$
* تفسیر اهدنا الصراط المستقیم (۱):
۵۳/۱۳ (۲۸۸)- معانی الأخبار (ص ۳۲): حدثنا أبیe قال حدثنا محمد بن أحمد بن علی بن الصلت عن عبدالله بن الصلت عن یونس بن عبدالرحمن عمن ذکره عن عبیدالله بن الحلبی عن أبیعَبْدِاللهِj قالَ: «الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ، أمیرُالْمُؤْمِنینَ، عَلیٌّj.»
* ترجمه:
ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «صراط مستقیم، امیر مؤمنان، علیj است.»
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از پدرش از محمد بن احمد بن علی بن صلت از عبدالله بن صلت از یونس بن عبدالرحمن از من ذکره از عبیدالله بن حلبی روایت کرده است که در این روایت همه رجالی که نامشان ذکر شده است از ثقات شیعه هستند. اما من ذکره که معلوم نیست نامش از جانب کدام یک از روات فراموش شده است، به واسطه یونس بن عبدالرحمن توثیق میشود و در نتیجه انتساب این روایت به امامj، با توجه به مبنای ما معتبر است.
* شرح:
– وقتی بنده خطاب به الله تعالی میگوید: اهدنا الصراط المستقیم یعنی هم راه درست را به ما بشناسان و و هم پیشوای واقعی را، چرا که در بسیاری از موارد، دانستن راه درست به دلایل مختلف یا به هدف درست نرسیده و فرد در بین راه از مسیر منحرف میشود یا دچار سختیها و گرفتاریهایی میشود که از رسیدن به هدف مورد نظر باز میماند، مانند بعضی از پیروان اهل بیتb که به جای تمسک به ثقلین، راه هدایت را در گفتار فلاسفه یونان یا عرفانی غیر عرفان اهل بیتb جستوجو میکنند.
– سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که منظور از راه درست چیست؟ و پیشوای واقعی چه کسی است؟
– در این روایت امیر مؤمنانj مصداق صراط مستقیم معرفی شده و طبیعتاً وقتی فرد از الله تعالی استدعا دارد که به صراط مستقیم هدایت شود، یعنی میخواهد که به راه امیرالمؤمنینj هدایت شود.
– قاعدتاً علت آنکه در اینگونه روایات امیر مؤمنانj مصداق صراط مستقیم معرفی شده و اشارهای به خود حضرت رسول اللهp نشده است، دو چیز میتواند باشد:
۱- مسلمانان در نبوت نبی مکرم اسلامp اختلافی نداشته و ندارند، بلکه اختلاف از بعد ایشان بروز کرد که عدهای سه نفر از صحابه حضرت رسول اللهp را بر امیر مؤمنانj مقدم شمرده و بعد از ۲۵ سال خلافت را به ایشان واگذار کردند.
۲- وقتی امیر مؤمنانj به عنوان صراط مستقیم معرفی میشوند، به طریق اولی نبی مکرمp که خود امیر مؤمنانj بر صراط ایشان هستند، را نیز در بر میگیرد.
* تفسیر اهدنا الصراط المستقیم (۲):
۵۴/۱۴ (۲۷۱)- معانی الأخبار (ص ۳۲): حدثنا أحمد بن علی بن إبراهیم بن هاشمe قال حدثنا أبی عن جدی عن حماد بن عیسی عن أبیعَبْدِاللهِj فی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ: «اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» قالَ: «هُوَ، أمیرُالْمُؤْمِنینَj وَ مَعْرِفَتُهُ وَ الدَّلیلُ عَلَی أنَّهُ أمیرُالْمُؤْمِنینَj قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إنَّهُ فی اُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلیٌّ حَکیمٌ» وَ هُوَ أمیرُالْمُؤْمِنینَj فی اُمِّ الْکِتابِ فی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».»
* ترجمه:
حماد بن عیسی از ابوعبدالله (امام صادق)j درباره سخن الله عز و جل: «اهدنا الصراط المستقیم» روایت کرد: «او، امیرالمؤمنینj و شناخت ایشان است و دلیل بر اینکه (منظور) آن قطعاً امیر مؤمنانj میباشد، این سخن او (الله) عز و جل است: «و إنه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم» و (منظور) آن امیرالمؤمنینj در ام الکتاب، در (این) کلام او عز و جل است: «اهدنا الصراط المستقیم»».
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از احمد بن علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از جدش از حماد بن عیسی از امام صادقj روایت کرده است که همه رجال سند این روایت از ثقات میباشند.
