$
جلسه گذشته چند نکته را به اختصار درباره آیة الکرسی عرض کردم و امروز هم چند نکته دیگر را به اختصار عرض میکنم.
۷- حی یکی از صفات الله تعالی بوده و برای تقریب به ذهن آدمی آمده است. موجود حی بر خلاف موجود بیجان که قابلیتی از خود ندارد، تواناییهای بسیار دارد. ظاهراً الله تعالی از همین مفهوم استفاده کرده است. یعنی بر خلاف خدایانی که مشرکان داشتند و موجوداتی بیجان و غیر مؤثر بودند، ذات الله تعالی مؤثر است که با عبارت قیوم که به دنبال آن آمده است، معنای آن کاملتر میشود.
البته طبیعی است که حی در مورد الله تعالی با حی در مورد مخلوقات او تفاوت دارد. در بعضی از ادعیه عبارات جالبی مانند یا حیاً قبل کل حی و یا حیاً بعد کل حی و یا حیاً حین لا حی و همینطور یا حی الذی لیس کمثله حی، یا حی الذی لا یشارکه حی، یا حی الذی لا یحتاج إلی حی، یا حی الذی یمیت کل حی، یا حی الذی یرزق کل حی داریم که در بیان و توضیح این صفت الله تعالی بوده و تا حد قابل ملاحظهای تفاوت حی بودن الله تعالی را با حی بودن مخلوقات او بیان میکند.
۸- قیوم از ریشه قوم است. برای مشتقات این کلمه معانی مختلفی بیان کردهاند که همه از یک ریشه معنا میگیرد. برخواستن، توقف کردن، ثبوت و دوام، عزم و اراده، وقوع کاری، مشغول شدن به کاری و مانند اینها. با توجه به آنچه عرض کردم، برای قیوم حد اقل سه معنا میتوان در نظر گرفت: قائم به ذات خود، بر پا دارنده و اداره کننده. پس اولاً بر خلاف موجودات که قائم به غیر هستند، الله وجودی است که قائم به خویش است، ثانیاً موجودات قائم به او هستند، ثالثاً این وابستگی به اراده الله تعالی بوده است و رابعاً او اداره کننده و حفاظت کننده این سیستم است. قیوم سه بار در قرآن و هر سه بار هم در کنار کلمه حی به کار رفته است.
۹- سنة و نوم هر دو به معنای خواب است. یکی به معنا خواب سبک یا به قول خودمان چُرت و دیگری خواب معمولی. لا تأخذه سنة و لا نوم، در لغت یعنی نه خواب سبک و نه خواب عمیق او را فرا نمیگیرد و در اصطلاح یعنی همواره هوشیار است و لحظهای، چه کم و چه زیاد، غفلت ندارد.
شیخ صدوق حدیث جالبی ذیل آیه ۲۰ سوره انبیاء دارد که در این فرصت روایت میکنم.
۱/۱ (۷۱۱۶)- کمال الدین (ج ۲، ص ۶۶): حدثنا أبی۰ قال حدثنا سعد بن عبدالله قال حدثنا أحمد بن محمد بن عیسی عن العباس بن موسی الوراق عن یونس بن عبدالرحمن عَنْ داوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ الْعَطّارِ قالَ: «قالَ لی بَعْضُ أصْحابِنا: «أخْبِرْنی عَنِ الْمَلائِکَةِ، أ یَنامونَ؟» قُلْتُ: «لا أدْری.» فَقالَ: «یَقولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَ: «یُسَبِّحونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرونَ.» ثُمَّ قالَ: «أ لا أُطْرِفُکَ عَنْ أبیعَبْدِاللهِj فیهِ بِشَیْءٍ؟»» قالَ: «فَقُلْتُ: «بَلَی!» فَقالَ: «سُئِلَ عَنْ ذَلِکَ، فَقالَ: «ما مِنْ حَیٍ إلّا وَ هوَ یَنامُ ما خَلا اللهَ وَحْدَهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَلائِکَةُ یَنامونَ.»» فَقُلْتُ: «یَقولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَ: «یُسَبِّحونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرونَ»» فَقالَ: «أنْفاسُهُمْ تَسْبیحٌ»».
* ترجمه:
داود بن فرقد روایت کرد: «یکی از اصحابمان به من گفت: «مرا از ملائکه آگاه کن که آیا میخوابند؟» گفتم: «نمیدانم.» پس گفت: «الله عز و جل میفرماید: «شب و روز تسبیح میکنند، فاصلهای نمیاندازند.»» سپس گفت: «آیا چیزی درباره آن از ابوعبدالله (امام صادق)j به تو بنمایانم؟»» (راوی) گوید: «پس گفتم: «بله!» پس گفت: «درباه آن، مورد سؤال قرار گرفت، پس فرمود: «به جز الله، زندهای نیست مگر آنکه میخوابد، یگانه است او عز و جل و ملائکه (نیز) میخوابند.» پس عرض کردم: «الله عز و جل میفرماید: «شب و روز تسبیح میکنند، فاصلهای نمیاندازند.»؟» پس فرمودند: «وجود آنها است که تسبیح میکنند.»»»
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی از عباس بن موسی الوراق از یونس بن عبدالرحمن از داود بن فرقد روایت کرده است که تا اینجای سند، همه از ثقات میباشند. نکته مهم در اینجا است که داود بن فرقد از کسی روایت میکند که نام نبرده و فقط اشاره دارد که مانند ما، از پیروان مکتب اهل بیتb است، لذا ابتداء مجهول است، اما بنا بر مبنای ما، میتوان به واسطه داود بن فرقد به او اعتماد کرد.
* شرح:
با توجه به موضوع بحث، فعلاً درباره این روایت به همین مقدار بسنده میکنیم که تنها چیزی که هیچگونه ناهوشیاری، چه کم و چه زیاد برایش حادث نمیشود، ذات باریتعالی است و او، در این مورد نیز کاملاً بیهمتا است.
۱۱- له ما فی السماوات و ما فی الأرض، یعنی مالکیت همه مخلوقات، چه زمینی باشند و چه آسمانی، از آن او است. یکی از نکاتی که اکثر ما شنیدهایم و میدانیم، این که مالکیت بر دو نوع است، مالکیت واقعی و غیر واقعی که میتوان آن را مالکیت حقیقی و اعتباری هم نامید که با این حساب تنها مالکیت الله تعالی است که واقعی و حقیقی است و سایر مالکیتها غیر حقیقی و اعتباری است..
۱۰- نکته دیگری که الله تعالی در این آیه به آن اشاره کرده است، موضوع شفاعت است. إن شاء الله در آینده با بررسی آیات قرآن و روایات معتبر در این باره، بحث مفصلی درباره شفاعت از دیدگاه مکتب اهل بیتb خواهیم داشت و فعلاً به چند نکته مختصر اشاره میکنم که این چند نکته بامند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله