$


رجال و درایه - جلسه ۸۰

$

جلسات گذشته درباره تسامح در ادله سنن یا اخبار من بلغ صحبت کردیم و الحمد لله قبل از تعطیلات ماه مبارک رمضان، بحث تمام شد.

از امشب، فایده سیزدهم را شروع می‌کنیم که درباره صفات راوی است که می‌توان به قول او اعتماد کرد.

** فایده سیزدهم: در شرایط راوی که خبرش معتبر است.

اما در مورد شرایط راوی که خبرش معتبر است، شش شرط مطرح شده است که فعلاً آن‌ها را فهرست‌وار نام برده و بعد دلایل هر کدام را بررسی می‌کنیم تا ببینیم به چه می‌رسیم و آیا ما همه این‌ها را لازم می‌دانیم، یا بعضی را..

۱- عقل

۲- اسلام

۳- بلوغ

۴- ایمان

۵- عدالت

۶- ضبط

* عقل:

به نظر حقیر که احتمالا شما هم با آن موافق هستید، این از بدیهیات شروط است که هیچ انسان عاقلی سخن شخص دیوانه، خواب، مست، کسی که گرفتار فراموشی است و امثال ایشان را نمی‌پذیرد و ملاک عمل خود قرار نمی‌دهد، چرا که به گفته آن‌ها اعتمادی نیست و اگر کسی چنین کرد مستحق سرزنش عقلا است و اگر موجب خطا شد، مستحق عقاب.

لازم به یادآوری است که وقتی در این‌گونه موارد صحبت از عقل می‌شود، فقط در مقابل جنون نیست، بلکه مستی و بی‌هوشی و فراموشی و مانند این‌ها را هم در بر می‌گیرد.

به قول یکی از دوستان شاید بهتر باشد از عنوان هوشیاری یا چیزی مانند این استفاده کنیم.

* اسلام:

اسلام یکی از شرایطی است اکثر قریب به اتفاق محدثین و فقهای، بر آن اتفاق نظر داشته‌اند. این افراد به یک آیه و یک دسته آیات استناد می‌کنند.

آیه اول که مورد استناد قرار می‌گیرد، آیه ۶ سوره حجرات که الله عز و جل می‌فرماید: «یَأیهُّا الَّذینَ ءامَنواْ إن جاءَکمُ‌ْ فاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنواْ أن تُصیبواْ قَوْما بجَِهالَهٍ فَتُصْبِحواْ عَلیَ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ». یعنی «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر فاسقی برایتان خبری آورد، خوب بررسی کنید، مبادا به جهالت گروهی را آسیب برسانید و از آن‌چه کرده‌اید پشیمان شوید.»

بر این دلیل چند اشکال وارد است.

۱- آیه درباره فاسق صحبت می‌کند و می‌دانیم که رابطه بین کافر و فاسق، رابطه عموم و خصوص من وجه است. یعنی بعضی از کافران فاسق‌اند و برخی نیستند، کما این‌که برخی از به ظاهر مسلمانان نیز متأسفانه فاسق‌اند.

معلوم است که آیه درباره فاسق صحبت می‌کند، خواه کافر باشد یا به ظاهر مسلمان یا هر چیز دیگری. جالب آن‌که شأن نزول آیه درباره ولید بن عقبه است که به ظاهر مسلمان بوده و احکام مسلمانی بر او بار می‌شود.

۲- از ظاهر کلام الله بر می‌آید که نهی از اعتماد به فاسق، جنبه ارشادی دارد و لازم است که تحقیق شود، نه این‌که به طور مطلق آن را منکر شویم. حال اگر قرینه‌ای برای پذیرش کلام فاسق وجود داشت، طبیعتاً پذیرش آن لازم است.

دسته دوم، آیاتی مانند آیه ۱۱۳ سوره هود است که الله تعالی می‌فرماید: «وَ لا تَرْکَنواْ إلیَ الَّذینَ ظَلَمواْ فَتَمَسَّکُمُ النّارُ وَ ما لَکُم مِّن دونِ اللهِ مِنْ أوْلیاءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ». یعنی «و متمایل نشوید به سوی کسانی که ظلم کردند، پس برخورد می‌کند شما را آتش، در حالی که میست برای شما از غیر الله دوستانی، سپس یاری نمی‌شوید.»

می‌گویند از مصادیق کسانی که ستم کرده‌اند، غیر مسلمان‌ها هستند و الله گفته است که به ایشان متمایل نشوید وگر نه …

به این دلیل نیز اشکالاتی وارد است.

۱- آیا شنیدن و اعتماد به خبری که فردی نقل می‌کند، همواره به معنای تمایل پیدا کردن به آن‌ها است؟ به نظر بسیاری از بزرگان که حقیر هم موافق آن‌ها هستم، جواب منفی است! آری! ممکن است در موارد بسیاری این‌گونه باشد، اما در موارد بسیاری هم این‌گونه نیست.

۲- می‌دانیم که بسیاری از غیر مسلمان‌ها علت پذیرش دینشان، ارثی است که در اعتقادات از والدین خود برده‌اند، همان‌گونه در همه فرق اسلام و حتی تشیع، کثیری از افراد به همین علت، معتقد به دین آبا و اجدادی خود هستند و علت عدم تحقیق غیر مسلمان‌ها بر دین و مذهب حق، همان است که شامل جمعی از مسلمانان و شیعیان نیز می‌شود. حال آیا آن‌ها واقعا ظالم هستند؟ چه به خود یا به هر چیز دیگری؟ اگر آن‌ها به جهت حدم تحقیقشان، ظالم هستند، بسیاری از مسلمان‌ها و بلکه شیعیان هم که در دین و اعتقادشان تحقیق نمی‌کنند، ظالم می‌شوند و اگر این‌ها ظالم نباشند، آن‌ها هم ظالم نیستند. آری! اگر کسی تحقیق کرد و حق را دانست و از آن سرپیچی کرد زیر بار نرفت و نپذیرفت، ظالم است، می‌خواهد به ظاهر مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

در ضمن فراموش نکنیم که بعضی از اهل کتاب یا غیر آن‌ها به شرعیات حق یا باطل خود متدین بوده، بسیاری صفات پسندیده اخلاقی و از جمله راست‌گویی و امانت‌داری که در نقل خبر، اهمیت و بلکه اصالت دارند و بر اساس فطریات، مورد پذیرش اسلام نیز می‌باشند را، به دقت رعایت می‌کنند.

البته ممکن است به آیات دیگری هم مانند آیه دومی که خواندیم، استدلال شود که جواب همین است که عرض شد.

خلاصه آن‌که استدلال به ادله‌ای که عرض شد، تمام نیست و آن‌چه مهم است، اطمینان به صدور کلام از جانب معصومj است، لذا حتی اگر غیر مسلمانی هم مطلبی را روایت کرد و به دلایلی یا شواهد و قرائنی، می‌شد به کلام او اعتماد کرد، مشکلی در آن نیست.

البته ممکن است فردی به موضوع عدم پذیرش شهادت کافر که در مبحث قضاوت است، استناد کند که شهادت کافر قابل قبول نیست، لذا این‌جا هم نمی‌توان به آن اعتماد کرد.

در این مورد نباید فراموش کنیم تعمیم شهادت در قضاوت به نقل خبر، قیاس است، آن هم قیاس مع الفارق که همه ما بر بطلان قیاس اتفاق نظر داریم.

بسیار خب! با توجه به مطالبی که دوستان در حین بحث مطرح کردند، ادامه این قسمت بماند برای جلسه آینده که من هم فرصت تأمل در مطالب را داشته باشم.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه