$
* گزارشهای مورخان:
از آنجایی که مدتی به بحثهای تکمیلی پرداختیم، چند نکته را از بحث اصلی مرور میکنیم تا وارد بحث جدید شویم.
۱- تا به حال دو منبع را بررسی کنیم. ابتدا گزارشهای قرآنی و دوم گزارشهای تاریخی که در قالب روایات از حضرات معصومینb گزارش شده بود و دیدیم که اینگزارشها به ترتیب اهمیت از منظر تایخی، عبارتند از:
۱- قرآن
۲- روایات معتبر
۳- روایات مظنون به صحت
۴- روایات مشکوک
۲- در مباحث عقائد، فقه، تفسیر،کلام و بعضی مباحث دیگر، فقط دو دسته اول معتبر است.
۳- در صورت تعارض گزارشهای تاریخی، اولویت با ردههای بالاتر است. یعنی در تعارض بین گزارشهای تاریخی، ابتدا روایات مکشوک کنار میروند و بعد روایات مظنون به صحت الی آخر.
۴- دو دسته از روایات داشتیم که به مظنون به جعل و روایات جعلی نامگذاری کردیم که همه جا غیر معتبر هستند.
۵- بیشتر بحث ما روی سند گزارشها بود که در ضمن آن مطالبی مهمی هم درباره متن آنها عرض کردم.
حالا برسیم به ادامه بحث اصلی؛
منبع بعدی که باید مورد بررسی قرار گیرد و بیشترین سهم را از نظر حجم محتوا، در تاریخ اسلام دارد، گزارشهای مورخان است.
قبل از اینکه وارد گزارشهای مورخان شویم، لازم است عرض کنم که مطالب موجود در کتب تاریخی، معمولا بر سه قسم هستند.
۱- گزارشها: این گزارشها بحث اصلی ما است که درباره آن صحبت خواهیم کرد.
۲- تحلیلها: معمولا تحلیل افرادی که در رشتهای تخصص دارند، مهمتر از تحلیلهای سایر افراد است، اما به معنای پذیرش چشم و گوش بسته تحلیلهای متخصصین و ندیده گرفتن تحلیلهای سایرین نیست. طبیعتا در تاریخ هم همین مطلب جاری است. تحلیلهای مورخان و البته غیر آنها، از این جهت که قابل بررسی و سنجش است، اهمیت زیادی دارد. این موارد چیزی شبیه استدلالهای فقها در کتب فقهی است که متخصص را راهنمایی میکند که آیا برای ما قابل قبول ست یا خیر.
۳- مختار مورخان: یعنی گزارشی که مورخ از بین گزارشهای تاریخی انتخاب کرده است. البته همه مورخان در همه امور، انتخاب ندارند و گاهی فقط مطالب را گزارش کرده و احیانا تحلیل کردهاند، اما اختیار خودشان نه صراحتا معلوم است و نه تلویحا.
مختار مورخان هم بر دو قسم است.
۱- مورخ با ذکر دلیل، گزارشی را از بین گزارشها پذیرفته که این مورد بسیار ارزشمند است و لازم است یه متخصص،دلیل او را بررسی کند تا ببینید به چه چیزی میرسید.
۲- مورخ بدون ذکر دلیل موردی را پذیرفته که در این صورت، چنانچه محقق خودش به جمعبندی علمی نرسد، بسته به شخصیت علمی و موقعیت زمانی و مکانی مورخ، ارزش آن متفاوت است.
نکته مهمی را در این مورد عرض کنم که مختار غیر متخصص در علمی، اگر هموراه دلیل نباشد، اصلا ارزش ندارد. البته به این به معنای اشتباه بودم مختار او نیست، بلکه به معنای عدم ارزش علمی آن است. طبیعتا در تاریخ هم اینگونه است. یعنی مختار هر غیر متخصصی در تاریخ، ولو در علمی دیگر مانند فقه و اصل، تفسیر، عقاید، حدیث و غیر اینها و همینطور سایر علوم ریاضی، تجربی، انسانی و هنر، حتی اگر بزرگان و افراد مورد احترام باشند، اگر بدون دلیل باشد، به کلی فاقد اعتبار است، اما اگر همراه دلیل باشد، دلیلش قابل بررسی است.
اما بحث اصلی ما که گزارشهای مورخان است.
ما در این بخش تقسیمبندی تو در تویی خواهیم داشت که با کمی دقت مسأله پیچیدهای نیست.
درابتدا گزارشهای مورخان را به دو دسته تقسیم میکنیم.
۱- گزارشهایی که از زبان معصومینb بیان شده است که این موارد ملحق به روایات است و باید طبق ضوابط احادیث تاریخی که پیش از این درباره آنها صحبت کردیم، بررسی شوند.
۲- گزارشهایی که از زبان غیر معصوم گزارش شده است که عمده گزارشهای مورخان از این دسته است و کار اصلی ما هم چه در تاریخ اسلام و چه در غیر آن، روی همین دسته است.
این گزارشها معمولا در سه قالب بیان شدهاند که هر چند مشترکات جدی دارند، اما هر کدام را مستقل بررسی میکنیم.
قبل از اینکه به تقسیم بندی پرداخته و آنها را بررسی کنیم، دو نکته مهم را باید عرض کنم.
۱- گزارشهای مورخان از جهت گزارش و نقل خبر شبیه روایت است، یعنی هم مورخ و هم محدث، مطلبی را گزارش میکند. لذا شباهتهای جدی بین آنها وجود دارد که در سه قالبی که قرار است عرض کنم، مشاهده خواهید کرد، اما گفتیم که ماهیت تاریخ با فقه و عقائد و تفسیر و مانند آن تفاوت دارد و به همین جهت مبنای ما در پذیرش گزارشهای تاریخی، اعم از آنها که در قالب حدیث بیان شدهاند و آنها که در قالب گزارشهای مورخان قرار دارند، نسبت به فقه و عقائد و تفسیر و غیر آن، با تسامح برخورد میکنیم.
۲- چنانچه ما با گزارشی مواجه شویم، این گزارش یا شفاهی به ما منتقل شده است یا از منابع مکتوب که اگر تاریخ معاصر را کنار بگذاریم، وقتی بخواهیم تاریخ گذشتهها را بررسی کنیم، قاعدتا در دوره و زمانه ما گزارش شفاهی کمتر معنا ندارد و در اکثر قریب به اتفاق موارد، با گزارشهای مکتوب مواجه هستیم.
حال برای اینکه بخواهیم به یک گزارش تاریخی مکتوب اعتماد کنیم، واضح است که شرط دوم و سومی که در باب اعتبار سنجی روایات عرض کردم را در اینجا هم باید مد نظر داشته باشیم.
– شرط دوم، این بود که انتساب کتاب به صاحب کتاب معتبر باشد.
– شرط سوم هم این بود که نویسنده، شناخته شده و در نقل خبر و گزاش مورد اعتماد باشد.
متأسفانه در تاریخ هم مانند حدیث با کتابهایی مواجه هستیم که یا نویسنده را نمیشناسیم یا نویسنده را میشناسیم، اما مطمئن نیستیم که کتاب حاضر از او باشد که به نظر میرسد، بعضی از محققین تاریخ به دلایل مختلف این دو شرط را نادیده میگیرند. این دو شرط ربطی با تاریخ اسلام ندارد و در همه جا اهمیت دارد.
اهمیت شرط دوم در این است که شاید فردی با اغراضی که ممکن است برای ما قابل شناسایی باشد، یا نباشد، برداشتهای درست یا نادرست و حتی تحریفات و جعلیات خود را نوشته و کتاب را به نام فردی دیگر منتشر کرده باشد. در این شرط، کتاب نه تنها غیر معتبر میشود، بلکه نویسنده متهم به تدلیسی بزرگ است که کتابی را به نام فردی دیگر که معمولا این فرد دیگر، از سرشناسان است، منتشر کرده است.
اهمیت شرط سوم هم واضح است. تا وقتی نویسنده را نشناسیم و ندانیم تا چه اندازه میتوانیم به او اعتماد کنیم، چگونه میخواهیم به مطالب او اعتماد کنیم و آن را مبنای چیزی قرار دهیم.
متأسفانه هم در تاریخ اسلام، هم در تاریخ باستان و خلاصه در تاریخ اقوام و ملل در دورههای مختلف، با این نوع کتب مواجه هستیم که یا شرط اول را ندارند و یا شرط دوم را.
البته عرض حقیر این نیست که اگر کتابی این شروط را نداشت، باید معدوم کرد. خیر! اینگونه کتابها در جاهای دیگری به کار میآید که فعلا از بحث ما خارج است.
اما برگردیم سراغ بحث خودمان. گفتیم که گزارشهای مورخان را در سه قالب بررسی میکنیم.
۱- گزارشهایی که سند آن از ناقل نهایی تا شاهد عینی حادثه، به تمامه ذکر شده است و افتادگی ندارد.
۲- گزارشهایی که بخشی از سندی که عرض کردم افتادگی دارد.
۳- گزرشهایی که ناقل نهایی، بدون ذکر هیچ سندی گزارش کرده است.
در اینجا لازم است، هر کدام از این موارد مستقلاً را بررسی کنیم. فقط باز هم یادآوری کنم که مطالبی را که در باب روایت عرض کردم، مد نظر داشته باشید تا این قسمت را به سرعت پشت سر بگذاریم.
* قالب اول: گزارشهای با سند کامل
اینگونه گزارشها را به سه دسته کلی میتوان تقسیم کرد.
۱- گزارشهایی که تمام افراد سند، در نقل خبر مورد اعتماد هستند.
۲- گزارشهایی که بعضی از افراد سند ناشناخته هستند.
۳- گزارشهایی که بعضی از افراد سند، در نقل خبر ضعیف هستند.
اگر به سه دستهای که عرض کردم، دقت کنید، کاملا واضح است که دسته اول شبیه روایات معتبر بودند و دسته دوم، نوعی از انواع روایات غیر معتبر که هر چند از نظر روایی اعتبار نداشتند، اما گفتیم که از باب تاریخی قابل قبول هستند. دسته سوم هم شبیه نوع خاصی از روایات بود که گفتیم، نه از جهت روایی معتبر است و نه از دسته تاریخی و در اینجا هم همان حکم را دارند.
با این حساب دسته اول معتبر تر از دسته دوم و دسته سوم هم غیر معتبر است.
اینجا هم باید یادآوری کنم که خبر غیر معتبر قرار نیست حتما محرف یا جعلی باشد. خبر غیر معتبر، ارزش علمی ندارد و نمیتواند مبنا قرار گیرد.
در ضمن خاطرم نیست در بخش روایات عرض کردم یا نه، اما در گاهی مفصل و گاهی به اجمال کردهام که مکرردیده شده که بعضی از افراد که حتی از بزرگان هستند، روایت یا در اینجا، گزارشهایی را که اعتبار ندارند، به بهانه وجود شواهد و قرائنی، معتبر میدانند و آن را مبنای چیزی قرار میدهند که هر چمد حقیر با اصل آن در مباحث تئوریک، مخالفتی ندارم، اما در عمل اکثر قریب به اتفاق این موارد، اشکالاتی دارد و شاید به ندرت در جایی به کار بیاید که دوستانی که در مباحث فقه یا تفسیر یا عقائد، در خدمتشان بودیم، موارد متعددی را مشاهده کردهاند.
و نکته آخر این که خود دسته اول و دوم، مراتبی دارند که وقتی کار را شروع کنید، مشاهده خواهید کرد. إن شاء الله.
(ادامه در قسمت دوم)