$
* مقدمه – راههای برخورد با روایات و گزارشهای تاریخی:
ما در بحث عصر ظهور، هم با روایات به معنای متعارف آن سر و کار داریم و هم با گزارشهای تاریخی که تفاوت این دو را از منظر حقیر به مرور متوجه خواهید شد و خواهیم دید نسبت این دو با هم عموم و خصوص من وجه است، یعنی بخشهایی در هر دو مشترک است و بخشهایی، اختصاصی هر کدام است. پیشنهاد میکنم دوستانی که علاقهمند هستند یا احساس نیاز میکنند، حداقل بخشهای مقدماتی علم الحدیث را از همان مدرس سایت احتجاج به مرور مطالعه کنند، چرا که فعلا، قصد تکرار خیلی از آنها را ندارم.
اما بعد،
برای پذیرش و نقل یک روایت یا مطلب تاریخی دو راه پیش رو داریم:
۱- روایات و گزارشها را به سلیقه و ذوق خودمان بسنجیم و آنچه را موافق آن است، بپذیریم و هر چه را مخالف ذوق و سلیقه ما است، رها کنیم.
۲- مبانی علمی پیدا کنیم و روایات و گزارشهای تاریخی را بر اساس آن اعتبار سنجی کنیم.
به نظر میرسد هر انسان عاقلی راه دوم را درست میداند.
حالا اگر به نظر ما راه دوم درست بود، با سؤالاتی مواجه میشویم که دو مورد آن را مطرح میکنیم:
۱- اگر با روایت یا گزارش تاریخی مواجه شدیم که بر اساس مبانی علمی معتبر بود، اما مخالف نظر، سلیقه و اعتقاد ما بود، چه باید کرد؟ باید آن را پذیرفت یا باید بهانه ای پیدا کرد و آن را کنار گذاشت؟
۲- اگر روایت یا گزارش تاریخی معتبر نبود، اما موجب تقویت دین و اعتقادات مردم میشود، تکلیف چیست؟ آیا به جهت تقویت دین و اعتقادات مردم، مجاز هستیم آنها را بیان کنیم؟ یا مثلا با آن مقابله نکنیم؟
لازم است انسان به صراحت تکلیف خود را با اینگونه سؤالات روشن کرده و در طول زندگی خود به آن پایبند باشد، نه اینکه در مقام تئوری پاسخ این سؤالها را بدهد و بعد در سیره خود هر کاری دلش خواست انجام دهد.
متأسفانه یکی از اشکالات ما این است که چند شخصیتی شدهایم، در مباحث تئوری مطلبی را میپذیریم و سنگ آن را به سینه میزنیم، اما در عمل کار مورد علاقه خود را انجام میدهیم که گاهی اوقات بر خلاف همان مبانی علمی هست که قبول کرده بودیم.
به نظر حقیر پاسخ این سؤالات کاملا مشخص است و پایبندی به مبانی علمی درست است، حال میخواهد خوشآیند ما باشد یا نباشد، موافق اعتقاد آبا و اجدادی ما باشد یا نباشد و در ضمن قرار هم نیست، دین مبین اسلام و مذهب حقه جعفری را حتی با مطالب غیر معتبر، اعتبار بخشید، چه برسد به محرف و جعلی، چرا که در این صورت آنچه به نظر ما تقویت دین به نظر میرسد، ناخواسته موجب پوسیده شدن مغز دین شده و بدون آنکه متوجه شویم، این پوسیدگی پس از مدتی اعتقادات مردم را چنان سست میکند که به یک باره از هم پاشیده و چنان فرو میریزد که نه تنها اصلاح آن بسیار دشوار بلکه گاهی ممکن است، به نظر نا شدنی باشد.
خصوصاً در این دوره و زمانه که نسلهای جدید ما، بر خلاف گذشتگانمان که روحیه تعبدی شدیدی داشتند، روحیه تعقلگرایی شدیدی داشته و راحتتر مطالب معتبر از غیر معتبر را تشخیص میدهند.
البته این تشدید روحیه تعقلگرایی یکی از مواهب الهی است که در صورت هدایت آن، تعبد جاهلانه و متحجرانه را کنار زده و منجر به تعبد عقلانی میشود که مورد نظر الله تعالی بوده و در آیات قرآن و روایات معتبر حضرات معصومین ع به آن اشاره و توصیه شده است.
* مروری اجمالی بر منابع تاریخ اسلام از منظر درون دینی:
در ابتدا منابع تاریخ اسلام را از منظر درون دینی به اختصار ذکر کرده و سپس به تبیین و بررسی هر کدام از آنها میپردازیم.
درون دینی به این جهت اضافه شده است که یک نفر مسلمان چنین منابعی را میپذیرد و طبیعتاً اگر فردی اسلام را نپذیرفته باشد، ممکن است بعضی یا همه اینها را قبول نداشته باشد.
البته ما به عنوان کسی که إن شاء الله از روی تعقل و بصیرت مذهب شیعه اثنی عشری یا همان مکتب اهل بیتb را پذیرفتهایم، نگاهی درون مذهبی را دنبال خواهیم کرد که طبیعتا بخشی از آن ممکن است مورد قبول پیروان مکتب خلفا نباشد. علت اصلی این کار این است فعلا قرارمان به تعیین تکلیف خودمان به عنوان یک شیعه در باب عصر ظهور است تا شاید بعدها به دیگران هم رسیدیم.
این منابع عبارتند از:
۱- قرآن
۲- روایات
۳- گزارشهای مورخین
۴- شهرت
إن شاء الله از جلسه آینده، مطالبی را درباره تک تک این موارد عرض میکنم و مختصری هم بررسی خواهیم کرد.
و صلی الله علی محمد و آله