$
* فایده هجدهم: ابوبصیر کیست؟
یکی از رواتی که روایات بسیاری او نقل شده است، ابوبصیر است. اگر لفظ ابوبصیر را بدون پسوند و پیشوندی در نظر بگیریم، بدون حذف مکررات، بیش از ۲۴۰۰ بار در کتب اربعه در سند روایات قرار دارد که اگر بخواهیم سایر کتب را اضافه کنیم، طبیعتاً تعداد آن بسیار زیادتر خواهد شد.
اینکه ابوبصیر کیست، بین رجالیون و محدثین اختلاف شده است به گونهای که بعضی از علما رسالههای مستقلی در این زمینه نوشتهاند که بعضی از آنها عبارتند از:
– ترجمة أبیبصیر نوشته محمدمهدی الخوانساری
– ترجمة أبیبصیر نوشته محمد هاشم الخوانساری
– ترجمة أبیبصیر و إسحاق بن عمار نوشته ابوتراب الخوانساری
– ترجمة أبیبصیر و تحقیق أحواله نوشته محمدباقر الشفتی
– الرسالة المبصرة فی أحوال أبیبصیر نوشته محمدتقی شوشتری
– أسانید أبیبصیر نوشته آیتالله سید موسی شبیری زنجانی
چهار کتاب اول در ضمن کتابهای دیگر چاپ شده است، اما مورد آخر را حقیر ندیدهام و فقط از شاگردان ایشان شنیدهام.
اینک ما حصل تحقیق خود را به اندازهای که تصور میکنم کاربردی است، به اختصار عرض میکنم.
در این رسالهها تا چهارده نفر را برای این کنیه نام بردهاند، اما در واقع در بین روایات ما، این نام تنها بین چهار نفر مشترک است که آنها را مطرح کرده و بررسی میکنیم.
۱- یوسف بن حارث البتری: شیخ الطائفه در الرجال (ش ۱۶۶۵) کنیه او را ابوبصیر میگوید و تصریح دارد که بتری است.
میگویند در برخی از نسخ مرحوم کشی نیز ابوبصیر است، اما در نسخه تصحیح شده، ابونصر نوشته شده است که البته من هیچ کدام را ندیدم. البته احتمال آنکه ابونصر و ابوبصیر با هم اشتباه شده باشند بسیار زیاد است، اما آنچه مهم است، یوسف بن حارث البتری، در سند روایات به ابوبصیر شهرت نداشته است. در ضمن از آنجا که او بتری بوده و اصحاب ما نسبت به بتریها اعتماد نداشتند، بسیار بعید است که اصحاب امامیه از او اخذ روایت کنند و این در حالی است نسبت به سایر مذاهب عموماً چنین دیدگاهی نداشتهاند.
۲- عبدالله بن محمد الاسدی: نام او با کنیه ابوبصیر در رجال مرحوم کشی (ش ۲۹۹)، الفهرست مرحوم نجاشی (ش ۵۹۵) و الرجال شیخ الطائفه (ش ۱۴۹۱) آمده است.
مرحوم کشی روایتی از او نقل میکند که در آن بدون قرینه فقط لفظ ابوبصیر آمده است و امامj نیز او را با کنیه ابومحمد خطاب میکنند که بین عبدالله بن محمد الاسدی و یحیی بن ابیالقاسم الاسدی مشترک است. لذا اگر فرض را بر این بگذاریم که او قطعاً عبدالله بن محمد الاسدی است، قاعدتاً قرینه خارجی برای مرحوم کشی بوده که برای ما معلوم نیست. برخی معتقدند که مرحوم نجاشی و شیخ به سخن مرحوم کشی اعتماد کردهاند و او را ابوبصیر نامیدهاند که این هم معلوم نیست و ظاهراً دلیلی خاصی بر این ادعا وجود ندارد.
مرحوم نجاشی کنیههای دیگر او را، ابومحمد، الحجال و المزخرف میداند و او را توثیق میکند و شیخ الطائفه میگوید که از اصحاب امام باقرj است.
۳- لیث بن بختری: او از اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظمb است. مرحوم کشی (ش ۹۰۱ تا ۹۰۳) و شیخ الطائفه در الرجال (ش ۱۵۶۸) ، کنیه او را ابوبصیر گفتهاند و مرحوم نجاشی ابومحمد را نیز کنیه او میداند و مینویسد که ابوبصیر الاصغر هم گفته میشود.
در تفاوت کلام مرحوم نجاشی با دو شیخ دیگر، مشکلی ایجاد نمیشود، خصوصاً آنکه ما شخصی به نام ابوبصیر الاصغر در روایات نداریم و در ضمن در روایات متعددی، لیث بن بختری با عنوان ابوبصیر آمده است. لذا ممکن است در غیر روایات و جهت ایجاد تفاوت بین او و ابوبصیر دیگری، لفظ الاصغر اضافه شده باشد.
رجالیون تصریحی بر مدح و ذم او ندارند، اما مرحوم کشی در رجال خود روایاتی درباره او دارد که بعضاً به شدت در مدح او است و بعضاً در ذم او که روایاتی که در مدح او است سندی معتبر دارند در حالی که روایات در ذم او عموماً سندی مخدوش داشته و امکان تقیه نیز منتفی نیست، کما اینکه روایاتی در ذم زراره بن اعین و محمد بن مسلم که از خیار اصحاب ائمهb و اجلای ایشان بوده است، داریم و مرحوم کشی در الرجال (ش ۲۲۱) به سند معتبر روایت میکند که امام صادقj به عبدالله بن زراره فرمودند که از من به پدرت سلام برسان و بگو که طعن من بر شما به جهت دفاع و حفظ جان شما است … طعن من بر شما بدین جهت است که انتساب شما به ما مشهور شده است.
علی ای حال! در وثاقت ابوبصیر، لیث بن بختری شکی نیست و مخالفی ندارد.
۴- یحیی بن ابیالقاسم الاسدی: از اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظمb بوده است. نابینا نیز بوده، اما گویی مادرزادی نبوده است. مرحوم برقی در طبقات الرجال (ص ۱۱) ، مرحو کشی در الرجال (ش ۹۰۱ تا ۹۰۳) و شیخ الطائفه در الرجال (ش ۱۶۵۰) او را ابوبصیر گفتهاند. شیخ الطائفه ابوبصیر المکفوف هم گفته است.
در کتب رجالی تصریحی بر توثیق او نیست، اما در رایات معتبری مدح شده است. مرحوم کشی روایت مرسلی نقل میکند که ریشه ناوسیه به او بر میگردد که اعتبار سندی ندارد. برخی نیز او واقفی دانستهاند که باطل است زیرا مرگ یحیی بن ابیالقاسم ۳۳ سال قبل از شهادت امام کاظمj بوده است، یعنی فقط دو سال پس از آغاز امامت ایشان، در حالی که شکلگیری واقفیه مربوط به پس از شهادت این امام همام است و احتمالاً اشتباه با یحیی بن ابیالقاسم الحذاء است.
مرحوم کشی هم روایت میکند که علی بن حسن بن فضال او را مخلط در حدیث میدانست که هر چند علی بن حسن فضال در حدیث ثقه است، اما قول او به جهت اتهام به فتحی بودن در اینجا قابل توجه نیست و ممکن است که به جهت مذهبش او را تضعیف کرده است.
جمع بندی آنکه بعد از ملاحظه طبقه ابوبصیر در روایات و متن آنها، معلوم میشود که هرگاه سخن از ابوبصیر میشود و قرینهای وجود ندارد، قطعاً یوسف بن حارث البتری نیست، بلکه یکی از سه نفر بعدی است که بنا بر مشهور امکان لیث بن بختری و یحیی بن ابیالقاسم الاسدی بیشتر است و به هر حال هر سه ثقه هستند.
البته ناگفته نماند که در بسیاری از موارد میتوان او را شناسایی کرد که کدام یک از موارد عرض شده است.
و صلی الله علی محمد و آله