$


رجال و درایه - جلسه ۸۸

$

جلسه گذشته گفتیم که از جمله روات مشترک ابن سنان‌ها هستند که معمولا یا عبدالله بن سنان است و یا محمد بم سنان و به ندرت ممکن است ابن سنان دیگری باشد.

این دو هم‌عصر هم هستند و در بعضی مشایخ و شاگردان هم مشترک می‌باشند و این مورد کار را دشوار می‌کند.

باز گفتیم که اگر هر دو ثقه باشند و ابن سنان مورد نظر در حدیث انحصار در یکی از این دو داشته باشد، مشکلی در سند ایجاد نمی‌کند و اگر هر دو ضعیف باشند، باز تکلیغ روشن است. مسأله اصلی جایی است که یکی را ثقه بدانیم و دیگری را ضعیف که تشخیص این دو مهم می‌شود و اگر نتوانیم تشخیص دهیم، ناچاریم توقف کنیم که عملا به معنای عدم پذیرش آن حدیث است.

بعد وضعیت عبدالله بن سنان را بررسی کردیم و دیدیم که بلاخلاف از ثقات ما است، اما وضعیت محمد بن سنان متفاوت بود و بعضی او را توثیق می‌کردند و بعضی تضعیف.

قرار شد وضعیت او را در چند دسته دلیل مورد بررسی قرار دهیم که جلسه قبل، دسته نظر متقدمین را شروع کردیم و دیدیم که همه نظر به تضعیف او دارند، مگر یک مورد که شیخ الطائفه بود.ایشان یک‌جا در کتابی، او را از ابواب ممدوح ائمه معرفی کرده بودند و در موارد متعدد از ضعفا دانسته بودند و نتیجه بررسی ما این بود که چند دلیلی که عرض کردیم،قول به تضعیف او بر توثیق او ترجیح جدی داشت و قادعتا نظر شیخ هم بر تضعیف او بوده است.

در پایان جلسه قبل به گزارشات مرحوم کشی درباره محمد بن سنان پرداختیم که تا این‌جا نظر به تضعیف او بود، اما بحث نیمه‌کاره ماند و ادامه آن را امشب خدمتتان تقدیم می‌کنم.

مرحوم کشی در شماره ۹۸۰ از علی بن محمد بن قتیبه مطلبی را از فضل بن شاذان نقل می‌کند که به جهتی مطلب را به عینه می‌آورم تا بررسی کنیم. او می‌نویسد: «قال أبومحمد، الفضل بن شاذان: «ردوا أحادیث محمد بن سنان عنی» و قال: «لا أحل (أحب) لکم أن ترووا أحادیث محمد بن سنان عنی ما دمت حیا» و أذن فی الروایة بعد موته.»» در نسخه مشهور ردوا آمده است، اما در نسخه‌ای دیگر أروو آمده که به نظر ردوا صحیح است چرا که با سیاق جمله هماهنگ‌تر است. اما نکته مهم درباره آخرین عبارات است که چرا فضل بن شاذان روایت از محمد بن سنان را برای بعد از مرگش  اجازه داده است؟! اگر او را ثقه می‌دانسته و چه ضعیف، چه در حیاتش و چه در مماتش باید این‌گونه می‌بوده.

 بعضی از بزرگان فرموده‌اند که شاید محمد بن سنان بعداً از نظر فضل، ثقه بوده است و از تضعیف او عدول کرده است، اما جو زمانه به گونه‌ای بوده است که جرأت نمی‌کرده او را توثیق کند. در مقابل افرادی هم می‌گویند با توجه به تضعیف‌های جدی فضل بن شاذان نسبت به محمد بن سنان که مکرراً گزارش شده است، شاید روایت از محمد بن سنان در زمان او نشان از توثیق او نزد فضل بن شاذان داشته و او نمی‌خواسته چنین شائبه‌ای پیش بیاید که نکند از نظر خود عدول نموده، در حالی که پس از مرگش، با توجه به تضعیف‌های خود او درباره محمد سنان، فقط مطالب او محفوظ می‌مانده است و نگران چنین مطلبی نبوده است.

به نظر حقیر، هر دو فرضیه ممکن است و حتی احتمال فرضیه دوم بیش‌تر است، اما این احتمالات به گونه‌ای نیست که بخواهیم یکی را بر دیگری ترجیح جدی بدهم و ناچارم از باب اذا تعارضا، تساقطا وارد شوم.

