$
* معنای اتم و اکمل ذکر الله چیست؟ (۵)
۲۵/۲۵ (…)- معانی الأخبار (ص ۱۹۳): أبیe قال حدثنا سعد بن عبدالله عن أحمد بن محمد عن ابن فضال عن علی بن عقبة عن أبیجارود المنذر الکندی عَنْ أبیعَبْدِاللهِj قالَ: «أشَدُّ الْأعْمالِ ثَلاثَةٌ. إنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّی لا تَرْضَی لَها مِنْهُمْ بِشَیْءٍ إلّا رَضیتَ لَهُمْ مِنْها بِمِثْلِهِ وَ مُؤاساتُکَ الْأخَ فی الْمالِ وَ ذِکْرُ اللهِ عَلَی کُلِّ حالٍ. لَیْسَ «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إلَهَ إلّا اللهُ وَ اللهُ أکْبَرُ» فَقَطْ وَ لَکِنْ إذا وَرَدَ عَلَیْکَ شَیْءٌ أمَرَ اللهُ بِهِ أخَذْتَ بِهِ وَ إذا وَرَدَ عَلَیْکَ شَیْءٌ نَهَی عَنْهُ تَرَکْتَهُ.»
* ترجمه:
ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «مهمترین اعمال سه چیز است. رعایت انصاف مردم نسبت به خودش به گونهای که به آن برای آنها راضی نشود مگر آن چه به مانند آن برای خودش راضی شود و همیاری برادران (دینی) در مال و ذکر الله در همه حال. تنها «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إلَهَ إلّا اللهُ وَ اللهُ أکْبَرُ» (ذکر الله) نیست، بلکه آن است که هنگامی که بر تو چیزی وارد شد که الله به آن امر کرده بود، آن را بگیری و هنگامی که بر تو چیزی وارد شد که از آن نهی شده بود، ترکش کنی.»
* بررسی سند:
این روایت را شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن علی بن فضال از علی بن عقبة از ابوجارود روایت کرده است که لازم است به این نکات عنایت داشته باشیم.
۱- ابوجارود از بزرگان صحابه بود که منحرف شد. مرحوم نجاشی او را متمایل به زیدیه و شیخ الطائفه هم زیدی و هم واقفی معرفی کرده است که با توجه به سال شهادت امام کاظمj و پیدایش فرقه واقفیه که حدود سال ۱۸۳ هجری بوده و سال وفات ابوجارود که بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ هجری ثبت شده است، او حداقل ۲۳ سال قبل از پیدایش این فرقه فوت کرده است و نمیتوان او را واقفی به معنای معمولش دانست. البته بعضی میگویند که پس از انحرافش، مجدداً به راه امامیه بازگشت که حقیر دلیل این ادعا را پیدا نکردم.
۲- حال با توجه به اینکه زندگی این فرد حداقل دارای دو مرحله بوده است، چنانچه یکی از اجلای ثقات از او روایت کرده باشد، میتوان آن را مربوط به مرحلهای از زندگی او دانست که به راه راست بوده و در غیر این صورت محل کلام است.
۳- در روایت مورد بحث ما با توجه به اینکه علی بن عقبة از او روایت کرده است، حضور ابوجارود در سند این روایت مشکلی ایجاد نمیکند، چرا که قاعدتاً مربوط به قبل از انحرافش که مورد تأیید امام صادقj بوده، میشود.
۴- علاوه بر آن، متن این روایت با مختصر تفاوتی در متن، در روایات معتبر دیگری که پیش از این عرض شد، تکرار شده است.
سایر رجال سند این روایت هم که از ثقات میباشند، لذا انتساب این حدیث به معصومj معتبر است.
شبیه این حدیث را شیخ در الخصال (ج ۱، ص ۱۳۱) از پدرش از علی بن حسین السعدآبادی از احمد بن ابیعبدالله البرقی از حسن بن علی بن فضال به باقی سند و نیز ثقةالاسلام الکلینی در الکافی (ح ۱۹۴۹) از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی به باقی سند و همچنین شیخ الطائفه در الأمالی (ص ۶۸۰) از حسین بن ابراهیم القزوینی از ابوعبدالله، محمد بن وهبان الازدی از ابوعلی، محمد بن احمد بن زکریا از حسن بن علی بن فضال به باقی سند و شیخ مفید در الأمالی (ص ۱۹۳) از احمد بن محمد بن حسن بن ولید از پدرش از محمد بن حسن الصفار از عباس بن معروف از علی بن مهزیار از حسن بن علی بن فضال به باقی سند، روایت کردهاند.
* شرح:
– همان است که در روایات قبلی عرض شد و در اینجا به صورت کامل و واضح بیان شده است.
تا اینجا درباره روایات معتبر صحبت کردیم و از جلسه آینده، بعد از یک مقدمه تکراری، به چند روایت غیر معتبر خاص خواهیم پرداخت. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله