$
جلسه گذشته مباحثی را در باب اصل وجود تقیه از عقل گرفته تا آیات قرآن و تأییدات حضرت رسول اللهp و سایر حضرات معصومینb در باب تقیه عرض کردم و حالا ادامه بحث.
تقیه از جمله مواردی است که جمعی از علما، احادیث مخالف مشهور یا مخالف نظر فقهی خود را حمل بر آن کردهاند، در حالی که عرض کردم برای این کار یعنی حمل روایتی بر تقیه، لازم است که مبانی علمی خاصی داشت که ما ضمن نکات زیر به آن خواهیم پرداخت.
۱- امکان وجود تقیه در اخبار ما غیر قابل انکار است.
۲- تاریخ زندگی معصومینb را در رابطه با تقیه لازم است به چند بخش تقسیم کرده و هر کدام را جداگانه بررسی کنیم.
- دوران نبوت حضرت رسول اللهp در مکه: این ایام که همزمان با تدوین مسائل اولیه اسلام است، مسأله تقیه هر چند در رفتار بعضی از تازه مسلمانان دیده شده و مورد تأیید نیز قرار گرفته است، اما در کلام حضرت رسول اللهp تقریباً منتفی است یا تا آنجا که حقیر مورد معتبری گزارش نشده است. البته مسائل دیگری مانند ناسخ و منسوخ، کاملاً مطرح است که نباید آنها را نادیده گرفت.
- دوران نبوت حضرت رسول اللهp در مدینه: با توجه به شرایط این دوران و تشکیل حکومت اسلامی به رهبری شخص حضرت رسول اللهp، تقیه در قول و فعل ایشان بعید یا حداقل کمتر به نظر میرسد و در بین اهل مدینه هم منتفی است. البته مواردی هست که نبی مکرم اسلامp قصد یا حداقل تمایل به تقیه داشتهاند، مانند بحث جانشینی امیر مؤمنانj در واقعه غدیر که با توجه به آیه تبلیغ، نبی مکرمp از ترس عکسالعمل عدهای، دست دست میکردند تا اینکه با نزول آیه تبلیغ دستور الهی عملی میشود. یا تصمیم حضرت رسول اللهp در مورد زنانشان که منجر به نزول آیه ۱و ۲ سوره تحریم شد، بوی تقیه میدهد، اما ظاهرا این موارد، اگر حمل بر تقیه هم شوند، اندک است.
- ایام بعد از شهادت حضرت رسول اللهp تا آغاز خلافت امیر مؤمنانj: این دوران که ایام غصب خلافت و خانهنشینی امیر مؤمنانj است، امکان تقیه هم در ایشان ممکن است و هم در اصحابشان، کما اینکه بعد از پایان ماجراهای سقیفه و استقرار حکومت خلفای سهگانه موارد متعددی مشاهده میشود.
- در زمان حکومت امیر مؤمنانj نیز کما بیش مواردی مشاهده میشود که ایشان علیرغم بسیاری از اقدامات اصلاحی جدی، به جهت فشار ناشی از مسلمانان آن زمان که نسبت به دو خلیفه اول، خصوصا خلیفه دوم و آموزههای او تعصب شدیدی داشتند، به دلایل مختلف در کنار ایشان قرار گرفته بودند، ناچار به تقیه بودهاند. اما بعید است که در روایات ایشان بتوان تقیه پیدا کرد.
- ایام بعد شهادت امیر مؤمنانj تا قیام عاشورا: این دوران که ایام امامت امام مجتبی و امام حسینc است نیز، با تمام محدودیتها و مخالفتهایی که معاویه با این دو امام و شیعیان آنها داشته، هر چند امکان تقیه منتفی نیست، اما بعید به نظر میرسد که روایات ایشان همراه با تقیه بوده باشد.
- ایام بعد از ماجرای کربلا تا مرگ عبدالملک بن مروان: این دوران که ایام امامت امام سجادj را در بر دارد، ایام خفقان بنیامیه است و همراه با قائلههای بزرگی است که از جمله آنها ادعای خلافت عبدالله بن زبیر و ماجرای هجوم به مکه و مدینه است. قیام توابین، مختار ثقفی و زید پسر امام زینالعابدینj نیز در این دوران اتفاق افتاد. بیشتر این اتفاقات در حجاز و عراق است که اولی محل استقرار امامj و دومی محل تمرکز شیعیان است. این دوران خفقان با ظهور حجاج بن یوسف ثقفی در سال ۷۵ هجری به اوج خود میرسد و تا سال ۹۴ یا ۹۵ هجری که حجاج و پس از او در سال ۹۶ هجری عبدالملک مروان نیز میمیرد، ادامه دارد. ایام شهادت امام زین العابدینj نیز در همین سالها است. در این ایام هر چند دسترسی به امامj محدود بوده و ظاهراً یکی از دلایل تعداد اندک روایات موجود از ایشان نیز به همین جهت است و در ضمن عمال خلافت به دنبال قتل بزرگان از مشاهیر شیعیان امیر مؤمنانj بوده است، اما کمتر میتوان روایات امام سجادj به راحتی حمل بر تقیه کرد، مگر قرینهای برای آن وجود داشته باشد که البته مواردی وجود دارد.
- ایام امامت امام باقر و امام صادقj تا استقرار کامل بنیالعباس: این دوران که با مرگ عبدالملک آغاز میشود، دوران افول حکومت بنیامیه است و با خلافت عمر بن عبدالعزیز که در امور دینی مورد پسند امامیه سهلگیر بود و نیز خلافت جانشینان او که بیشتر مشغول ادامه فتوحات بودند، تقریباً شرایط برای شیعیان کمی آسان میشود. این دوران که همزمان با آغاز امامت امام باقرj است، با شروع فعالیتهای ابومسلم خراسانی، تبلیغات فرهنگی داعیان بنیالعباس و حتی درگیری مسلحانه بین بنیامیه و طرفداران بنیالعباس، همراه است که نتیجتاً فضای مناسبتری در اختیار امام باقر و امام صادقc قرار میگیرد تا علوم ناب اسلامی را گسترش دهند. این دوران بین ۳۵ تا ۴۰ سال ادامه یافته و کل امامت امام باقرj و عمده ایام امامت امام صادقj، به جز ۱۰ سال آخر را در بر داشت که هر چند تقیه در این ایام منتفی نیست، اما مانند بعد از آن نیز مطرح نمیباشد و حمل روایات ایشان در این دوره بر تقیه، شرایط سختی دارد.
- ایام استقرار بنیالعباس تا شهادت امام حسن عسکریj: زمانی که دولت سفاک بنیالعباس در سال ۱۳۲ هجری بر روی کار آمد و بعد از آنکه منصور در سال ۱۳۶ هجری به خلافت رسید و اقتدار یافت، شرایط به گونهای شد که ائمه دستور به تقیه دادند که هم در روایات موجود است و هم در تاریخ مذکور. آری! پس از شروع خلافت منصور در سال ۱۳۶ و خصوصاً بعد از قتل ابومسلم خراسانی در سال ۱۳۷ هجری، وضعیت به گونهای شد که قتل عام علویان و شیعیان امیرالمؤمنینj آغاز شد و تا سالهای اول غیبت صغرای امام عصر ماf، ادامه یافت. یعنی با توجه به آنکه بنا بر مشهور، سال آغاز غیبت صغری، سال ۲۶۰ هجری است، ایام اصلی و مطرح تقیه حدود ۱۲۴ سال و از ده ساله آخر امامت امام صادقj تا شهادت امام عسکری بوده است. البته دوران دو ساله ولایت عهدی امام رضاj و اندکی قبل از آن را که بین مرگ هارون و درگیریهای بین امین و مأمون است را شاید تا حدودی بتوان از این دوره استثنا کرد. با آغاز غیبت امام زمان ماf، دوران صدور روایت مانند گذشته به پایان رسیده و دوران توقیعات آغاز میشود که موضوع تقیه در آن خصوصاً با تصرف بغداد به دست آل بویه و دوران اقتدار آن ها تقریباً منتفی است.
نتیجه آنکه روایت امام باقرj و تعداد زیادی از روایات امام صادقj را نمیتوان به راحتی حمل بر تقیه کرد چرا که در زمان فترت بین دو خفقان بوده که شیعیان در آرامشی نسبی قرار داشته و طبیعتاً نیاز کمتری به تقیه بوده است، اما پس از آن احتمال تقیه بسیار زیاد است، اما باز هم فراموش نکنیم که نمیتوان بدون قرینهای، روایتی را حمل بر تقیه کرد.
۳- تقیه درباره شخص خود ائمهb، هر چند موارد معدودی دارد، اما معمولاً بیمعنا بوده است چرا مخالفین و از جمله حکام جور به وضوح میدانستند که ایشان نه تنها شیعه جدشان امیر مؤمنانj هستند، بلکه ادعای امامت بر شیعیان را نیز دارند. لذا جز در مواردی که موضوع حفظ جان مطرح باشد، حمل بر تقیه مشکل است.
۴- اما این امکان وجود دارد که درباره اصحاب خود و به جهت حفظ مصالح ایشان چنین کاری انجام شده باشد که مصادیق این مورد بسیار است.
۵- لازم است که قرینهای بر وجود تقیه باشد، مانند آنکه در خود روایت موجود باشد یا موافق نظر عامه تحت حمایت حکومت در آن دوران بوده و خبر معتبر دیگری در عرض آن وجود داشته باشد که امکان جمع بین آن دو نیز وجود نداشته باشد، اما قاعدتاً این قرینه، مخالفت خبر با شهرت یا اجماع یا مذاق ما نیست.
۶- تشخیص اینکه امامj روایت را در چه محلی یا خطاب به چه افرادی فرمودهاند، در تشخیص مصادیق تقیه به کار میآید.
ادامه بحث بماند برای هفته آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله