$
جلسات گذشته بحث مفصلی در باب نظر متقدمان و حتی اصحاب ائمه درباره محمد بن سنان داشتیم که جمعبندی به تضعیف قطعی او بود. امشب سه دلیل دیگر را بررسی میکنیم تا به دلیل اصلی و آخر برسی که روایات است.
* نظر متأخرین تا زمان ما:
همانگونه که پیش از این هم عرض کردم، اختلاف درباره محمد بن سنان، بعد از متقدمین جدیتر شده است.
در این فرصت فقط تعدادی از مخالفان و موافقان را فهرستوار عرض میکنم. مثلاً ابن شهرآشوب، سید بن طاوس، مقدس اردبیلی، شهید ثانی، صاحب معالم، صاحب مدارک که به ترتیب فرزند و نوه شهید هستند، میرزا محمد استرآبادی او را تضعیف کردهاند و کثیری از معاصرین ما هم همین نظر را داشتهاند که عرض کرد مرحوم آیتالله خویی، بحث مفصلی درباره او داشته و نهایتاً او را تضعیف کردهاند. در مقابل عدهای نیز مانند علی بن طاووس، محقق کرکی و جمعی از بزرگان اخباری ما مانند علامه مجلسی و شیخ حر عاملی او را توثیق کردهاند. آیتالله شبیری هم بحثی در مورد محمد بن سنان دارند که نتیجه آن توثیق او است.
علامه حلی در المختلف او را توثیق میکند و میفرماید که در کتاب الرجال هم وثاقت او را ترجیح دادیم، در حالی که در الخلاصه که کتاب رجالی ایشان است، در او توقف کرده است، لذا یا ایشان کتاب دیگری به نام الرجال داشتهاند و یا نظر خود را در الخلاصه تغییر دادهاند.
در اینجا لازم است مجدداً عرض کنم که نظر بعد از متدقمین برای مجتهد رجالی، در اینگونه مسائل فی نفسه حجت نیست و لازم است که دلایل را بررسی کند.
* استناد به توثیقات عام:
دلیل دیگری که معمولاً برای توثیق افراد مورد استناد قرار میگیرد، بعضی توثیقات عام هستند. در مورد محمد بن سنان هم اینگونه بوده است و برای توثیق او به بعضی توثیقات عام استناد شده است که یک به یک مرور میکنیم.
۱) حضور محمد بن سنان در سند کتاب تفسیر القمی: بحث درباره تفسیر القمی مفصل بود و چند باری هم عرض کردهام و دوستان هم در سایت قرار دادهاند و فکر کنم که در بعضی کتب چاپی حقیر هم باشد و فعلاً به هین مقدار بسنده میکنیم که تفسیر القمی موجود در خوشبینانهترین حالت ممکن، مجموعه تألیفی از چندین فرد است که یکی از آنها علی بن ابراهیم القمی است و معلوم نیست مقدمه آن از چه کسی است، علی بن ابراهیم، علی بن حاتم، عباس بن محمد یا فردی دیگر، لذا این مقدمه در جایگاهی نیست که بخواهیم به توثیق آن عمل کنیم.
۲) وجود او در سند کامل الزیارات و کتب اربعه: این بحث هم طبیعتاً مفصل بود که در همین مباحث علم الحدیث، در توثیقات عام عرض کردیم و فعلاً همین مقدار کفایت میکند که جمعبندی ما آن بود که توثیق ابن قولویه و محمدون ثلاث به مشایخ ایشان بر میگردد و نه همه رجال موجود در اسناد این کتب. در ضمن در مورد الفقیه این نکته را اضافه کنم که طریق شیخ به محمد بن سنان معتبر نیست و این نکته ای است که در سایر کتب اربعه هم مکرر وجود دارد.
۳) اعتماد بعض از مشایخ ثقات یا اصحاب اجماع و امثال اینگونه توثیقات عام: نکته مهم درباره اینگونه توثیقات و حتی بعضی موارد قبل این است که وقتی نوبت به این توثیقات عام میرسد که توثیق خاص مشکل را حل نکند. به عبارت دیگر توثیقات عام در علم رجال مانند اصول عملیه در اصول فقه هستند، لذا استناد به روایت مشایخ ثقات یا اصحاب اجماع یا بعضی از آنها که پیش از این ذکر شد، فقط زمانی مطرح است و حلی از اعراب دارد که توثیق خاصی درباره فرد وجود نداشته باشد.
البته ممکن است کسی بگوید که شناخت این افراد بر اساس حس است و شناخت حسی مهم است. در جواب باید عرض کنیم که شناخت حسی مهم است، اما فراموش نکنیم که ما گزارشهای صریحی از تضعیف او مبنی بر حس داشتیم که در نظر متقدمین گفتیم و کثیر هم بود. حالا در مقابل و به استناد توثیقات عام، حدس بر توثیق مبنی بر حس داریم. در تقابل تصریح مبنی بر حس، با حدس مبنی بر حس، طبیعی است که دومی محلی از اعراب ندارد. بله اگر اولی هم حدس مبنی بر حس بود، یا دومی تصریح مبنی بر حس بود، هم عرض میشدند و تازه نوبت به تساقط میرسید، ولی در ما نحن فیه، اولی وزنی دارد که دومی ندارد، لذا دومی را کنار میزند و تضعیف همچنان پا بر جاست، مگر دلایل بعدی آن را ضعیف کند و توثیق را جای آن بنشاند.
* استناد به شهرت:
مرحوم علامه مجلسی با اینکه خودشان محمد بن سنان را توثیق کردهاند، فرمودهاند مشهور قائل به ضعف او هستند.
در ابتدا باید دید که این شهرت مربوط به زمان خاصی است یا همه ادوار و اینکه آیا این شهرت، حجت است یا خیر؟
در پاسخ باید عرض کنم که در مباحث رجالی بحث کردیم که اگر شهرت توثیق یا تضعیف بین قدما را در نظر بگیریم، به نظر حقیر درست است، چرا که مبتنی بر حس است که اصلا حرفی در آن نیست، یا مبتنی بر حدس قریب به حس که باز هم قابل توجه است و قابل اعتماد که ظاهرا قدما که شناختان از او حدس قریب به حس است و بلکه اصحاب ائمه که شناختشان حسی است، نظر به ضعف او داشتهاند و ظاهرا این تضعیف بین ایشان مشهور هم بوده است.
البته اگر شهرت متأخرین و بعد آن را بگیریم، مسأل فرق میکند. به نظر حقیر اگر ادعای شهرتی هم باشد، چه به تضعیف و چه به توثیق، هم اثبات آن مشکل و هم حجیت آن محل کلام است و نکته قابل یادآوری آنکه شهرتهایی که بر اساس حدس است، اصلاٌ معتبر نیست. اما شهرتهایی که بر اساس حس یا نهایتاً حدس قریب به حس باشد، در علم رجال قابل قبول است که در مباحث علم الحدیث، مفصل بحث کردیم.
علی ای حال اگر بخواهیم پای شهرت را وسط بکشیم، با توجه به شهرت ضعفش در زمان معاصرانش یا افراد نزدیک به او که علمشان یا حسی بوده یا نهایتا حدس قریب به حس، باید او را ضعیف دانست.
و صلی الله علی محمد و آله