کردم: «آنها میگویند: «ابی بن کعب آن را در خواب دیده است.»» (امامj) فرمودند: «دروغ میگویند. قطعاً دین الله عز و جل استوارتر از آن است که در خواب دیده شود.» پس سدیر الصیرفی به ایشان گفت: «فدایت شوم! پس شما درباره آن برای ما حدیث کنید.» پس ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «به تحقیق الله عز و جل پیامبرشp را به آسمانهای هفتگانه به معراج برد . . . پس هنگامی که تکبیر و افتتاح را تمام کرد، الله به او وحی کرد: «نام مرا یاد کن!» پس به همین جهت بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای سوره قرار داده شد. سپس الله به او وحی کرد که مرا حمد کن! پس هنگامی که گفت: «الحمد لله رب العالمین»، پیامبر پیش خودش شکر گفت. پس در آن هنگام الله عز و جل به او وحی کرد: «حمد مرا قطع کردی، پس (باز) نام مرا یاد کن!» پس به همین جهت الرحمن الرحیم دو بار در (سوره) حمد قرار گرفت.» پس هنگامی که به و لا الضالین رسید، پیامبرp به جهت شکر گفت: «الحمد لله رب العالمین» . . .»
* بررسی سند:
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از محمد بن ابیعمیر از عمر ابن اذینه روایت کرده است که همه از ثقات بوده و در نتیجه انتساب این حدیث به معصومj معتبر است.
شبیه این حدیث را شیخ صدوق با اندک تفاوت در متن در علل الشرائع (ج ۲، ص ۳۱۲) از پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید از سعد بن عبدالله از محمد بن عیسی بن عبید از ابن ابیعمیر و محمد بن سنان از صباح السدی و سدیر الصیرفی و محمد بن نعمان، مؤمن الطاق و عمر بن اذینه از امام صادقj و همچنین از محمد بن حسن بن احمد بن ولید از محمد بن حسن الصفار و سعد بن عبدالله از محمد بن حسین بن ابیالخطاب از یعقوب بن یزید و محمد بن عیسی از عبدالله بن جبله از صباح المزنی و سدیر الصیرفی و محمد بن نعمان الاحول و عمر بن اذینه از امام صادقj روایت کرده است که هر چند بعضی از طرق حدیث معتبر نیست، اما بسیاری از آن نیز معتبر است.
* شرح:
– نکات فقهی بسیاری در این حدیث هست که فعلاً از بحث ما خارج است.
– این حدیث بسیار مفصل در بیان معراج نبوی و تشریع وضو، نماز و غیر آن است که ما به مقتضای موضوع مورد بحث، فقط قسمتهای مربوطه را ذکر کردیم.
فقط این نکته را اضافه کنم که در ادامه این روایت اشارهای هم به سوره اخلاص شده است که در جای خود عرض خواهد شد.
– ابی بن کعب بن قیس از قبیله خزرج و از صحابه جلیل القدر نبی مکرم اسلامp است که از سابقین در اسلام بوده و در پیمان عقبه حضور داشت. بیشتر غزوات پیامبر را درک کرد. پیش از اسلام، خواندن و نوشتن میدانست و از کاتبان وحی بود. آوردهاند از محبین امیرالمؤمنین بوده که در ماجرای پس از سقیفه نسبت به کوتاهی انصار معترض بود. سال وفات او را بین سالهای ۱۹ تا ۳۶ هجری ذکر کردهاند که اختلاف قابل تأملی است.
– سدیر بن حکیم الصیرفی از یاران امام صادقj و پدر حنان بن سدیر است. او در کتب رجالی ما مهمل است، اما به واسطه اعتماد اجلایی از ثقات شیعه توثیق میشود.
– الناصبه جمع ناصبی است و آنها کسانی هستند که میدانند حق چیست، اما با این حال با معصومj به جنگ و مبارزه بر میخیزند که این جنگ و مبارزه در شکلهای مختلف ظهور و بروز پیدا میکند.
– در رابطه با آسمانهای هفتگانه نکات جالبی وجود دارد که به جهت پرهیز از اطاله کلام و اینکه خارج از موضوع مورد بحث ما یعنی تفسیر سوره حمد است، فعلاً از پرداختن به آن خودداری کرده و در ذیل آیات مربوطه درباره آن سخن خواهیم گفت. إن شاء الله.
– امامj در این روایت به نکتهای اشاره میکنند که فأن دین الله عز و جل أعز أن یری فی النوم یعنی «دین الله عز و جل استوارتر از آن است که در خواب دیده شود.». حال واقعاً جای تعجب است که بعضی از پیروان مکتب اهل بیتb برای اثبات ادعاهای خود در مسائل دینی، اعم از اصول و فروع به خواب استناد میکنند آن هم خواب افرادی که هر چند از بزرگان ما هستند، اما به هر حال از جمله معصومینb به حساب نمیآیند. فتأمل.
– در اینجا به جهت سؤال دوست بزرگوارمان، به نکتهای خارج بحث اشاره کنم که در ادامه این روایت آمده است که «ثُمَّ الْتَفَتُّ فَإذا أنا بِصُفوفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّبیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ، فَقالَ لی: «یا مُحَمَّدُ! سَلِّمْ!» فَقُلْتُ: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهُ بَرَکاتُه»». یعنی سپس ملتفت شدم که در میان صفوف ملائمه و پیامبران و فرستادگان (الله تعالی) هستم پس (الله عز و جل) به من گفت: «ای محمد! سلام بده!» پس گفتم: «سلام بر شما و رحمت و برکت او بر شما باد.»» که معلوم میشود مخاطب این عبارات در سلام نماز، فرشتگان، پیامبران و فرستادگان باریتعالی میباشند.
و صلی الله علی محمد و آل محمد