$
* تفسیر مالک یوم الدین:
۵۱/۱۱ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «. . . مالِکِ یَوْمِ الدّینِ، إقْرارٌ لَهُ بِالْبَعْثِ وَ الْحِسابِ وَ الْمُجازاةِ وَ إیجابٌ لَهُ مُلْکَ الْآخِرَةِ کَما أوْجَبَ لَهُ مُلْکَ الدُّنْیا . . .»» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان روایت کرد: «. . . «(بیان) مالک یوم الدین، اقرار به برانگیخته شدن (در زمان رستاخیز) و حساب و جزا است و تأییدی بر اینکه مُلک آخرت از آن او است، همانگونه که ملک دنیا . . .»» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
سند این روایت را ذیل حدیث ۹/۹ بررسی کرده و ملاحظه شد، انتساب آن به امامj معتبر است.
پیش از این هم عرض شد که این حدیث را شیخ نیز با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) روایت کرده است.
* شرح:
– مالک به معنای صاحب اختیار مطلق است که در اختیار و قدرت خود، هیچ شریکی ندارد.
– مالک یوم الدین یعنی او تنها کسی است که صاحب اختیار روز حساب و کتاب است و شریکی ندارد.
– بعث به معنای برانگیختن است که در اینجا به معنای زنده کردن مردهها و حضورشان در محضر حساب و کتاب الهی است.
– مجازات به معنای نتیجه عمل است که در ادبیات عرب، هم شامل نتیجه خیر و هم شامل نتیجه شر میشود.
– امامj تأکید میفرمایند که بنده با گفتن عبارت مالک یوم الدین در سوره فاتحة الکتاب اقرار بر موارد مذکور در روایت میکند.
* تفسیر إیاک نعبد و إیاک نستعین:
۵۲/۱۲ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «. . . إیّاکَ نَعْبُدُ، رَغْبَةً وَ تَقَرُّباً إلَی اللهِ وَ إخْلاصاً بِالْعَمَلِ لَهُ دونَ غَیْرِهِ وَ إیّاکَ نَسْتَعینُ، اسْتِزادَةً مِنْ تَوْفیقِهِ وَ عِبادَتِهِ وَ اسْتِدامَةً لِما أنْعَمَ عَلَیْهِ وَ نَصَرَه . . .»» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان روایت کرد: «. . . «ایاک نعبد، (اظهار) رغبت و نزدیکی جستن به الله است و اخلاص در عمل برای او و نه غیر او و ایاک نستعین، طلب زیادتی در توفیق او و عبادتش و استمرار است در آنچه به او نعمت داده و یاریش کرده است . . .»» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
سند این روایت را ذیل حدیث ۹/۹ بررسی کرده و ملاحظه شد، انتساب آن به امامj معتبر است.
پیش از این هم عرض شد که این حدیث را شیخ نیز با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) روایت کرده است.
* شرح:
– ایاک به معنای تنها و تنها تو را میباشد که بیانگر انحصار است.
– عبد و مشتقات آن را باید با بندگی معنا کرد تا معنای کامل آن در زبان فارسی فهمیده شود. عبد به سکون باء، کسی است که باید تمام و کمال مطیع امر و نهی مولا باشد و هر چه در این امر، موفق تر عمل کند، بنده بهتری است و رضایت مولا را بیشتر جلب کرده است و شایسته پاداش بیشتر است و هر که در این امر کوتاهی کند، در مرتبه پایینتری قرار داشته و حتی بعضاً شایسته باز خواست و عقوبت است.
– ایاک نعبد، یعنی تنها و تنها تو را بندگی میکنیم و ایاک نستعین، یعنی تنها و تنها از تو یاری میجوییم.
– بنده وقتی خطاب به الله عز و جل تأکید میکند که ایاک نعبد، یعنی تنها و تنها تو را بندگی میکنم و ایاک نستعین، یعنی تنها و تنها از تو یاری میجویم و کس دیگری را در اینها شریک تو قرار نمیدهم، لذا باید مراقب باشیم که یاری جستن از بندگان به گونهای نباشد که جایگاه الله تعالی را خواسته یا ناخواسته از یاد ببریم و این یاری جستن چه در نیت و چه در گفتار و روش، باید بر اساس موازین شرعی باشد.
– یکی از مسائلی که بعضی از ما گرفتار آن بوده و به شدت سعی در توجیه آن داریم اینکه میگوییم نیت و قصدمان درست است، فقط در بیان و گفتار، درست آن را بیان نمیکنیم. این در حالی است که انسان در برابر گفتار خود هم موظف است و باید سعی کند که آن را نیز اصلاح کند. خلاصه فقط نیت درست ملاک نیست و باید نیت، گرفتار و کردار به معنای اعم کلمه درست باشد.
حال بماند که گاهی اوقات همین خطاهای به ظاهر ساده در کلام و غیر آن، به مرور زمان موجب انحراف شدید اعتقادی نیز میشود که مشابه آن را در مشرکین عصر نبوی به وضوح میبینیم.
– همانگونه که امامj تصریح فرمودهاند، بنده با گفتن ایاک نعبد تمایل و نزدیکیخود را به الله تعالی اظهار میکند و اینکه قصد دارد عمل خود را برای او خالص کرده و در این امر شریکی برای او قائل نشود.
– توفیق از ریشه وفق به معنای همسانی میان دو امر و همراهی است و توفیق معمولاً به معنای همراهی در امور خیر و نیک میباشد.
– بنده با گفتن ایاک نستعین ضمن تأکید بر اینکه همراهی و مساعدت مضاعف الله تعالی را در کارهای خیر و نیک و از جمله بندگی او میخواهد، استمرار نعمتها و یاری او را نیز طلب میکند.
و صلی اله علی محمد و آله