$


رجال و درایه - جلسه ۲

$

* توضیحی پیرامون معنای چند اصطلاح

از آن‌جا که اصطلاحات رایج در علم الحدیث متفاوت بوده و حتی در دوره‌های مختلف تعاریف آن‌ها تغییر کرده است، جهت راحتی کار و تعیین تکلیف خودمان، تعریف اصطلاحات به کار برده شده در این جلسات را از دیدگاه خودمان بیان می‌کنیم.

لازم به ذکر است که تعداد این اصطلاحات بسیار زیاد است و اگر فرصت شد، در پایان همین جلسه فقط نام آن‌ها را فهرست‌وار ذکر خواهیم کرد و البته باز هم نمی‌توانیم مطمئن باشیم که همه آن‌ها را برشمرده‌ایم.

و اما اصطلاحات مورد نظر عبارتند از:

۱- علم الحدیث: علم به قوانینی است که به واسطه آن سنت، یعنی قول و فعل و تقریر معصومj شناخته می‌شود. برخی این علم را به دو بخش تقسیم می‌کنند:

۱) روایة الحدیث: علمی که سند حدیث را بررسی می‌کند و خود بر دو قسم است:

  • رجال الحدیث یا راوی شناسی که افراد داخل سند را تک تک مورد بررسی قرار می‌دهد.
  • درایة الحدیث یا سند شناسی که کل سند را می‌بیند و مورد بررسی قرار می‌دهد.

بعضی مواقع به جای درایة الحدیث، از مصطلح الحدیث هم استفاده می‌کنند، البته بعضی مصطلح الحدیث را چنین تعریف کرده‌اند که علمی که به تعریف اصطلاحات موجود در علم الحدیث می‌پردازد که به نظر حقیر تعریف شایسته‌تری است.

۲) فقه الحدیث: به متن حدیث نظر داشته و آن را مورد بررسی قرار می‌دهد.

۲- سنت: عبارت است از فعل و قول و تقریر معصومj.

فعل، شامل اعمال و کردار معصومj است. قول، عبارت از سخن ایشان و تقریر، به معنای امضا یا تأیید این بزرگواران است.

معصومین هم از نظر امامیه عبارتند از: حضرت رسول اللهp، حضرت صدیقه کبریh و ائمه دوازده‌گانهb و نه یک نفر بیش‌تر یا کم‌تر، لذا اولیای الهی، حتی آن‌هایی که مانند حضرت اباالفضل یا حضرت زینب مقام شامخی دارند، فی نفسه نه فعلشان حجت است و نه قول و تقریرشان مگر آن‌که کاشف از فعل یا قول یا تقریر معصومj باشد که در بسیاری از موارد این‌گونه است.

این نکته را هم اضافه کنم که فعل، قول و تقریر معصوم در همه حال حجت است، مگر آن‌هایی که در قرآن استثنا شده یا خودشان استثنا فرموده‌اند یا به هر حال دلیلی خاص بر استثنا کردن آن وجود دارد، مانند تقیه که درباره آن صحبت خواهیم کرد.

۳- حدیث: قول معصومj است یا کلامی که کاشف از فعل یا تقریر ایشان باشد. ما خبر و روایت را نیز ما به همین معنا به کار می‌بریم. البته می‌توان برای هر کدام از آن‌ها تعریف جداگانه‌ای هم بیان کرد که به نظر می‌رسد فایده کاربردی خاصی ندارد.

۴- سند حدیث: طریق متن حدیث است، یعنی همه کسانی که از یک‌دیگر نقل می‌کنند تا متن به صاحب متن برسد.

۵- منبع: کتابی است که حدیث در آن نوشته شده است. منبع اولیه کتابی است که حدیث برای اولین بار در آن نوشته شده و منابع ثانویه کتاب‌هایی هستند که از منبع اولیه نقل کرده‌اند. مثلاً اگر حدیثی در کتاب بحارالأنوار و وسائل الشیعه و . . . از کتاب الکافی نوشته شده باشد، کتاب الکافی منبع اولیه و سایرین از منابع ثتنویه هستند.

۶- متن حدیث: همان کلام یا معنایی است که بیان شده و نام حدیث گرفته است.

۷- راوی ثقه: ثقه کسی است که به دلیلی، سخنش در نقل خبر، قابل اعتماد باشد و توثیق، مطلبی است که به واسطه آن مستقیم یا غیر مستقیم بتوان فردی را در نقل سخن، اطمینان‌آور کرد.

۸- راوی مهمل: به راوی می‌گوییم که نام او در کتب رجالی هست، اما مدح و ذمی درباره او وجود ندارد و به سایر شواهد نیز نتوان درباره او اظهار نظر کرد.

۹- راوی مجهول: راوی که نام او در کتب رجالی موجود نیست و به هیچ عنوانی هم نمی‌توان درباره او اظهار نظر کرد.

لازم به ذکر است که برخی از روات در کتب رجالی با لفظ مجهول معرفی شده‌اند که با توجه به تعریف ما، جزء مهملین محسوب می‌شوند.

در ضمن بعضی تصور کرده‌اند که این لفظ، از الفاظ تضعیف است، در حالی که ظاهراً نشانه ناآشنا بودن فرد رجالی با این افراد است، لذا با این توصیف هم جزء مهملین خواهند بود.

۱۰- راوی ضعیف: راوی است که دلیلی بر ضعفش باشد، به گونه‌ای که نتوان به گفته او اعتماد کرد. بعدها عرض خواهیم کرد که غیر امامی بودن، همواره به معنای ضعف راوی نیست.

هر چند بعضی افراد مهمل یا مجهول بودن راوی را ضعف او می‌دانند که ناحق هم نمی‌گویند، اما ما به راوی ضعیف می‌گوییم که ضعفی غیر از مهمل بودن یا مجهول بودن داشته باشد.

۱۱- حدیث معتبر: حدیثی که در مجموع انتساب آن به معصومg معتبر باشد. البته قرار نیست هر حدیث معتبری را بتوان مبنای علم و عمل قرار داد. نمونه بارز این موارد، احادیثی است که بر اساس تقیه صادر شده‌اند.

۱۲- حدیث غیر معتبر: حدیثی که در مجموع انتساب آن به معصومg معتبر نباشد.

خبر غیر معتبر بر چهار قسم است که تنها یک قسم آن جعلی است که در آینده درباره آن صحبت خواهیم کرد، لذا باید مراقب بود که هر حدیث غیر معتبری، جعلی نیست.

۱۳- خبر متواتر: حدیثی است که چند نفر آن را مستند به حس نقل کرده باشند به گونه‌ای که احتمال تبانی آن‌ها بر کذب وجود نداشته باشد و به خودی خود یا به قرائن داخلی یا به قرائن خارجی، مفید یقین و صدق باشد.

هر چند عده‌ای به تبعیت از محدثین مکتب خلفا، برای تواتر، عددی مطرح کرده‌اند، اما در واقع نمی‌توان عدد خاصی برای تواتر در نظر گرفت، بلکه مهم عدم امکان تبانی آن‌ها بر کذب است.

خبر متواتر بر دو قسم:

  • متواتر لفظی: خبری است که عمده الفاظ آن نیز بین راویان مختلف یکی باشد.
  • متواتر معنوی: خبری است که الفاظ آن بین راویان متفاوت است، اما همگی یک معنا را بیان می‌کنند.

البته بعضی نیز خبر متواتر را از دیدگاهی به تفصیلی و اجمالی هم تقسیم کرده‌اند.

۱۴- خبر واحد: خبری است یک یا چند نفر آن را نقل کرده‌اند، اما به تواتر نرسیده است.

علی رغم آن‌که سعی می‌شود تا خبر مستفیض بین خبر متواتر و خبر واحد قرار گیرد، اما در واقع خبر مستفیض از جمله خبر واحد به حساب می‌آید و احکام آن بر آن بار می‌شود، چرا که با توجه به تعریف خبر واحد و متواتر،‌ معلوم می‌شود که این تقسیم‌بندی، ثنائیه است.

در این که آیا خبر واحد معتبر است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد و بحث مفصل آن در مباحث اصول فقه بیان شده است و ما هم در بخش‌های پایانی همین سلسله جلسات، درباره آن صحبت خواهیم کرد. إن شاء الله.

و صلی الله علی محمد و آل محمد

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه