$
* مقدمهای درباره فضائل آیات و سورهها:
همانگونه که همه ما میدانیم، فلسفه نزول قرآن نه تنها استفاده از آن به عنوان ابزاری برای حل مشکلات و مانند اینها نیست، بلکه خواندن و ثواب بردن هم نبوده است. هدف اصلی از نزول قرآن، هدایت مردم بوده است که این هدف از نظر مکتب اهل بیتb، با خواندن و تأمل در مفاهیم آن با توجه به فرمایشات معصومینb کامل میشود.
به نظر حقیر هدف ثانویه از نزول قرآن جنبه اعجازی آن است که از تحدیهای قرآن معلوم میشود.
ثواب خواندن قرآن اصلاً جزء اهداف قرآن نیست، بلکه اگر این خواندن و به تبع آن فهم مطالب آن، منجر به عمل به مفاهیم مورد نظر قرآن شود، ثواب بردن، نتیجه طبیعی آن است، لذا لازم است به جای آنکه به دنبال خواندن قرآن برای ثواب بردن باشیم، دنبال خواندن قرآن برای فهم مطالب آن و عمل به آنها باشیم که خود به خود رضای الهی و پاداش او را به دنبال دارد.
نکته مهم دیگر در خصوص فضیلتهای آیات و سورهها و به خصوص خواص آن، اینکه طبیعتاً علم بشر معمولی، منظورم غیر معصوم است، معمولاً راهی به آن ندارد. البته شاید در بعضی موارد معدود بر اساس شواهد و قرائن بتوان درباره فضیلت سورهای استنباطهایی کرد، اما در باب خواص آیات و سورههای به نظر میرسد که این موضوع به کلی منتفی است و تنها حضرت معصومینb هستند که به آن آگاهی دارند.
متأسفانه در طول سالهایی که از نزول کلام الهی میگذرد، افراد مختلفی با اهداف متفاوت روایاتی را در باب فضیلت یا خواص آیهها و سورهها جعل کرده و در کنار روایات معتبر، به بهانههای مختلف به خورد مردم دادند و عدهای از افراد مجهول و البته بعضاً از بزرگان فرقین با گرایشهای اخباری که در نقل حدیث داشتند، آنها را جمعآوری کرده و منتشر نمودند.
علت جعل روایات در باب فضیلت و خواص آیات و سورهها را میتوان با دو هدف کلی تقسیم کرد:
۱- دوستیهای جاهلانه عدهای که با بهانههای مختلف مانند ترویج خواندن قرآن، روایاتی جعل کردند تا مردم را به خواندن آن تشویق کنند. بنا بر گزارش مرحوم شهید ثانی در کتاب درایة الحدیث، نوح بن مریم المروزی از جمله افرادی است که دست به جعل روایات در باب فضیلت و خواص آیات و سورههای قرآن میزد و هنگامی که مورد اعتراض قرار گرفت، پاسخ داد که مردم نسبت به خواندن قرآن کم توجه شدهاند، لذا به این وسیله میخواهم آنها را به خواندن کلام الله تشویق کنم.
اگر بخواهیم نسبت به نوح بن مریم، حسن ظن داشته باشیم، باید بگوییم که با نیتی خوب، دست به کاری باطل و حرام زده است، چرا که جعل حدیث به هر حال دروغ بستن به معصومj است و حرام. حال میخواهد این معصوم، افضل ایشان یعنی حضرت رسول اللهp باشد یا فرد دیگری از ایشان.
۲- دشمنی آگاهانه عدهای که با جعل اینگونه روایات، علاوه بر ورود اباطیل به دین و مذهب، باعث میشوند که با حاصل نشدن مکرر نتایج ادعا شده در این روایات جعلی، مردم نه تنها نسبت به معصومینb بلکه به دین الله تعالی نیز بیاعتماد و دلسرد شوند.
همانطور که پیش از این عرض کردم، عدهای افراد مجهول و البته بعضاً از اعلام با جمعآوری این روایات و عدم تهذیب آنها، باعث منتشر شدن و ترویج این روایات شدند که از هر کدام یک نمونه را عرض میکنم.
۱- از جمله کتابهایی که نویسنده آن فرد مجهولی است، کتابی به نام خواص القرآن است که جزء مصادر کتاب البرهان فی تفسیر القرآن علامه سید هاشم البحرانی است. میگویند این کتاب کاملترین کتابی است که تا پیش از قرن یازدهم در این زمینه نوشته شده است.
آنگونه که از شواهد قرائن بر میآید، مرحوم علامه بحرانی همه این کتاب را در تفسیر البرهان آوردهاند، اما نکته مهم آنکه بعضی از روایاتی که ایشان از این کتاب نقل کردهاند، در نسخه موجود از این کتاب که در زمان ما موجود است، وجود ندارد که ظاهراً نشان از افتادگی این روایات از اصل کتب موجود نیست، بلکه به نظر حقیر نسخه موجود، نسخه اصل کتاب نیست، بلکه بازسازی از امثال کتاب البرهان بوده که نگارنده آن، بعضی از احادیث را جا انداخته است.
نکته مهم دیگر آنکه غیر از علامه بحرانی، هیچ کدام از محدثین بزرگ ما، حتی آنها که در نقل احادیث گرایش شدید اخباری داشتهاند، یا به این کتاب دسترسی نداشتهاند و یا به آن اعتماد نکردهاند. حتی علامه مجلسی هم که تلاش بسیاری در جمعآوری کتب وختلف حدیثی از اقصی نقاط سرزمنها داشت، با اینکه به واسطه تفسیر البرهان از این کتاب خبر داشته و حداقل یک یا دو مورد از آن روایت کردهاند، این کتاب را حتی به اعتماد علامه بحرانی هم جزء مصادر بحارالأنوار قرار ندادهاند که قاعدتاً علت آن عدم اعتماد به کتاب بوده است و الا حداقل مطالب این کتاب را به واسطه البرهان روایت میکردند.
علی ای حال با توجه به مجهول بودن نویسنده آن و مرسل بودن همه روایاتش، از پنج شرط سندی، چهار شرط آن را ندارد و عموماً معتبر نیست.
۲- و اما از جمله بزرگان ما که باعث ترویج اینگونه احادیث شدهاند، مرحوم علامه سید هاشم البحرانی است که پیش از این اشارههایی به این شد و در جلسات گذشته درباره ایشان و اثر ارزشمندشان، یعنی البرهان فی تفسیر القرآن صحبت کردیم.
در اینجا قبل از اینکه یک مقدمه تکراری را عرض کنم و وارد روایات مورد شویم، لازم است دو مطلب را، ولو به اختصار عرض کنم.
۱- تسامح در ادله سنن: بر اساس این قاعده، آقایان میفرمایند که افراد روایاتی را که متضمن ثواب و فضیلتی هست، بخوانند، ولو معتبر هم نباشد، إن شاء الله ثواب خواهند برد.
به تسامح در ادله سنن چند نکته و اشکال وارد است که فعلا بعضی از آن را به اختصار اشاره میکنم.
البته حقیر هم اعتراف میکنم و قبول دارم که خواندن آیات قرآن، ادعیه و زیاراتی که اشکالی در متنشان نیست، اگر با معرفت باشد، بالاخره خالی از ثواب نیست.
۲- مجرب بودن: نکته دیگری که در این فرصت باید عرض کنم، مجرب بودن بعضی ادعیه و زیارات و آداب و رسوم است. بدین معنا که بعضی نیز فرمودهاند که با توجه به اینکه افراد بسیار زیادی این دعا را برای نذرها یا حوائج خود خواندهاند و به نتیجه رسیدهاند، نشان میدهد که این زیارت معتبر است.
اشکال اصلی به این دلیل، اشکال ریشهای کبروی است. یعنی به نظر حقیر مجرب بودن در این موارد نشان اعتبار نیست. برای مشخص شدن مطلب چند مثال عرض میکنم تا از باب مثالهای متعدد نقض، معلوم شود که این قاعده درست نیست. میدانیم که مثال نقض، خصوصا وقتی متعدد شد، قاعده را به هم میزند. اما مثالها:
حال برویم سراغ مقدمه تکراری خودمان که بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله