$
* یادآوری:
از آنجایی که در اینجا هم چند هفتهای فاصله افتاده است، ابتدا مقدمه کوتاهی عرض کنم و بعد برویم سراغ ادامه درس و بحث اصلی خودمان.
آخرین مطلبی که جلسه گذشته عرض کردم، مقدمهای در باب روات مشترک بود و بعضی از راههای کشف آنها و تکلیف ما در صورت عدم کشف آنها.
بعد هم فهرستی از بعضی روات مشترک عرض کردم و قرار شد درباره دو گروه از آنها در قالب دو فایده مستقل صحبت کنیم. ابنسنانها و ابوبصیرها. ابتدا بحث ابن سنانها را مطرح میکنم که مفصلتر است و بعد هم ابوبصیرها.
* فایده هفدهم: ابن سنان چه کسی است؟
یکی از رواتی که روایات بسیاری او نقل شده است، ابن سنان است. این نام بدون معلوم بودن نام دقیق او و بدون حذف مکررات حدود ۳۸۰ بار در کتب اربعه تکرار شده است.
این عنوان بین دو نفر مشترک است. یکی محمد بن سنان و دیگری عبدالله بن سنان که به معرفی هر کدام و بررسی این اشتراک میپردازیم.
گر هر دیدیم هر دو ثقه هستند که تکلیف روشن است و حتی اگر شناسایی نشوند هم مشکلی در سند حدیث ایجاد نمیکنند، البته به شرط آنکه معلوم باشد، ابن سنان دوران بین این دو دارد. اگر هم هر دو ضعیف باشند، باز هم تکلیف روشن است و به هر حال سند حدیث ضعیف میشود. اما اگر یکی ثقه بود و دیگری ضعیف، کار حساس میشود و باید معلوم شود کدام است. اگر معلوم شد عبدالله بن سنان است، در سند مشکلی ایجاد نمیکند، اما اگر معلوم شد محمد بن سنان است، موجب ضعف سند میشود. اگر هم معلوم نشد، ناچاریم در او توقفکنیم که عملاً موجب عدم پذیرش اعتبار سندی میشود.
حالا برویم و به بررسی ضعیت این دو بپردازیم.
** معرفی ابوسعید، عبدالله بن سنان، مولی بنیهاشم:
مرحوم کشی (ش ۷۷۰) میگوید که از ثقات اصحاب امام صادقj بوده است.
مرحوم نجاشی (ش ۵۵۸) نیز او را ثقه جلیل میداند که از امام صادقj روایت کرده است و اضافه میکند که میگویند از امام کاظمj هم روایت کرده است، اما ثابت نشده است و بعد در ادامه مینویسد که یکی از طرق او عبارت است از حسین بن عبیدالله از احمد بن جعفر از حمید از حسن بن سماعه از عبدالله بن جبله از او.
شیخ الطائفه هم در الفهرست (ش ۴۳۴)، او را توثیق میکند و طرقی را از روایات او عنوان میکند که عبارتند از:
۱- گروهی از محمد بن علی بن حسین بن بابویه از پدرش از سعد بن عبدالله از ابراهیم بن هاشم و یعقوب بن یزید و محمد بن الحسین بن ابیالخطاب از محمد بن ابیعمیر از عبدالله بن سنان.
۲- حسین بن عبیدالله از ابومحمد، حسن بن حمزه العلوی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابیعمیر از عبدالله بن سنان.
۳- گروهی از ابیالمفضل از ابن بطه از ابیعبدالله، محمد بن ابیالقاسم از محمد بن علی الهمدانی از عبدالله بن سنان.
۴- گروهی از التلعکبری از ابن عقده از جعفر بن عبدالله العلوی از حسن بن حسین السکونی از عبدالله بن سنان.
خلاصه اینکه در او اختلافی نیست و از حدود دوره زندگی او تا دوران ما، همه بر وثاقتش اتفاق نظر دارند.
** معرفی محمد بن سنان:
ابوجعفر، محمد بن سنان از جمله افرادی است که به شدت مورد اختلاف بوده است. تا آنجا که حقیر سراغ دارم، بعضی صحابه ائمهb از او روایت کردهاند، و جمعی او را به شدت تضعیف نمودهاند.
در بین متقدمین شیخ مفید و شیخ طوسی او را مدح نمودهاند که خودشان در جایی دیگر، او را تضعیف کردهاند.
از متأخرین به بعد اختلاف نظر درباره او بسیار است و این اختلاف تا زمان ما ادامه دارد. مثلاً آیتالله خویی ضمن بحث مفصلی او را تضعیف و آیتالله شبیری، ضمن بحث مفصلی، او را توثیق کردهاند. بعضی هم تابع علامه حلی شده و در او توقف کردهاند که عملاً منجر به عدم توجه به احادیث او است.
بنا بر گزارش مرحوم نجاشی او فرزند حسن بن سنان بوده و به جهت آنکه پدرش در طفولیت فوت کرده و تحت سرپرستی جدش قرار میگیرد، به محمد بن سنان مشهور میشود.
با توجه به شواهد و قرائن بعید است پیش از سال ۱۵۰ هجری متولد شده باشد. به تصریح مرحوم نجاشی متوفای سال ۲۲۰ هجری است، یعنی همان سالی که امام جوادj به شهادت رسیدند.
در توثیق یا تضعیف او دلایل مختلفی ارائه شده که آنها در چند دسته، دستهبندی کردهام و به ترتیب بررسی میکنیم.
این دستهها عبارتند از:
۱- نظر متقدمین
۲- نظر متأخرین تا زمان ما
۳- استناد به توثیقات عام
۴- استناد به شهرت
۵- روایات که خود اینها را در چند دسته بررسی میکنیم.
حالا برویم و یکی یکی بررسی کنیم تا ببینیم به چه میرسیم.
* نظر متقدمین:
مرحوم نجاشی (ش ۸۸۸) او را فردی بسیار ضعیف معرفی میکند که مورد توجه نیست و به روایاتی که به تنهایی از او روایت شده، عمل نمیشود. بعضی با توجه به عبارات قبل مرحوم نجاشی، فرمودهاند که این مطلب را مرحوم نجاشی از ابن عقده نقل کرده است که بعید به نظر میرسد، چرا که سابقه ندارد مرحوم نجاشی مطلبی در جرح و تعدیل افراد از ابن عقده بیان کند و احتمالاً این قسمت عبارت، مستقل از عبارت قبل و نظر خود مرحوم نجاشی است و حتی اگر از ابن عقده هم باشد، مشکلی ندارد. سپس مرحوم نجاشی از مرحوم کشی روایت میکند که فضل بن شاذان جایز نمیدانست که احادیث محمد بن سنان روایت شود. بعد روایتی از قول کشی از ابوعبدالله الشاذانی نقل میکند که معتبر نیست و در بخش روایات به آن اشاره خواهیم کرد و در ادامه میگوید که این دلالت دارد بر اضطراب قبلیش و این که از بین رفت. سپس مرحوم نجاشی طرق خود را به او ذکر کرده و از کتابهایش نام میبرد که نشان میدهد بعض از بزرگان کتب او را روایت کردهاند. ایشان در ترجمه میاح المدائنی ضمن تضعیف خود میاح، میگوید که طریق به او به جهت محمد بن سنان، اضعف از خودش است که به صراحت نشان از نظر مرحوم کشی دارد.
شیخ الطائفه نیز در الفهرست (ش ۶۲۰) او را ضعیف و مورد طعن معرفی میکند. بعد میفرماید که تعداد کتب او مانند کتب حسین بن سعید است و کتاب نوادر برای او است. ایشان مینویسند که برای او کتابهایی است که مورد طعن است و تضعیف شدهاند و گفت خبر کردند جماعتی ما را به جمیع آنچه روایت کرد او، مگر آنچه در آنها از تخلیط یا غلو است. آیتالله شبیری با مقابله نسخ، معتقد هستند در ادامه آن چنین است: «أخبرنا به کتبه و روایاته جماعة» یعنی تمام روایات محمد بن سنان را به جز آنها که غلو و تخلیط است به واسطه جماعتی نقل میکنیم و سپس طرق خود را به او نقل میکند.
شیخ ضمن آنکه در الرجال (ش ۵۳۹۴) هم او را تضعیف میکند، در کتب دیگر خود نیز مانند التهذیب و الإستبصار که از مهمترین دقیقترین کتب ایشان هستند، همین قاعده را دنبال میکند. البته شیخ بعضاً به روایات او استناد میکند که ظاهراً نه از باب اعتماد به او است، بلکه از آن جهت است که روایت را به قرینهای غیر سند پذیرفتهاند.
جالب آنکه شیخ در الغیبة (ص ۳۴۸) او را در زمره ممدوحین از وکلا نام میبرد که با توجه به سیاق کتاب، علت آن روایت ابوطالب القمی و علی بن حسین بن داود است که بلافاصله متعرض آن شدهاند و خواهیم دید که هیچ کدام معتبر نیست. روایت اول شیخ را مرحوم کشی در شماره ۹۶۴ و دومی را در شماره ۹۶۳ و ۹۶۷ روایت کرده است.
با توجه به اینکه کتاب الفهرست و الرجال در علم الحدیث و التهذیب و الإستبصار در فقه، نسبت به الغیبة جزء کتب تخصصی ایشان به حساب میآیند، قاعدتاً باید نظر شیخ در این کتب را که مکرراً هم بیان شده بر یک موردی که در الغیبة بر خلاف آنها نظر داده، ترجیح دهیم.
در ضمن قاعدتاً مستند شیخ در الغیبة، همان روایاتی است که ذیل این مطلب آورده و خواهیم دید که معتبر نبوده و احتملاً همین موارد، موجب اشتباه ایشان شده است.
در ضمن این را اضافه کنم که تاریخ نگارش الغیبة سال ۴۳۷ هجری است، یعنی بین این کتابها، لذا اگر بخواهیم این تفاوت را حمل بر تغییر نظر شیخ کنیم، باید بگوییم که در ابتدا او را ضعیف میدانسته، بعد به نظرش رسیده که ثقه است و در نهایت، باز به تضعیف او برگشته است. علی ای حال یا باید از باب اذا تعارضا تساقطا وارد شد و نظر شیخ را در نظر نگرفت که البته به نظر حقیر اینجا جایش نیست، یا باید محمد بن سنان را در نظر شیخ، ضعیف دانست که این مورد قابل قبول است.
مرحوم کشی ضمن آنکه گزارشها و روایات متعددی در ذم و مدح او دارد و ما در جای خود آنها را بررسی خواهیم کرد، نظر خود و دیگرانی را درباره او بیان کرده که فعلاً به بیان و بررسی آنها میپردازیم.
ایشان در شماره ۵۸۴ محمد بن سنان را از غلات و از ارکان آنها معرفی میکند و در شماره ۷۲۹ از قول حمدویه بن نصیر مینویسد که بر شما حلال نیست که احادیث محمد بن سنان را روایت کنید. در شماره ۹۷۷ از قول هم او مینویسد که ایوب بن نوح دفتری به او داد که احادیث محمد بن سنان در آن بود و گفت که اگر میخواهید بنویسد، انجام دهید، من از محمد بن سنان نوشتم، اما چیزی از آن برای شما روایت نمیکنم و قبل از مرگش درباره او گفت که هر آنچه از او برای شما حدیث کردم، از باب سماع و روایت برای من نبوده، من فقط چون آن را یافتهام، برایتان روایت کردم که این نشان از آن است که ایوب بن نوح به محمد بن سنان اعتماد نداشته، بلکه فقط کتاب او را از این بابت که داشته، به حمدویه بن نصیر داده یا برای دیگران روایت نموده است و مطالب ایوب بن نوح، تصریح بر تضعیف ابن سنان است.
مرحوم کشی در شماره ۹۷۹ از مرحوم عیاشی از عبدالله بن حمدویه از فضل بن شاذان میگوید که حلال نمیدانم که احادیث محمد بن سنان را روایت کنم، سپس مرحوم کشی ادامه میدهد که فضل بن شاذان در بعض کتابهایش آورده است که ابن سنان از کاذبین مشهور بود که در شماره ۱۰۳۳ مشاهیر کذابون آمده است که شدت بیشتری دارد.
مرحوم کشی در ادامه شماره ۹۷۹ تصریح میکند که این ابن سنان با عبدالله تفاوت دارد. یعنی محمد بن سنان را با عبدالله بن سنان اشتباه نگیرید. مرحوم آیت الله خویی در این مورد مینویسند که بعضی احتمال دادهاند که منظور محمد بن سنان بن طریف برادر عبدالله بن سنان باشد و بعد خود ایشان این مطلب را بسیار بعید میدانند که حق با ایشان است و نه تنها قرینهای بر این ادعا نیست، بلکه شواهد و قرائنی بر این است که این محمد بن سنان، همان محمد بن سنان مورد بحث ما است.
فعلا تا اینجای بحث را داشته باشید، تا جلسه آینده إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله