$
* تفسیر غیر المغضوب علیهم و لا الضالین:
۶۲/۲۲ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «. . . غَیْرِ الْمَغْضوبِ عَلَیْهِمْ، اسْتِعاذَةً مِنْ أنْ یَکونَ مِنَ الْمُعانِدینَ الْکافِرینَ الْمُسْتَخِفّینَ بِهِ وَ بِأمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ لا الضّالّینَ، اعْتِصاماً مِنْ أنْ یَکونَ مِنَ الَّذینَ ضَلّوا عَنْ سَبیلِهِ مِنْ غَیْرِ مَعْرِفَةٍ وَ هُمْ یَحْسَبونَ أنَّهُمْ یُحْسِنونَ صُنْعا» . . .»» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان روایت کرد: «. . . «(بیان) غیر المغضوب علیهم، پناه بردن به او است از اینکه جزء ستیزهجویان کافری نباشد که او و امر و نهی او را کوچک میشمرند و (بیان) و لا الضالین، پناه بردن است که از کسانی نباشد که به جهت عدم شناخت معرفت از راه او گمراه شدند در حالی که به حساب خود کار نیکو میکنند.» . . .»» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
سند این روایت را ذیل حدیث ۹/۹ بررسی کرده و ملاحظه شد، انتساب آن به امامj معتبر است.
پیش از این هم عرض شد که این حدیث را شیخ نیز با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) روایت کرده است.
* شرح:
– در این روایت امامj گمراهان را کسانی معرفی میکنند که به جهت عدم معرفت از راه الله تعالی گمراه میشوند، در حالی به زعم خود کار نیکو میکنند و این جهل مرکب یکی از آن چیزهایی است که در کمین همه ما است و همه ما باید مراقب آن باشیم.
– ایشان غضبشدگان را کافران ستیزهجویی معرفی میکنند که الله تعالی و امر و نهی او را کوچک میشمرند و قاعدتاً منظور از کافران ستیزهجو، آن دستهاند که حق را میشناسند، اما باز هم به شکلی کفر ورزیده و به ستیزهجویی با حق بر میخیزند.
– کسی که این عبارات را بیان میکند، از الله تعالی استدعا دارد که او را نه جزء گمراهان قرار دهد و نه جزء غضبشدگان، یعنی هم الله تعالی بر او منت نهاده و او را در دریافت معرفت صحیح یاری نماید تا جزء گمراهان نباشد و هم یاری نماید تا پس از شناخت درست، ستیزهجویی پیشه نکرده و جزء غضبشدگان نباشد.
و صلی الله علی محمد و آله