ابوعمرو کشی در ادامه می‌آورد که فضل و پدرش و یونس و محمد بن عیسی العبیدی و محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب و حسن و حسین الاهوازی فرزندان سعید و ایوب بن نوح و غیر ایشان از عدول و ثقات از اهل علم از او روایت کرده‌اند و محمد بن سنان طبق در آن‌چه به من رسیده است، نابینا بود. بعضی از بزرگان تصور کرده‌اند که مرحوم کشی، محمد بن سنان را در زمره این عدول و ثقات از اهل علم بر شمرده است، در حالی که چنین نیست، بلکه گفته است این عدول و ثقات از او روایت کرده‌اند و توصیفی از او آورده که احتمال نابینایی است.

عده‌ای با استناد به روایت جمع کثیری از ثقات از او که نام عده‌ای از آن‌ها را از قول مرحوم کشی گفتیم، خواسته‌اند او را توثیق کنند که در جای خود درباره آن صحبت خواهیم کرد.

در این بین شیخ مفید او را از شیعیان خاص امام کاظمj و اهل ورع و فقه و علم معرفی می‌کند، اما خودش در رساله الرد علی اصحاب العدد او را جزء مطعونین قرار می‌دهد که  که گروه شیعیان در اتهام و ضعفش اختلافی ندارند و به حدیث او عمل نمی‌کنند که درباره این اختلاف یا باید از باب اذا تعارضا تساقطا وارد شد و یا گفت که الارشاد کتابی عمومی است، در حالی رساله الرد علی اصحاب العدد، رساله‌ای تخصصی در رد نظریه‌ای علمی فقهی است و معمولاً افراد در مجموعه‌های تخصصی دقت بالاتری دارند. البته فراموش نکنیم که به طور کلی کتاب الارشاد در بین آثار شیخ مفید از دقت بالایی برخوردار نیست و در تعارض با دیگر آثار او، حرفی برای گفتن ندارد.

مرحوم کشی در شماره ۱۰۲۹ مطلبی دارند که ظاهراً نشان از آن است که خودش حداقل در این‌جا مدح او را بر ذم او ترجیح داده است، لذا او را نیز باید جزء کسانی دانست که دو گونه مطلب گفته‌اند.

سید بن طاووس در فلاح السائل (ص ۴) به سند خود از احمد بن هلیل الکرخی که قاعدتاً همان احمد بن هلال الکرخی است، نقل می‌کند که وقتی درباره محمد بن سنان مورد سؤال قرار گرفت، به الله پناه برد و گفت که احکام شرعی را محمد بن سنان به او آموخته است. این سخن احمد بن هلال و نحوه کلام او نشان از اعتماد بسیار به محمد بن سنان است. بعضی از بزرگان اشکال کرده‌اند که خود احمد بن هلال مسأله‌دار است و نمی‌توان به او اعتماد کرد که در پاسخ باید عرض کنم، بر اساس آن‌چه ما بررسی کردیم، بر خلاف نظر مشهور، اشکالی بر او نیست و از اجلا است، اما مشکل ما در این است که سند مطلب سید بن طاوس به احمد بن هلال کامل و معتبر نیست، لذا نمی‌توان مطمئن بود که احمد بن هلال چنین مطلبی را گفته و به او اعتماد داشته است.

نکته بسیار مهم در این بخش، یعنی نظرات متقدمین، در این است که نظر بسیاری از ایشان حدس قریب به حس است و از این بابت اهمیت دارد، اما مهم‌تر نظر افرادی مانند فضل بن شاذان، ایوب بن نوح و حمدویه بن نصیر است که شناختشان از محمد بن سنان، قاعدتا حسی است و این در اعلا درجه شناخت قرار دارد.

جمع‌بندی بحث تا این‌جا این‌که اگر ما باشیم و نظرات متقدمین، نه تنها راهی برای توثیق محمد بن سنان نیست، که چاره‌ای نداریم جز این‌که بپذیریم او از از جمله اضعف ضعفا است. اما بحث همین‌جا تمام نمی‌شود و باید سایر ادله موافق و مخالف او را هم بررسی کرد. خصوصا روایات که به عنوان آخرین بخش مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در پایان بحث چند حالن ممکن است پیش بیاید. شواهد و قرائنی مخالف این تضعیف‌ها بوده و بتواند این تضعیف‌ها را کنار بزنذ که در این صورت منجر به توثیق او می‌شود. دیگر این‌که این شواهد و قرائن در مقابل تضعیفات او، قابل تأمل نباشند یا اصلا محلی از اعراب نداشته باشند که همین جمع‌بندی موقت، نهایی می‌شود. سوم این‌که شواهد و قرائنی در توثیق او باشد که هم‌عرض این تضعیفات باشد و کار به تساقط بیانجامد و شاید حالات دیگری که به ذهن شما بیاید.

علی ای حال باید سایر ادله را بررس کنیم تا به جمع‌بندی نهایی برسیم.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه