$
جلسه گذشته درباره چند اصطلاح و تعریف آنها از منظر خودمان صحبت کردیم و امروز بحث را ادامه میدهیم و إن شاء الله تمام خواهیم کرد تا در جلسات بعدی، وارد بخشهای بعدی شویم.
اما ادامه اصطلاحات و تعربفها:
۱۵- خبر مسند: خبری است که سلسله سند آن تا معصومj معلوم باشد.
۱۶- خبر مرسل: خبری است که سلسله سند آن تا معصومj کامل نباشد و افتادگی داشته باشد.
خبر مرسل انواع مختلفی دارد. به عنوان مثال در فرهنگ فقهای ما خبری را مرفوعه میگویند که از مشتقات ریشه رفع در سند آن استفاده شده باشد و این در حالی است که مرفوعه در فرهنگ مکتب خلفا معنای دیگری دارد.
۱۷- خبر معلق: خبری است که از ابتدای سند آن نام یک یا چند نفر افتاده باشد.
این خبر ممکن است مسند باشد یا مرسل. چنانچه روات حذف شده در ابتدای سند قابل شناسایی باشند، خبر مسند است و الا مرسل خواهد بود. در کتب روایی و از جمله کتب اربعه رسم بر این است که مؤلف، نام رواتی را که در روایات بعدی تکرار میشوند، بعضاً ننویسد که برای اهل فضل، این موضوع کاملاً آشنا و شناخت آن سهل است. در الفقیه، التهذیب و الإستبصار هم همینکار انجام شده است و مشیخه انتهای کتاب، اکثر روایات را مسند میکند.
۱۸- مضمره: خبری است که در آن نام معصومj نیامده باشد و از کنیهها و القاب ایشان نیز استفاده نشده باشد، بلکه یا از ضمیر استفاده شده یا از محتوای کلام بتوان فهمید که منظور، کلام معصومj بوده است. اگر معلوم شد که خبری از معصوم است که هیچ و گر نه نمیتوان آن را حجت دانست.
۱۹- خبر مشهور اعم از مقبوله و مشهوره: خبری است که نزد محدثین شایع باشد. البته مقبوله و مشهوره، زمانی مطرح میشود که سند حدیث معتبر نباشد. شیوع و مقبولیت مقبوله بیش از مشهوره است.
لازم به ذکر است تأکید کنم که شیوع حدیث بین محدثین اهمیت دارد و نه میان سایرین، اعم از فقهای غیر محدث، عرفا، فلاسفه، شعرا، منبریها، عموم مردم یا سایرین.
۲۰- خبر شاذ: خبر معتبری است که مقابل خبر معتبر مشهور قرار دارد، یعنی ضمن آنکه معتبر است، بین محدثین شایع نباشد. اگر این خبر، معتبر نباشد، به آن منکر گویند.
۲۱- خبر موضوع یا جعلی: خبری است که علی القاعده ساختگی است.
۲۲- طبقه: مجموعهای از روات که بهگونهای همزمان بودهاند، مانند آنکه مدت قابل ملاحظهای را نزد یک شیخ، شاگردی کرده باشند. معمولاً هر طبقه را حداکثر ۵۰ تا ۶۰ سال میدانند.
۲۳- مولی: این عبارت در علم الحدیث به چهار معنا به کار رفته و تشخیص آن بر اساس شواهد و قرائن است:
۱) کسی که آزاد شده دیگری باشد که به آن ولاء عتق میگویند.
۲) کسی توسط کسی مسلمان شده باشد که به آن ولاء الاسلام میگویند.
۳) همپیمانی یا همنشینی زیاد با کسی یا قبیلهای که با آن ولاء الحلف و ولاء القبیله میگویند.
۴) غیر عرب که معمولاً به صورت جمع یعنی موالی بیان میشود.
اما در رابطه با اصطلاحات موجود در کتب حدیث یا کتب علم الحدیث، همانگونه که پیش از این نیز عرض شد، تعداد آنها بسیار زیاد است. آنچه در اینجا شمارش میکنم، ممکن است اکثر آن باشد، اما نمیتوانم ادعا کنم همه آنها است.
البته بسیاری از این اصطلاحات فاقد ارزش کاربردی جدی هستند.
بعضی از این اصطلاحات، ناظر به سند روایت هستند و بعضی ناظر به متن و بعضی در کتب حدیثی، رجالی، تاریخی یا غیر اینها به کار رفتهاند و خلاصه، آنچه ما شنیدهایم و خواندهایم، در بین فریقین، عبارت است از: ارسال جلی، ارسال خفی، استماع، اصحاب اجماع، اصول الحدیث، اضمار، اعتبار، اعلام، امالی، ایضاء، إسناد، أسناد، تابعی، تابع تابعی، تدلیس، تقریر، جامع، جزء، حافظ، حسن، خبر، روایت، روایة الأقران، روایة الأکابر عن الأصاغر، سابق، سند، شاذ، شاهد، شیخ، صحابه، صحیح، صحیح ادنی، صحیح اعلی، صحیح اوسط، ضعیف، طبقه، طریق، ظاهر، عالی، عده، عزیز، غریب، غریب الألفاظ، غریب الحدیث، غریب السند، غریب المتن، غیر معتبر، فعل، قرائت، قول، لاحق، مبین، متابع، متروک، متشابه، متصل، متفرد، متفق، متفق علیه، متن، متواتر، متواتر اجمالی، متواتر تفصیلی، متواتر لفظی، متواتر معنوی، مجمل، مجهول، محدث، محرف، محکم، مختلف، مخرج، مخضرم، مدبج، مدرج، مدلس، مرسل، مرفوع، مزید، مساوات، مستخرج، مستدرک، مستفیض، مستملی، مسلسل، مسند، مشتبه القلوب، مشترک، مشکل، مشهوره، مشیخه، مصافحه، مصحف، مصطلح الحدیث، مضطرب السند، مضطرب المتن، مضمره، مطروح، معتبر، معجم، معرفة الرجال، معروف، معضل، معلق، معلل، معنعن، معید، مفرد، مقبوله، مقطوع، مقلوب، مکاتب، مکاتبه، مملی، مناوله، منسوخ، منقطع، منکر، موثق، موصول، موضوع، موقوف، مولی، مهمل، مؤتلف، مؤول، نادر، نازل، ناسخ، نص، نوادر، نیابت، واحد، وجاده، وکالت.
این اصطلاحات به ترتیب حروف الفبا ذکر شده و لزوما رابطه دیگری بین اصطلاحات قبل و بعد وجود ندارد.
و صلی الله علی محمد و آل محمد