* شرح:
– روایت به آیه ۴ سوره زخرف اشاره دارد که میفرماید: «به یقین او در ام الکتاب، نزد ما قطعاً والامرتبه همیشه استوار است.»
– در این روایت تصریح شده است که ضمیر ه در إنه در آیه ۴ سوره زخرف، امیر مؤمنانj است که در سوره ام الکتاب آمده است و این معنا نزد باریتعالی، بلندمرتبه و همیشه استوار است که تغییری در آن ایجاد نمیشود.
– بعد بیان میفرمایند که اشاره به امیر مؤمنانj در سوره ام الکتاب، در آیه اهدنا الصراط المستقیم است که در ابتدای روایت فرموده بودند، که منظور از صراط مستقیم در آیه مذکور، امیر مؤمنانj و شناخت صحیح ایشان است.
* تفسیر اهدنا الصراط المستقیم (۳):
۵۵/۱۵ (۱۱۳۲۰)- عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۶): حدثنا حمزة بن محمد بن أحمد بن جعفر بن محمد بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبیطالبb بقم فی رجب سنة تسع و ثلاثین و ثلاثمائة قال حدثنی أبی عن یاسر الخادم عن أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسی الرِّضا عَنْ أبیهِ عَنْ آبائِهّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّb قالَ قالَ رَسولُ اللهِp لِعَلیٍّj: «یا عَلیُّ! أنْتَ حُجَّةُ اللهِ وَ أنْتَ بابُ اللهِ وَ أنْتَ الطَّریقُ إلَی اللهِ وَ أنْتَ النَّبَاُ الْعَظیمُ وَ أنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ وَ أنْتَ الْمَثَلُ الْأعْلَی. یا عَلیُّ! أنْتَ إمامُ الْمُسْلِمینَ وَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ خَیْرُ الْوَصیّینَ وَ سَیِّدُ الصِّدّیقینَ. یا عَلیُّ! أنْتَ الْفاروقُ الْأعْظَمُ وَ أنْتَ الصِّدّیقُ الْأکْبَرُ. یا عَلیُّ! أنْتَ خَلیفَتی عَلَی اُمَّتی وَ أنْتَ قاضی دَیْنی وَ أنْتَ مُنْجِزُ عِداتی. یا عَلیُّ! أنْتَ الْمَظْلومُ بَعْدی. یا عَلیُّ! أنْتَ الْمُفارِقُ بَعْدی. یا عَلیُّ! أنْتَ الْمَحْجورُ بَعْدی. اُشْهِدُ اللهَ تَعالَی وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ اُمَّتی أنَّ حِزْبَکَ حِزْبی وَ حِزْبی حِزْبُ اللهِ وَ أنَّ حِزْبَ أعْدائِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ.»
* ترجمه:
ابوالحسن، علی بن موسی الرضاj از پدران بزرگوارشان روایت کردند که حضرت رسول اللهp خطاب به امیر مؤمنانj فرموند: «ای علی! تو حجت اللهی و تو باب اللهی و تو مسیر به سوی الله هستی و تو (آن) خبر عظیم هستی و تو صراط مستقیمی و تو مثل اعلا هستی. ای علی! تو پیشوای مسلمانان و امیر مؤمنان و بهترین اوصیا و سرور تصدیقکنندگانی. ای علی! تو فاروق اعظمی و تو صدیق اکبر هستی. ای علی! تو جانشین من بر امتم هستی و تو ادا کننده دین منی و تو انجامدهنده وعدههای من هستی. ای علی! تو بعد از من مظلوم هستی. ای علی! تو بعد از من رها شدهای. ای علی! تو بعد از من منعشده از داراییت هستی. الله تعالی و کسانی را که حاضر هستند، شاهد میگیرم که گروه تو، گروه من هستند و گروه من، گروه الله و به یقین گروه دشمنان تو، گروه شیطان است.»
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از حمزة بن محمد بن احمد العلوی از پدرش از ابویاسر خادم از امام رضاj روایت کرده است.
در سند این روایت پدر حمزة بن محمد العلوی به واسطه فرزندش توثیق میشود و سایرین همه از اجلای ثقات شیعه بوده و در نتیجه حدیث معتبر است.
* شرح:
– حجت به معنای دلیل روشن و برهان قاطع است و حجة الله یعنی دلیل روشن و برهان قاطع الله تعالی.
– ظاهراً منظور از باب الله، درب شناخت الله تعالی میباشد. البته بعضی هم درب ورود به نعمتهای الله عز و جل دانستهاند که به نظر حقیر معنای اول مناسب است.
– درباره النبأ العظیم بحث مفصلی هست که ذیل آیات اول سوره نبأ سخن خواهیم گفت.
– در اینجا نیز نبی مکرم اسلامp، امیر مؤمنانj را به عنوان مصداق صراط مستقیم معرفی مینمایند.
– درباره مثل الاعلی نیز ذیل آیه ۶۰ سوره نحل سخن خواهیم گفت. إن شاء الله.
– در این روایت علی بن ابیطالب به عنوان پیشوای مسلمانان، امیر مؤمنان، بهترین اوصیا و سرور تصدیقکنندگان معرفی میشود که با عنایت به روایاتی دیگر، این موارد انحصار در ایشان دارد و حتی شامل فرزندان بزرگوار معصوم ایشان نیز نمیشود.
– فاروق به معنای جدا کننده است که در اصطلاحات حدیثی به معنای جدا کننده حق از باطل استفاده میشود و در کتب فریقین به دفعات این معنا ذکر شده است و فاروق اعظم به معنای بزرگترین جدا کننده حق از باطل میباشد.
– صدیق به معنای تصدیق کننده و تأیید کننده است و در اینجا به معنای تصدیق کننده نبی مکرم اسلامp در رسالتشان میباشد.
– نبی مکرم اسلامp، به صراحت امیر مؤمنانj را فاروق اعظم و صدیق اکبر معرفی میکنند یعنی همان صفاتی که دو خلیفه اول و پیروان آنها، آن را برای خود و خلفای خود غصب و مصادره کردند. ابن ماجه (قرن سوم) در السنن (ج ۱، ص ۴۴) که از صحاح سته مکتب خلفا است، به سند خود آورده است که امیر مؤمنانj فرمودند: «أنَا عَبْدُاللهِ وَأخو رَسولِهِp وَ أنَا الصِّدّیقُ الْأکْبَرُ، لا یَقولُها بَعْدی إلّا کَذّابٌ . . .» یعنی «من بنده الله و برادر رسولش هستم و صدیق اکبر من هستم و کسی جز من این را نخواهد گفت مگر کذاب . . .» این روایت را در الزوائد صحیح الاسناد معرفی کرده و حاکم نیشابوری در المستدرک آن را به شرط شیخین، یعنی بخاری و مسلم، صحیح دانسته است. البته بعضی نیز آن را تضعیف کردهاند.
شبیه این روایت را نسائی (قرن سوم) در سنن الکبری (ج ۷، ص ۴۰۹) که این کتاب نیز از صحاح سته مکتب خلافا میباشد، روایت کرده است.
همچنین این روایت را احمد بن حنبل (قرن سوم) در فضائل الصحابة (ج ۲، ص ۵۸۶)، ابن ابیعاصم در السنة (ج ۲، ص ۵۹۸)، ابن ابیشیبه (قرن سوم) در المصنف (ج ۶، ص ۳۶۸) و کثیری از محدثین و مفسرین مکتب خلفا روایت کردهاند. اینگونه روایات که امیر مؤمنانj را تنها مصداق فاروق اعظم و صدیق اکبر معرفی میکنند، در کتب مکتب اهل بیتb نیز به شکلهای مختلف روایت شده است.
– کاملاً معلوم است که اینگونه روایات در صدد بیان انحصار بعضی صفات و از جمله صدیق اکبر، برای امیر مؤمنان استj، لذا کلمه بعدی در اینگونه روایات به معنای غیری است و به نظر میرسد این ادعا که ایشان این مطلب را برای افراد بعد از خود بیان فرمودهاند، بیشتر برای تطهیر خلفای قبل میباشد.
– حضرت رسول اللهp در این روایت و بسیاری روایات دیگر، امیرالمؤمنینj را به صراحت جانشین خود، ادا کننده دین خود و انجامدهنده وعدههای خود معرفی میکنند.
– ایشان در این روایت و بسیاری دیگر از روایات فریقین، ظلمی را که بعد از خود به امیر مؤمنانj میرود، پیشبینی میکنند.
– در عبارات پایانی نیز گروه امیرالمؤمنین را گروه خود و گروه خود را گروه الله تعالی معرفی کرده و گروه دشمنان ایشان را گروه شیطان معرفی میکنند که این موارد نیز در کتب فریقین بسیار آمده است.
و صلی الله علی محمد و آله