$
در دو جلسه گذشته، دو حدیث درباره تهران و عصر ظهور امام عصر عجلاللهتعالیفرهالشریف روایت کردم که حدیث دوم نکات جالبی داشت. امروز حدیث سوم را روایت میکنیم تا به بررسی آن بپزدازیم.
اما روایت این جلسه؛
* ترجمه روایت:
در بخشی از مطلب مفصلی آمده است که ابتدایش درباره قیامت است و بخشی از آن هم به ظهور منجی بر میگردد، آمده است: «همانا قائم از فرزندان علی است. برایش غیبتی است مانند غیبت یوسف است و رجعتی است مانند رجعت عیسی بن مریم. سپس ظاهر میشود بعد غیبتش، با طلوع ستاره سرخ و خرابی زوراء که همان ری است و فرو رفتن مزورة که بغداد است و خروج سفیانی و …
* منابع:
این حدیث را اولین بار ابن عقده در کتاب فضائل امیرالمومنین (ص ۱۰۴) روایت کرده است و محمد بن ابراهیم النعمانی نیز در کتاب الغیبة (ص ۱۴۵) از او روایت نموده است. سایرین هم عمدتاً از الغیبة للنعمانی روایت کردهاند و بعضاً هم از کتاب فضائل امیر مؤمنان.
با این حساب یا باید کتاب فضائل امیرالمؤمنینِ ابن عقده را منبع اصیل دانست یا هر دو کتاب اول را و به هر حال سایر منابع، منبع غیر اصیل هستند.
* بررسی سندی:
این حدیث را ابن عقده از احمد بن محمد الدینوری از علی بن حسن الکوفی از عمیره بنت اوس از جدش، حصین بن عبدالرحمن از عبدالله بن ضمره از کعبالاحبار روایت کرده است.
برخی از رجال موجود در سند این روایت مجهول و برخی نیز مهمل هستند، اما نکته کلیدی در عدم اعتبار این مطلب، دو چیز است.
۱- وجود کعبالاحبار که از مشاهیر کذابین و وضاعین حدیث است.
۲- اینکه اصلا این عبارات و قبل و بعد آن به معصوم نسبت داده نشده است و ظاهرا گزارش این است که از افاضات خود کعبالاحبار است که البته مواردی از آن در قرآن و سنت هست، اما این دلیل نمیشود که همه آن در قرآن یا حدیث معصوم باشد.
بیشتر ما نام کعبالاحبار را شنیدهایم، اما شاید کمتر اطلاعاتی درباره او داشته باشیم، لذا از این فرصت استفاده میکنم و مختصری ایشان را معرفی کنیم.
ابواسحاق، کعب بن ماتع الحمیری از یهودیان یمن بود و از علمای آنها بود. این صفت کعبالاحبار را هم از همان زمان داشت و نشان از علم او است. بنا بر گزارش تراجمنویسان، ۳۲ سال قبل از هجرت به دنیا آمد و در زمان نتیجه در زمان شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، حدود ۴۲ سال داشت. او هیچ گاه نبی مکرم اسلام را ملاقات نکرد و بنا بر مشهور در اوایل خلافت خلیفه دوم، به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد. البته ورود او به مدینه را در اواخر دوره خلافت خلیفه اول هم گفتهاند.
از آنجایی که از علمای یهود بود، وقتی وارد مدینه شد و اظهار اسلام کرد، مورد توجه صحابه قرار گرفت و در مجامع آنها رفت و آمد جدی داشت.
در فاصله اندکی، علیرغم این که خلیفه نقل حدیث توسط صحابه را ممنوع کرده بود و برخوردهای سختی با قانونشکنان میکرد، چند نفری استثنا شده بودند که ایشان هم یکی از آنها بو و آنچه را از اصحاب حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله شنیده بود، با اطلاعات قبلی خود از کتب بنیاسرائیل و البته با بافتههای خودش میآمیخت و بیان میکرد و به همین جهت هم بود که او را یکی از قهرمانان جعل حدیث، خصوصاً از نوع اسرائیلیات میدانند. جالب آنکه خود خلیفه دوم هم در مجلس او می نشست و از استماع حدیث می کرد و درباره تفسیر قرآن سؤال میکرد.
کار جعل حدیث او چنان بالا گرفت و بیپرده و مضحک شد که خود خلیفه دوم که مردم را به استماع حدیث و بحث تفسیر او سوق میداد، ناچار شد او را تهدید کرده و از نقل حدیث باز دارد، اما در زمان خلافت خلیفه سوم، دستش تمام و کمال باز شد و بدون هیچ مانعی حرفهای خود را در غالب حدیث و غیر حدیث نقل میکرد.
با توجه به اینکه مردم مدینه همچنان به اصحاب رسول الله دسترسی داشتند و مخالفت و انکار آنها نسبت به گفتههای کعبالاحبار را میدیدند و دستش رو شده بود، مدینه را ترک کرد و به شامات رفت و تا آخر عمر در حمص ماند و به بیان حدیث و تفسیر و احکام شرعی و … پرداخت و با حمایت معاویه که حاکم منصوب خلیفه سوم در شام بود، آنچه را میخواست به مردم آنجا القا کرد و در نهایت در سال ۳۲ یا ۳۴ هجری، یعنی تقریبا یک تا سه سال قبل قتل عثمان از دنیا رفت.
اگر افرادی مثل خلیفه دوم، خلیفه سوم، معاویه، عمرو بن عاص و صحابه طرفدار ایشان را کنار بگذاریم، اکثر قریب به اتفاق صحابه به او اعتماد نداشتند و او را تکذیب میکردند.
همه رجالیون و علمای مکتب اهل بیت علیهمالسلام او را تضعیف کرده و جاعل حدیث میدانند و کثیری از علمای مکتب خلفا هم همین نظر را دارند، اما مطالب او در کتب ایشان و حتی در صحاح بسیار است.
خلاصه اینکه تکلیف روایات او بر مبنای مکتب اهل بیت علیهمالسلام روشن است و شکی در آن نیست.
* توضیحات:
۱- این روایت تصریح دارد که زوراء همان ری است و این تطابق تهران و زوراء را متبادر میکند.
۲- وجود کعبالاحبار در سند روایت، به تنهایی کفایت میکند که محتوای حدیث را به کلی غیر مقبول کند.
با توجه به اینکه دلیل دیگری، چه روایی و چه جغرافیایی، بر مطابقت زوراء بر تهران نیست و قرار ما بررسی روایات مربوط به ایران و ایرانیان است، از ذکر سایر روایات مربوط به زوراء خودداری کرده و از جلسه آینده به بررسی روایات مربوط به ری که در کنار تهران فعلی قرار دارد میپردازیم. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد