$
** کتاب الرجال ابن الغضائری
* معرفی نویسنده:
ابوالحسین، احمد بن حسین بن عبیدالله الغضائری از بزرگان شیعه در قرن پنجم هجری است.
تاریخ ولادت و وفات ایشان دقیقاً مشخص نیست، اما همدوره شیخ الطائفه و مرحوم نجاشی بوده و ظاهراً در سنین جوانی و قبل از ۴۰ سالگی از دنیا رفته است.
پدرش، حسین بن عبیدالله، شخصیتی بزرگ و چهرهای سرشناس بوده که بسیاری از بزرگان ما، مانند مرحوم نجاشی و شیخ الطائفه، در محضر او شاگردی کردهاند و مرحوم شیخ، کتاب صحیفه سجادیه را از او روایت کرده است.
حسین بن عبیدالله تألیفاتی در تاریخ، اصول عقائد و فروع فقهیه داشته که برخی از آنها عبارت بودند از: التسلیم علی أمیرالمؤمنینj بإمرة المؤمنین، کشف التمویة و النعمة، تذکیر العاقل و تنبیه الغافل، مناسک الحج و البیان فی حیاة الرحمن.
احمد بن حسین نیز مانند پدرش از چهرههای سرشناس امامیه بوده که کسانی مانند مرحوم نجاشی و شیخ الطائفه طوسی، علاوه بر آنکه همدوره او بودهاند، در محضر او نیز کسب علم نمودهاند.
او تألیفاتی نیز داشته است که برخی از آنها عبارت بودند از: کتاب تاریخ ابن الغضائری که این کتاب پس از وفات او در اختیار نجاشی بوده و شامل راویان حدیث و تاریخ زندگی آنها بوده است. میگویند این کتاب غیر از رجال ابن الغضائری است. فهرست الأصول و فهرست المصنفات را نیز جزء تألیفات او دانستهاند.
کتاب الرجال موجود نیز به او منسوب است که درباره آن سخن خواهیم گفت.
میگویند شیخ طوسی درباره دو کتاب فهرست الأصول و فهرست المصنفات فرموده است که در بین علمای امامیه عدهای کتابهایی در خصوص معرفی کتب بزرگان شیعه و معرفی مؤلفان آنها نوشتهاند، اما هیچ کس کاملتر و جامعتر از شیخ بزرگوار، ابوالحسین، احمد بن حسین این کار را انجام نداده است. او در این دو کتاب هر چه یافته جمعآوری نموده است.
همانگونه که اشاره شد، احمد بن حسین الغضائری قبل از چهل سالگی و پیش از سال ۴۵۰ هجری که سال وفات مرحوم نجاشی است، فوت کرده و بسیاری از کتب او که تنها یک نسخه از آن باقی بود، به دلیلی که بر ما معلوم نیست، توسط ورثه از بین رفت.
* معرفی و بررسی کتاب رجال ابن الغضائری:
کتابی که اکنون موجود است، به کتاب الضعفاء مشهور است.
هر چند در شخصیت بزرگ و مقام والای علمی خود ابن الغضائری هیچ شک و شبههای نیست، اما در انتساب کتاب موجود به او بسیار اشکال شده است و به نظر میرسد که کتاب موجود در زمان ما، هیچ ربطی به احمد بن حسین الغضائری نداشته و توسط مؤلفی مجهول نوشته شده است که مختصر دلایل این ادعا را عرض میکنم.
۱- مرحوم نجاشی که هم عصر او بوده و ضمن آنکه همراه او در محضر پدر ابن الغضائری حضور یافته و حتی از شاگردان خود او نیز بوده، در فهرست خویش که اسامی مؤلفین و کتب شیعه را جمعآوری نموده و حتی کتبی که خود ندیده و از دیگران شنیده را نیز فهرست کرده است، نه اشارهای به کتاب الرجال ابن الغضائری کرده است و نه به کتاب الضعفاء او و با توجه به محتوای کتاب حاضر، بعید است که منظور سایر کتب او باشد.
۲- از قرن پنجم که دوران خود ابن الغضائری است تا قرن هفتم، یعنی حدود دو قرن، هیچ نام و اثری از کتاب الضعفاء ابن الغضائری نیست و اول کسی که از این کتاب سخن گفته، احمد بن طاووس است.
او نسخهای را که منسوب به ابن الغضائری بوده، یافته و با تصریح بر این که هیچ اجازهای بر آن نسخه ندارد، آن را در کتاب رجال خویش، حل الإشکال فی تراجم الرجال، آورده است.
سید بن طاوس حتی منابع نقل خویش از کتاب ابن الغضائری را استثنا کرده و صحت مطالب آن را عهدهدار نشده است و متذکر میشود که تنها به خاطر جمع نمودن همه سخنان پیرامون هر شخصیت، مطالب این کتاب را آورده، نه به خاطر حجت بودن مطالب این کتاب در نظر او.
۳- پس از سید بن طاووس، شاگردانش علامه حلی و ابن داود در کتابهای الخلاصة و الرجال، مطالب نقل شده در کتاب استاد را آوردهاند و مهم آنکه علامه حلی که در الخلاصة طریق خودش به اصول خمسه رجال را ذکر کرده، هیچ اشارهای به طریقش به کتاب ابن الغضائری ندارد.
این دو بزرگوار بر خلاف استادشان، مطالب رجال ابن الغضائری را مبنای خود قرار داده و بر اساس آن برخی از روات را توثیق یا تضعیف کردهاند.
۴- نسخه کتاب ابن الغضائری بعد از عصر سید بن طاووس برای دومین بار به فراموشی سپرده شد و هیچ خبری از آن کتاب یافت نمیشود، تا آنکه پس از ۴ قرن، مولی عبدالله التستری، در قرن ۱۱ هجری، مطالب کتاب رجال ابن الغضائری را از لابهلای کتاب حل الإشکال سید بن طاووس بیرون آورد و شاگرد او، مولی عنایةالله القهبایی، متن استاد را در کتاب رجالی خویش آورد و بدینسان نسخه موجود به دست ما رسیده است.
با توجه به مطالب بالا، میبینیم که به احتمال قریب به یقین، مرحوم ابن الغضائری، اصلاً کتابی با عنوان کتاب الضعفاء یا کتاب الرجال نداشته است.
حال اگر کسی ادعا کند که این کتاب، یکی از دو کتاب الفهرست او است، نبود این کتاب در طول دو قرنی که بین ابن الغضائری و سید بن طاووس قرار دارد و نیز نبود اصل این کتاب بعد از دوران او و همچنین نحوه برخورد سید با این کتاب و سایر شواهد موجود، انتساب کتاب حاضر را به ابن الغضاری به قدری مخدوش میکند که به طور کل، نمیتوان به آن اعتماد کرد و وقتی انتساب کل کتاب، بدین صورت، مشکل داشته باشد، نه به تضعیفاتش میتوان اعتماد کرد و نه به توثیقاتش.
اما در مورد برخورد بزرگان با مطالب این کتاب، چند گروه وجود داشتهاند، که عرض میکنم.
۱- گروهی همه مطالب کتاب را پذیرفتهاند که ظاهراً در بین فقهای معاصر ما کم نیستند و با توجه به آنچه عرض شد، این پذیرش از عجایب روزگار است. این افراد راهکارهای مختلفی برای حل تعارضات که کم هم نیستند، ارائه کردهاند.
۲- برخی نیز قاعدهای بنا کردهاند، بدین شرح که در مورد تضعیفها، اگر معارضی باشد، تضعیف ساقط میشود و اگر معارض نداشته باشد، اطمینان پیدا کردن به آن رجحان دارد، اما در مورد توثیقها چنین نیست و اطمینان به آن ترجیح دارد که این قاعده با توجه به آنچه در انتساب کتاب گفته شد، قابل قبول نیست و ظاهراً سعی شده است تا با تکلف بسیار، اصل کتاب مردود نشود.
لازم به ذکر است که بسیاری از ثقات و اجلای امامیه در رجال ابن الغضائری، شدیداً تضعیف شدهاند که برخی آن را حمل بر سختگیری او در توثیق افراد کردهاند. بعضی نیز به همین جهت رجال منسوب به او را رد میکنند و نمیپذیرند.
توجیه موافقین این کتاب، عجیب و ناهماهنگ با تقوای شخصیتهایی مانند ابن الغضائریها است و نمیتوان آن را پذیرفت. البته این دلیل مخالفین نیز بیمعنا است و پایه علمی ندارد، اما با توجه به تاریخچه کتاب حاضر، واضح است که انتساب آن، به ابن الغضائری، کاملاً مخدوش بوده و نه نیازی به این توجیه موافقین است و نه نیازی به این دلیل مخالفین.
۳- کسانی هستند که به جهات گفته شده در بالا، کل کتاب موجود را غیر قابل اعتماد دانسته و مطالب آن را ترک میکنند که این کار به نظر صحیح است. البته این گروه قبول دارند که بسیاری از موارد موجود در کتاب با عنایت با سایر کتب رجالی، صحیح است، اما نیازی به این مطالب نیز نیست، چرا که سایر کتب رجالی مسأله را حل میکند.
در پایان تذکر این نکته نیز لازم است که بعضی از بزرگان، مانند مرحوم حاجآقا بزرگ طهرانی در الذریعة (ج ۱۰، ص ۸۹)، انتساب این کتاب به ابن الغضائری را اجحاف در حق دانسته و این کتاب را حاصل کار فردی شرور و ضد امامیه میداند که به دنبال تخریب و بد نام کردن، روات شیعه بوده و کتاب ساختگی خود را به نام بزرگی چون ابن الغضائری نامگذاری کرده تا پوششی باشد بر اقدام خبیثانهاش که این ادعای مرحوم صاحب الذریعة، خالی از وجه نیست.
و صلی الله علی محمد و آل محمد