$


تفسیر فاتحة الکتاب - جلسه ۲۹

$

** الله چیست؟ (۳)

۳۴/۵ (۲۵۸)- الکافی (ح ۲۳۶ و ۳۱۳): علی بن إبراهیم عن أبیه عن النضر بن سوید عن هشام بن الحکم أنَّهُ سَألَ أباعَبْدِاللهِj عَنْ أسْماءِ اللهِ وَ اشْتِقاقِها، اللهُ مِمّا هُوَ مُشْتَقٌّ؟ قالَ: «فَقالَ لی: «یا هِشامُ! اللهُ مُشْتَقٌّ مِنْ إلَهٍ وَ الْإلَهُ یَقْتَضی مَأْلوهاً وَ الِاسْمُ غَیْرُ الْمُسَمَّی. فَمَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دونَ الْمَعْنَی، فَقَدْ کَفَرَ وَ لَمْ یَعْبُدْ شَیْئاً وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَی فَقَدْ کَفَرَ وَ عَبَدَ اثْنَیْنِ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَی دونَ الِاسْمِ فَذاکَ التَّوْحیدُ. أ فَهِمْتَ یا هِشامُ؟»» قالَ: «فَقُلْتُ: «زِدْنی!»» قالَ: «إنَّ لِلّهِ تِسْعَةً وَ تِسْعینَ اسْماً، فَلَوْ کانَ الِاسْمُ هُوَ الْمُسَمَّی، لَکانَ کُلُّ اسْمٍ مِنْها إلَهاً وَ لَکِنَّ اللهَ مَعْنًی یُدَلُّ عَلَیْهِ بِهَذِهِ الْأسْماءِ وَ کُلُّها غَیْرُهُ. یا هِشامُ! الْخُبْزُ اسْمٌ لِلْمَأْکولِ وَ الْماءُ اسْمٌ لِلْمَشْروبِ وَ الثَّوْبُ اسْمٌ لِلْمَلْبوسِ وَ النّارُ اسْمٌ لِلْمُحْرِقِ. أ فَهِمْتَ یا هِشامُ، فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَ تُناضِلُ بِهِ أعْداءَنا وَ الْمُتَّخِذینَ مَعَ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ غَیْرَهُ؟»» قُلْتُ: «نَعَمْ!» قالَ: فَقالَ: «نَفَعَکَ اللهُ بِهِ وَ ثَبَّتَکَ یا هِشامُ!» قالَ هِشامٌ: «فَوَ اللهِ ما قَهَرَنی أحَدٌ فی التَّوْحیدِ حَتَّی قُمْتُ مَقامی هَذا.»

* ترجمه:

هشام بن حکم از ابوعبدالله (امام صادق)j درباره نام‌های الله و ریشه‌های آن سؤال کرد و این‌که الله از چه مشتق شده است؟ فرمودند: «ای هشام! الله از اله مشتق شده است و اله اقتضایش الوهیت است و (بدان که) نام، غیر از صاحب نام است. پس اگر کسی نام را بدون معنا بندگی کند، کافر شده است چرا که چیزی را بندگی نکرده است و کسی که نام و معنا را (با هم) بندگی کند، مشرک شده است چرا که دو چیز را بندگی کرده است، در حالی‌که اگر (فقط) معنا را بدون نام بندگی کند، این (همان) توحید است. آیا متوجه شدی؟ ای هشام!» (هشام) گفت: «عرض کردم: «برایم بیشتر توضیح دهید.»» فرمودند: «الله نود و نه نام دارد. اگر قرار بود نام، همان صاحب نام باشد، برای هر نامی خدایی بود در حالی که برای الله معنایی است که به واسطه این نام‌ها به او راهنمایی شوند و همه نام‌ها غیر از او هستند. ای هشام! نان نامی است برای (چیزی) خوردنی و آب نامی برای (چیزی) نوشیدنی و لباس نامی برای (چیزی) پوشیدنی و آتش نامی برای (چیزی) سوزاننده، (اما خود این چیزها نیستند). ای هشام! آیا متوجه شدی آن‌گونه که به دفاع برخیزی و مبارزه کنی با دشمنان الله که با الله عز و جل، غیر او را (به خدایی) می‌گیرند؟» عرض کردم: «بله». پس فرمودند: «الله تو را به واسطه آن منفعت بخشد و ثابت (قدم) بدارد!» هشام گفت: «قسم به الله که پس از آن مجلس، کسی در توحید بر من چیره نشده است».

* بررسی سند:

این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از نضر بن سوید از هشام بن حکم روایت کرده است که همه رجال آن از اجلای ثقات‌اند و در نتیجه حدیث معتبر است.

این حدیث را شیخ صدوق نیز در التوحید (ص ۲۲۰) به واسطه محمد بن محمد بن عصام الکلینی و علی بن احمد بن محمد بن عمران از ثقةالاسلام الکلینی با همین سند روایت کرده است.

* شرح:

– در بین اهل لغت و در نتیجه مفسرین بر سر ریشه الله اختلاف نظر است. بعضی بر این عقیده‌اند که الله و اله از وله مشتق شده‌اند یعنی چیزی که انسان را چنان شیفته خود می‌کند که موجب زوال عقلش می‌شود یا چیزی که موجب حیرت و حیرانی انسان می‌شود و امثال این‌گونه موارد. در مقابل بعضی بر این عقیده‌اند که الله از اله مشتق شده و با وله متفاوت است که با استناد به این روایت معتبر معلوم می‌شود امامj نظر دوم را تأیید فرموده‌اند و در نتیجه، از دیدگاه معتقدین به مکتب اهل بیتb، نظریه اول مردود است.

– حال حتی اگر فردی تابع روایات معتبر اهل بیتb هم نباشد، لازم است مد نظر داشه باشد، این‌گونه مطالب حداقل از باب قول یک لغوی محل تأمل بوده و می‌تواند مبنا باشد.

– این‌که امامj می‌فرمایند: «الإله یقتضی مألوها» به این معنا است که اله چیزی است که ذاتش برای بندگی است.

– می‌بینیم که لازم است انسان تنها معنای یعنی ذات الله را خدای خود بدانند و بندگی کند و نه نام‌ها یا تجلیات او. آری! موجودات تجلی الله هستند و نه حصه‌ای از ذات او.

– آری! واضح است که اگر فردی تنها متوجه نام‌ها باشد، مصداق کفر است چرا که نام به خودی خود و بدون معنا، اصلاً چیزی نیست.

– حال اگر نام و معنا با هم بندگی کند، هم ذات بندگی شده است و هم نام که طبیعتاً این از مصادیق شرک می‌شود.

– نکته مهم در تکمیل مطالب بالا آن‌که نام فقط برای نام بردن است و به خودی خود چیزی نیست، کما این‌که صفت برای توصیف چیزی و ضمیر برای اشاره به آن است و به خودی خود چیزی نیستند، که به نظر می‌رسد گرفتاری بعضی از جهله صوفیه بعضاً به جهت عدم توجه به این‌گونه موضوعات است.

– این‌که امامj الله تعالی را دارای نود و نه اسم معرفی می‌کنند، معلوم نیست عدد واقعی را مد نظر دارند یا از باب کثرت این عدد را بیان فرموده‌اند، کما این‌که معلوم نیست منظور ایشان فقط شامل اسم‌ها است یا صفاتی را که جای‌گزین نام الله تعالی می‌شود را نیز در بر دارد.

– بعد از این هم حدیث دیگری هم، در بیان این مفهوم روایت خواهیم کرد. إن شاء الله.

و صلی الله علی محمد و آل محمد

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه