$
جلسات قبل یک دلیل مخالفان قاعده تسامح در ادله سنن و چهار دلیل موافقان این قاعده را بررسی کردیم. حالا برویم سراغ دلیل پنجم موافقان این قاعده.
* دلیل پنجم موافقان قاعده تسامح در ادله سنن: روایات
همانطور که پیش از این هم عرض کردم، عمده دلیل قائلان این قاعده، روایات است که لازم است با دقت، هم سند و هم متن آن بررسی شود، تا ببینیم به کجا میرسیم.
ما طبق قاعده خودمان ابتدا احادیثی را روایت میکنم که بر مبنای ما معتبر نیست و بعد سراغ روایات معتبر میرویم.
در کتاب جامع أحادیث الشیعة (ج ۱، ب ۱۰)، تعدادی حدیث در هشت شماره نقل شده است به جز یکی از آنها، همهاش در وسائل الشیعة (ج ۱، ب ۱۸) هست. آن یک مورد هم از کتاب عدة الداعی است که به نقل از عامه و آن هم مرفوع نقل شده است که همین ابتدای کار آن را مرور میکنیم. مرحوم صاحب وسائل این احادیث را تحت نُه شماره بیان کردهاند.
* روایات غیر معتبر:
طبق قرار ابتدا احادیث غیر معتبر را مرور خواهیم کرد و بعد سراغ سایر روایات خواهیم رفت.
فقط قبل از روایت کردن احادیث، این نکته را عرض کنم که اگر بخواهیم پای روایات موجود در کتب خلفا را، چه آنهایی که تا به حال در کتب ما هم وارد شده است و چه آنهایی که هنوز وارد نشده است را وسط بکشیم، چند مورد دیگر هم هست، اما طبیعی است که طریق هیچ کدام بر مبنای رجالی محدثین و فقهای شیعه معتبر نیست و ما طبق عرضی که قبلا داشتم، فقط یک مورد را که در کتاب جامع أحادیث الشیعة آمده است، بررسی میکنیم.
۱۷/۱- عدة الداعی (ص ۱۳): و من طریق العامة ما رواه عبدالرحمن الحلوان مَرْفوعاً إلَی جابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ الْأنْصاریِّ قالَ: «قالَ رَسولُ اللهِp: «مَنْ بَلَغَهُ عَنِ اللهِ فَضیلَةٌ، فَأخَذَها وَ عَمِلَ بِما فیها إیماناً بِاللهِ وَ رَجاءَ ثَوابِهِ، أعْطاهُ اللهُ تَعالَی ذَلِکَ وَ إنْ لَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ.»
* ترجمه: مرفوعا تا جابر بن عبدالله الانصاری (روایت شده است) که گفت: «رسول اللهp فرمودند: «کسی را که ابلاغ شود او را از الله فضیلتی، پس بگیرد آن را و عمل کند به آنچه در آن است به جهت ایمان به الله و امید به ثواب او، عطا کند او را الله تعالی آن (ثواب)، اگر چه آنگونه نباشد.»»
* بررسی سند: تکلیف سند واضح است، چرا که حداقل به دو جهت معتبر نیست. اول اینکه عبدالرحمن الحلوان برای ما مجهول است و دوم اینکه حدیث مرفوع است.
قبل از این که حدیث دوم را روایت کنم، مطلبی مربوط به متن عرض کنم و آن اینکه متن احادیث غیر معتبر را هم به خاطر داشته باشید، چون در مقایسه آنها با متن احادیث معتبر ممکن است فوائدی باشد. چه آن قسمتها که مشترک است و چه آن قسمتها که متفاوت است که چهار مورد را درباره این روایت عرض میکنم و سایر موارد را خودتان دقت بفرمایید.
۱- در این روایت ابلاغ عن الله یا طبق نسخه جامع أحادیث الشیعة، ابلاغ من الله بیان شده است که در یک روایت، البته غیر معتبر شبیه آن آمده است، اما در سایر روایات نیست.
۲- در این روایت تصریح به رجاء ثوابه شده است که این تصریح در سایر روایات نیست، اما در لسان فقها مکرراً وجود دارد.
۳- ایمانا بالله که در این روایت آمده است، هر چند در سایر روایات نیست، اما مفهومی شبیه به آن در روایات معتبر ما هم هست.
۴- در این روایت از مشتقات بلغ استفاده شده است که به جز یک مورد که از ریشه سمع استفاده شده است، در همه موارد همین بلغ به کار رفته است.
اما احادیث بعد که ما آن را از وسائل الشیعة روایت میکنیم و البته آدرس اصل آن را هم عرض میکنم.
۱۸/۲- وسائل الشیعه (ح ۱۹۰): علی بن موسی بن جعفر بن طاوسٍ فی کتاب الإقبال عَنِ الصّادِقِj قالَ: «مَنْ بَلَغَهُ شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ، فَعَمِلَ بِهِ، کانَ لَهُ [أجْرُ] ذَلِکَ وَ إنْ (لَمْ یَکُنِ الْأمْرُ کَما بَلَغَهُ).»
* ترجمه: روایت شده است که امام صادقj فرمودند: «کسی که ابلاغ شود او را چیزی از خیر، پس عمل کند به آن، باشد برای او اجر آن، اگر چه نباشد کار آنگونه که ابلاغ شده است او را.»
* بررسی سند: حدیث مرسل است و از باب سند غیر معتبر. (إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۷)
۱۹/۳- وسائل الشیعه (ح ۱۸۹): أحمد بن فهد فی عدة الداعی قال رَوَی الصَّدوقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقوبَ بِطُرُقِهِ إلَی الْأئِمَّةِb أنَّ مَنْ بَلَغَهُ شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ، فَعَمِلَ بِهِ، کانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ ما بَلَغَهُ وَ إنْ لَمْ یَکُنِ الْأمْرُ کَما نُقِلَ إلَیْهِ.
* ترجمه: روایت کرد صدوق از محمد بن یعقوب به طرقش تا ائمهb که هر کس ابلاغ شود او را چیزی از خیر، پس عمل کند به آن، باشد برای او ثواب آنچه ابلاغ شده است او را، اگر چه نباشد کار آنگونه که به او نقل شده است.
* بررسی سند: عین این حدیث در کتب شیخ صدوق هست و نه در الکافی و نمیدانم که جناب ابن فهد این حدیث را از کجا نقل کردهاند. در ضمن تا آن جا که به یاد دارم، مرحوم شیخ صدوق روایت بیواسطهی از ثقةالاسلام الکلینی ندارد. هر چند میتوان برای عبارت ابن فهد توجیهاتی تراشید، اما به کار ما نمیآید و سند این حدیث که احتمالا نقل به معنا هم شده است، اشکالات دیگری هم دارد، مثل اینکه طریق مرحوم الکلینی تا ائمهb معلوم نیست. (عدة الداعی، ص ۱۲)
۲۰/۴- وسائل الشیعه (ح ۱۸۸): و عن محمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن محمد بن سنان عن عمران الزعفرانی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوانَ قالَ: «سَمِعْتُ أباجَعْفَرٍj یَقولُ: «مَنْ بَلَغَهُ ثَوابٌ مِنَ اللهِ عَلَی عَمَلٍ، فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ، الْتِماسَ ذَلِکَ الثَّوابِ، أوتیَهُ وَ إنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدیثُ کَما بَلَغَهُ.»»
* ترجمه: محمد بن مروان روایت کرد: «شنیدم ابوجعفر (امام باقر)j میفرمودند: «کسی که ابلاغ شود او را ثوابی از جانب الله بر عملی، پس عمل کند آن عمل را، به جهت به دست آوردن آن ثواب، داده شود او را، اگر چه نباشد حدیث آنگونه که ابلاغ شده است او را.»»
* بررسی سند: این حدیث بر خلاف سه حدیث قبل مسند است و محمد بن یحیی العطار و محمد بن حسین بن ابیالخطاب هم از اجلای ثقات هستند. اما عمران بن اسحاق الزعفرانی و محمد بن مروان در اینجا مجهول هستند و مهمتر آنکه محمد بن سنان از مشاهیر کذابون است و در نتیجه حدیث معتبر نیست. (الکافی، ح ۱۶۸۹)
* روایت معتبر (دسته اول):
تا اینجا چهار حدیث بررسی کردیم که هر چند هیچ کدام معتبر نبودند، محتوایشان تقریبا یکی بود.
شش حدیث دیگر داریم که دو تای آنها متنش متفاوت از قبلیها است و چهار تا هم شباهت جدی به احادیث قبلی دارد.
ابتدا این دو حدیث متفاوت را روایت و بررسی کنیم تا بررسی به چهار حدیث آخر.
۲۱/۵- وسائل الشیعه (ح ۱۸۳): و فی عیون الأخبار عن عبدالواحد بن محمد بن عبدوس عن علی بن محمد بن قتیبة عَنْ حَمْدانَ بْنِ سُلَیْمانَ قالَ: «سَألْتُ أباالْحَسَنِ، عَلیَّ بْنَ موسَی الرِّضاc عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ: «فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أنْ یَهْدیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإسْلامِ». قالَ: «مَنْ یُرِدِ اللهُ أنْ یَهْدیَهُ بِإیمانِهِ فی الدُّنْیا إلَی جَنَّتِهِ وَ دارِ کَرامَتِهِ فی الْآخِرَةِ، یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلیمِ لِلّهِ وَ الثِّقَةِ بِهِ وَ السُّکونِ إلَی ما وَعَدَهُ مِنْ ثَوابِهِ حَتَّی یَطْمَئِنَّ إلَیْهِ.»» الْحَدیثَ.
جناب شیخ حر این حدیث را به طور عجیبی تقطیع کردهاند و هر چند تأثیری در بحث ما ندارد، قسمت اول و دوم حدیث، هم در فهم هم کمک میکنند و هم اینکه در کنار هم معنای کاملی را ارائه میکنند. ما حدیث را به طور کامل از معانی الأخبار روایت میکنم.
معانی الأخبار (ص ۱۴۵): حدثنا عبدالواحد بن محمد بن عبدوس العطار بنیسابور سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة قال حدثنا علی بن محمد بن قتیبة عَنْ حَمْدانَ بْنِ سُلَیْمانَ النَّیْسابوریِّ قالَ: «سَألْتُ أباالْحَسَنِ، عَلیَّ بْنَ موسَی الرِّضاc عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أنْ یَهْدیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإسْلامِ». قالَ: «مَنْ یُرِدِ اللهُ أنْ یَهْدیَهُ بِإیمانِهِ فی الدُّنْیا إلَی جَنَّتِهِ وَ دارِ کَرامَتِهِ فی الْآخِرَةِ، یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلیمِ لِلّهِ وَ الثِّقَةِ بِهِ وَ السُّکونِ إلَی ما وَعَدَهُ مِنْ ثَوابِهِ حَتَّی یَطْمَئِنَّ إلَیْهِ وَ مَنْ یُرِدْ أنْ یُضِلَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ دارِ کَرامَتِهِ فی الْآخِرَةِ لِکُفْرِهِ وَ عِصْیانِهِ لَهُ فی الدُّنْیا، «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً»، حَتَّی یَشُکَّ فی کُفْرِهِ وَ یَضْطَرِبَ مِنِ اعْتِقادِهِ قَلْبُهُ حَتَّی یَصیرَ «کَأنَّما یَصَّعَّدُ فی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنونَ»»».
* ترجمه: حمدان بن سلیمان روایت کرد: «سؤال کردم از ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc درباره کلام الله عز و جل: «فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أنْ یَهْدیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإسْلامِ». فرمودند: «هر کس را که اراده میکند الله، به جهت ایمانش در دنیا که به سوی بهشتش و سرای کرامتش در آخرت هدایت نماید، سینهاش را برای تسلیم به الله و اطمینان به او و آرامش به سوی آنچه از ثوابش وعده داده، گشاده میکند، تا به سوی آن مطمئن شود و هر کس را که اراده میکند که از بهشتش و سرای کرامتش در آخرت، به جهت کفرش و عصیانش در دنیا، گمراه نماید، «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً» تا به جهت کفرش شک میکند و قلبش در اعتقادش مضطرب میشود تا به جایی میرسد که «کَأنَّما یَصَّعَّدُ فی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنونَ».»»
* بررسی سند: عبدالواحد بن محمد بن عبدوس بر مبنای ما ثقه درجه یک است و علی بن محمد بن قتیبه، ثقه درجه دو. حمدان بن سلیمان هم ثقه درجه یک است و خلاصه بر مبنای ما حدیث معتبر است.
این حدیث را شیخ در التوحید (ص ۲۴۲) و عیون أخبار الرضاj (ج ۱، ص ۱۳۱) نیز به همین متن و سند روایت کرده است.
۲۲/۶- وسائل الشیعه (ح ۱۸۶): و عن علی بن محمد القاسانی عمن ذکره عن عبدالله بن القاسم الجعفری عن أبیعبدالله عن آبائهb قال: قالَ رَسولُ اللهِp: «مَنْ وَعَدَهُ اللهُ عَلَی عَمَلٍ ثَواباً، فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أوْعَدَهُ عَلَی عَمَلٍ عِقاباً، فَهُوَ فیهِ بِالْخیارِ.»
و رواه الصدوق فی التوحید عن محمد بن الحسن عن الصفار عن محمد بن الحسین و أحمد بن أبیعبدالله عن علی بن محمد مثله.
* ترجمه: (حضرت) رسول اللهp فرمودند: «کسی که وعده دهد او را الله بر عملی ثوابی، پس او وفا کننده است آن را برای او و کسی که وعده دهد او را به جهت عملی به عقاب، پس او (یعنی الله تعالی) در آن مختار است.»
* بررسی سند: این حدیث را احمد البرقی در المحاسن (ج ۱، ص ۲۴۶) از علی بن محمد القاسانی از من ذکره از عبدالله بن قاسم الجعفری از امام صادقj روایت کرده است که طبق مبنای ما، علی بن محمد القاسانی، ثقه درجه یک و عبدالله بن قاسن الجعفری، ثقه درجه دو است. فردی که علی بن محمد از او روایت کرده است، هر چند نامش معلوم نیست، اما به واسطه ایشان توثیق میشود و در نتیجه حدیث بر مبنای ما معتبر است. البته اگر کسی به واسطه این ثقات درجه دو زیر بار اعتبار سندی این روایت نرود، حقیر خردهای به او نمیگیرم.
در ضمن همانطور که جناب شیخ حر اشاره کردهاند، شبیه این حدیث را شیخ صدوق در الوحید (ص ۴۰۶) از محمد بن حسن بن احمد بن ولید از محمد بن حسن الصفار از محمد بن حسین بن ابیالخطاب از احمد بن محمد بن خالد به باقی سند روایت کرده است که در اصل به نوعی طریق شیخ به کتاب احمد البرقی یا خود او است.
* نکاتی درباره متن این دو حدیث:
– قاعده تسامح در ادله سنن چه میگفت؟ میگفت اگر مطلبی به شما رسید و مثلا ثوابی برای آن مطرح شده بود، ولو سندش معتبر نبود، سختگیری نکنید و آن را رجاء انجام دهید، إن شاء الله ثواب خواهید برد. حالا با مختصری دقت معلوم میشود که حدیث اولی، ربط خاصی به تسامح در ادله سنن ندارد و چسباندن آن به این قاعده، همانگونه که بسیاری از اجلا هم اشاره کردهاند، از عجایب است.
– روایت دوم هم کما بیش همین گونه است. بله! ما هم به استناد این روایت و مشابه آن قبول داریم که وقتی الله تعالی وعده به پاداش دهد، حتما آن را به آن عمل میکند، در حالی که اگر وعده به مجازات دهد، ممکن است از باب لطف، متخلف را از بعضی مجازاتها معاف کند. اما نکته مهم در همین وعدهای است که در این روایت آمده است و باید معلوم شود که الله عز و جل وعدهای داده است. وعده، چه به پاداش و چه به عقاب کی اثبات میشود؟ یا باید آیهای داشته باشیم یا روایت معتبری یا کلی بگویم، باید دلیل معتبری داشته باشیم. به عبارت دیگر این روایت کجا میگوید که اگر خبر غیر معتبری هم در مورد وعده به پاداش بود، الله تعالی به آن عمل میکند. مثلا فاسقی یا ضعیفی وعدهای بیان کرد، یا شایعهای شنیدیم، یا حتی فردی که نمیدانیم کیست و میشود به حرفش اعتماد کرد یا خیر، وعدهای از طرف الله تعالی بیان کرد، آیا باز هم الله عز و جل متعهد به انجام آن وعده است؟ حداقل در این دو روایت چنین چیزی نیست تا برسیم به سایر روایات و ببینیم آنجا چنین چیزی بیان شده است یا خیر. فتأمل.
چهار حدیث آخر هم بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد