$
جلسه گذشته در رابطه با احمد بن خالد البرقی صحبت کردیم و معرفی اجمالی از او داشتیم. الآن نوبت به بررسی کتاب او میرسد تا بعد از آن به بررسی ابوعمرو الکشی و کتابش بپردازیم.
اما در ابتدا تعریف پنج اصطلاح که گاهی اوقات در طول جلسات رجال و درایه، فقه و تفسیر به کار میبرم عرض کنم. به نظرم این اصطلاحات از ابداعات مجموعه دوستان خودمان است.
ثقه درجه ۱: افرادی که به صراحت یا به واسطه توثیق شدهاند. این توثیقها شدت و ضعف دارد، اما به هر حال سخنشان قابل اعتماد است و با کم و زیاد میتوان به واسطه آنها افراد مجهول یا مهمل را توثیق کرد. این افراد را با رنگ سبز علامتگذاری میکنیم.
ثقه درجه ۲: افرادی که مجهول یا مهمل بودهاند، اما به واسطه اعتماد ثقات درجه ۱، توثیق شدهاند و معمولا نمیتوان به واسطه آنها افراد مجهول یا مهمل را توثیق کرد. این افراد را با رنگ آبی علامتگذاری میکنیم.
ثقه مشروط: افرادی که ثقه هستند، اما ویژگی دارند که باید در آن تأمل کرد، مثلا از ضعفا بسیار نقل حدیث میکنند. این افراد را با رنگ بنفش علامتگذاری میکنیم.
مجهول یا مهمل: افراد مجهول یا مهملی که راهی برای توثیقشان نبود. این افراد را با رنگ کرمقهوهای علامتگذاری میکنیم.
ضعیف: افرادی که به طریقی تضعیف شدهاند. این تضعیفها شدت و ضعف دارند، اما به هر حال سخنشان قابل اعتماد نیست. این افراد را با رنگ قرمز علامتگذاری میکنیم.
با توجه به آنچه عرض شد، احمد بن محمد البرقی جزء ثقات مشروط است که به رنگ بنفش علامتگذاری میشود.
مرحوم کشی هم که به او خواهیم پرداخت، در همین دسته است.
* معرفی و بررسی کتاب الرجال برقی:
لازم به ذکر است که در این خاندان دو نفر به برقی مشهور میباشند، یکی احمد بن محمد و دیگری پدرش محمد بن خالد.
بعضی می گویند هر دو آنها کتاب رجال داشتهاند و آن گونه که نقل شده است، احمد بن محمد دو کتاب در این موضوع داشته است، یکی با عنوان رجال و دیگری با عنوان طبقات الرجال، اما آنچه اینک موجود است، کتاب طبقات الرجال یا همان الطبقات است که به رجال برقی مشهور شده است.
این امکان هم وجود دارد که کتاب الرجال و طبقات الرجال، یکی بوده که با دو عنوان ذکر شده و این امکان نیز وجود دارد که کتاب رجال احمد بن محمد همان کتاب پدرش بوده که فرزند از پدر روایت کرده و به جهت شهرت بیشتر فرزند، به او منسوب شده است و این با شهرت برقی در مورد پدر و پسر خالی از قوت نیست.
بعضی از علما این کتاب را با ذکر دلایلی به محمد بن خالد منسوب کردهاند و برخی نیز به عبدالله بن احمد نوه او، برخی نیز به احمد بن عبدالله بن احمد، فرزند نوهاش که دلایل آنها را مختصراً عرض میکنم.
۱- در این کتاب (ص ۲۳، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۵۳ و ۶۰)، از کتاب سعد بن عبدالله بن ابیخلف و عبدالله بن جعفر الحمیری یاد شده که صاحب کتاب از این دو استماع حدیث کرده است، در حالی که احمد بن محمد البرقی استاد این دو بوده و این دو از مشایخ عبدالله بن احمد یعنی نوه او بودهاند. هر چند این دلیل خالی از وجه نیست، اما نمیتواند دلیل قاطعی بر این موضوع باشد، چرا که رابطه استاد و شاگردی نه در آن زمان و نه زمانهای بعدی رابطهای یکطرفه نبوده و چه بسیار محدثینی بودهاند که از یکدیگر استماع حدیث کرده و حتی به هم اجازه روایت دادهاند و این حتی با تفاوت سنی آنها نیز مصداق دارد. علاوه بر این، این دو نفر از ثقات امامیه و اصحاب ائمهb بودهاند که بیواسطه از ایشان روایت کردهاند، لذا بعید نیست که احمد بن محمد البرقی، در عین حال که از مشایخ آنها بوده است، روایاتی را نیز از خود ایشان گرفته باشد.
۲- در این کتاب از احمد بن محمد بن خالد و پدرش محمد بن خالد نام برده شده است بدون آنکه اشاره شود مصنف کتاب یا پدر او بودهاند که هر چند این موضوع در آن زمان رایج بوده، اما این هم دلیل قطعی بر این موضوع نیست.
خلاصه آنکه هر چند به نظر میرسد این کتاب مربوط به احمد بن محمد البرقی است، اما به هر حال بحث در این مورد کمفایده و بلکه بیفایده است، چرا که این کتاب رجال چه مربوط به احمد بن محمد البرقی باشد و چه مربوط پدر یا پسر یا نوهاش، با توجه به شخصیت همه آنها، به هر حال برای ما مورد قبول است و به این جهت اشکالی بر آن وارد نمیشود.
در ضمن، این کتاب عموماً شامل طبقه روات است و به ندرت جرح و تعدیلی در آن وجود دارد و این نکته، حساسیت موضوع را کم میکند.
مصنف، کتاب خویش را بر اساس طبقات روات تنظیم کرده است، یعنی ابتدا مردان از اصحاب حضرت رسول اللهp را برشمرده، سپس اصحاب امیرالمؤمنینj را و به همین ترتیب تا امام عسکریj ادامه داده است. پس از آن اسامی زنانی که از حضرت رسول اللهp و ائمهb روایت نقل کردهاند را به ترتیب آورده است. در پایان کتاب نیز اسامی دوازده نفر از کسانی که در مقابل ابوبکر ایستادند و علیه غصب خلافت او سخن گفتند، همراه با نقل سخنان آنان آمده است.
مرحوم برقی، در ابتدای هر فصل، نام رواتی که از اصحاب امام قبل بوده و این امام را نیز درک کردهاند، آورده و سپس به ذکر اصحاب خاص آن امام پرداخته است.
مجموعاً ۱۷۳۰ نفر در کتاب او به صورت مستقل ذکر شدهاند که تقریباً تمام حجم کتاب، اختصاص به ذکر نام افراد و نسبت آنها دارد و به ندرت جملهای در رد یا تأیید افراد دارد، لذا کاربرد اصلی این کتاب در تشخیص طبقه روات است و نه در توثیق و تضعیف آنها.
در ضمن فراموش نکنیم که صرف وجود نام فردی در این کتاب، دلیل بر وثاقت او نیست.
لازم به ذکر است که ویژگی احمد بن محمد البرقی که نقل از ضعفا و اعتماد به مراسیل است در این کتاب ایرادی وارد نمیکند.
** کتاب الرجال کشی:
* معرفی نویسنده:
ابوعمرو، محمد بن عمر بن عبدالعزیز الکشی از بزرگان و علمای شیعه در قرن سوم و چهارم هجری است، اما تاریخ ولادت و وفات او و جزئیات زندگیش، معلوم نیست.
مرحوم کشی یکی از معروفترین چهرههای شیعه در قرن چهارم هجری بوده که بسیاری از اساتید و شاگردان او با اساتید و شاگردان ثقةالاسلام الکلینی، مشترک بودهاند.
دوران زندگی کشی مصادف بوده با غیبت صغرای امام عصرf.
شیخ طوسی در الفهرست (ش ۶۱۵) و الرجال (ش ۶۲۸۸)، او را حسن الاعتقاد، ثقه، بصیر به اخبار و رجال معرفی میکند، اما مرحوم نجاشی در الفهرست (ش ۱۰۱۸)، ضمن توثیق کامل او، میگوید که از ضعفا بسیار نقل حدیث میکرده و کتاب رجالی دارد که در آن غلط بسیار است.
برخی در جواب این تضعیف گفتهاند که ممکن است بعضی از کسانی که جزء مشایخ کشی بودهاند، در نظر نجاشی ضعیف بوده و از منظر مرحوم کشی، ایرادی بر آن ها نبوده است، یا مبنای کشی و نجاشی در ضعف و وثاقت افراد متفاوت بوده است که با توجه به شخصیت علمی مرحوم نجاشی این توجیه متکلفانه به نظر میرسد. در ضمن شاید علت آنکه شیخ الطائفه نیز کتاب رجال او را تهذیب نموده، همین دیدگاه او نسبت به مرحوم کشی و کتابش بوده باشد.
ابوعمرو کشی از بیش از ۵۰ نفر روایت نقل کرده و یکی از کسانی است که به کثرت مشایخ معروف است. از جمله مشایخ کشی میتوان محمد بن مسعود العیاشی، حمدویة بن نصیر، محمد بن احمد بن شاذان القمی و محمد بن قولویه القمی، پدر ابن قولویه صاحب کامل الزیارات را نام برد.
شاگردان بسیاری نیز از محضر او استفاده نمودند که مشهورترین آنها عبارتند از: جعفر بن محمد بن قولویه القمی و هارون بن موسی التلعکبری.
تنها کتابی که از ابوعمرو الکشی به دست ما رسیده، بخشهایی از کتاب معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقینb است که شیخ الطائفه طوسی تهذیب نموده و برای شاگردان خود املا کرده و امروزه به رجال الکشی معروف است.
در رجال کشی عباراتی مانند «ذکرناها فی الفهرست» آمده است، لذا بعضی تصور کردهاند که او کتاب دیگری به نام الفهرست داشته است که هر چند این امکان منتفی نیست، اما بعید نیست که عبارت مذکور از شیخ الطائفه باشد که مهذب رجال الکشی بوده و کتابی نیز به نام الفهرست دارد.
ادامه بحث و بررسی کتاب رجال کشی بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد