$
* مقدمه مباحث تکمیلی:
معمولاً افراد و از جمله آنها که در علوم حدیث درس و بحث یا کتابی داشتهاند، مطالبی را که نمیتوانستند در قسمتهای اصلی بحث خود جای دهند، با عنوان فوائد بیان میکنند.
ما نیز آنچه را که نتوانستیم در سایر بخشها بگنجانیم، اما بیان آن را لازم دانستیم در این بخش عرض میکنیم تا بلکه این مجموعه، هر آنچه را که یک محقق در علوم مختلفی که به روایات معصومینb نیاز دارد، به صورت استنباطی در بر داشته و فرد بتواند در قسمتهای مختلف علم حدیث اجتهاد کند. شاید تنها چیزی که باقی میماند بحت دلالت و فهم حدیث است که در قسمتهای مختلف، از جمله فقه و اصول، تفسیر، عقائد و . . . با ممارست و دقت حاصل میشود.
این فوائد عبارتند از:
– فایده اول: آشنایی با فرقهها در کتب رجالی
– فایده دوم: حجیت خبر واحد
– فایده سوم: حدیث قدسی
– فایده چهارم: تقسیم دوگانه یا چهارگانه روایات
– فایده پنجم: تفاوت تصحیف، تحریف و جعل حدیث
– فایده ششم: تقیه در حدیث
– فایده هفتم: حدیث ناسخ و منسوخ
– فایده هشتم: آیا حدیث غیر معتبر را باید به دیوار کوفت
– فایده نهم: شهرت روایی، عملی و فتوایی
– فایده دهم: اقوال مختلف در حجیت یا عدم حجیت مرسلات
– فایده یازدهم: در اعتبار مضمره
– فایده دوازدهم: روایات من بلغ یا تسامح در ادله سنن
– فایده سیزدهم: در شرایط راوی که خبرش معتبر است
– فایده چهاردهم: آیا میتوان برای حدیث، سند معتبر جعل کرد؟
ادامه بحثها بیشتر متمرکز به فوائد رجالی است که فهرست آنها را عرض میکنم.
– فایده پانزدهم: سخنی پیرامون عدة من اصحابنا و غیر واحد من اصحابنا
– فایده شانزدهم: روات مشترک
– فایده هفدهم: ابن سنان چه کسی است؟
– فایده هجدهم: ابوبصیر کیست؟
– فایده نوزدهم: الفاظ دال بر مدح و ذم
** فایده اول: آشنایی با فرقهها در کتب رجالی
در این قسمت به صورت مختصر به معرفی فرق مختلف شیعه که در کتب رجالی از آنها نام برده میشود، صحبت خواهیم کرد و در پایان به بحث پیرامون این موضوع خواهیم پرداخت که آیا غیر امامی بودن راوی، دلیل رد روایت او خواهد بود یا خیر و اگر تفصیلی وجود دارد، آن را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.
طبیعتا شناخت دقیق این فرقهها بحث مفصلی است که باید به حوصله و دقت پیگیری شود، اما برای یک رجالی، حداقلی لازم است که سعی میکنیم، همان حداقل را عرض کنیم.
در ابتدا لازم است به چند نکته مهم اشاره شود.
۱- شیعه به معنای عام به کسی گفته میشود که امامت امیر مؤمنان، علی بن ابیطالبj را بلافاصله پس از نبی مکرم اسلامp، قبول داشته و اعتقاد دارد که امامت هم مانند نبوت از جانب الله تعالی معین خواهد شد. این گروه در مقابل پیروان مکتب خلفا قرار دارند که ابوبکر بن ابیقحافه را اولین خلیفه بعد از حضرت رسول اللهp میدانند و بعد از او عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و سپس علی بن ابیطالبj را خلیفه میدانند.
شیعیان از هر فرقهای که باشند، با کم و زادی بر این باورند که سه خلیفه اول، غاصب بوده و در نتیجه، حکومتشان، حکومت غصبی و جور بوده است. البته بعدها بعضی از فرق شیعه از این نظر کوتاه آمده و قولهای دیگری را پذیرفتند که فعلا خارج از بحث ما است.
۲- لازم به ذکر است که طبق روایات فریقین نامگذاری این گروه به شیعه توسط شخص حضرت رسول اللهp بوده که به این گروه وعده رستگاری نیز داده شده است. در کتب الدر المنثور (ج ۶، ص ۳۷۹)، تفسیر آلوسی (ج ۳۰، ص ۲۰۷)، نظم دررالسمطین (ص ۹۲) و شواهد التنزیل (ج ۲، ص ۴۶۴ تا ۴۶۶) که از کتب مکتب خلفا هستند هم به این معنا اشاره شده است و این در حالی است که متفق بین فریقین آن است که نامگذاری گروه مقابل به سنی یا جماعت، از ابداعات خود این گروه بوده است. در نامگذاری این گروه به سنی و خارج شدن شیعیان از این نام، نوعی تسامح وجود دارد، چرا که اگر آنها سنی به معنای پیرو سنت خلفا هستند، ما را باید سنی به معنای پیرو سنت حضرت رسول اللهp دانست. مرحوم علامه عسکری، در نامگذاری شیعه و سنی، ابداعی دارند که به نظر حقیر مناسبترین نامگذاری برای این دو گروه است. پیروان مکتب خلفا و پیروان مکتب اهل بیتb.
۳- پیروان مکتب اهل بیتb نیز مانند پیروان مکتب خلفا، به فرقههای مختلفی تقسیم شدند که ظاهراً از این گروههای شیعی تنها امامیه، اسماعیلیه و زیدیه در حاضر وجود دارند.
۴- تأکید جدی میکنم مطالبی که درباره فرقههای مختلف در کتبها معرفی شده است، بعضا ناصحیح است و حتی بعضی از فرقهها، ممکن است وجود خارجی نداشته باشند و عدهای به لایل مختلف آنها را ساخته باشند. این مطلب فقط درباره فرق شیعه نیست، بلکه در مورد فرقههای اهل تسنن و حتی سایر ادیان نیز هست و شهرت این مطالب نه تنها معتبر نیست، بلکه متهم نیز هست، لذا آنچه حقیر در اینجا عرض میکنم، عمدتا برگرفته از همین کتابها است که البته تلاش کردهام از کتابهای فنی و معتبر بگیرم، لیکن درستی آنها را عهدهدار نمیشوم.
نمونه جالب که تجربه شخصی هم هست، اینکه قبل از اقامتم در سوریه و لبنان با توجه به اینکه قرار بود در شهرهایی اقامت کنم که عمدتا علوی و مسیحی بودند، درباره درباره اینها تحقیقاتی کردم و بعد از اقامت در آنها و مراوده با مردم عادی تا علمای آنها متوجه شدم که بعضی از مطالب ناقص و بعضی نه تنها نادرست که کاملا معکوس بود و این ماجرا فقط مربوط به زمان ما نیست، بلکه مربوط به گذشتههای دور و نزدیک هم هست.
با توجه به اینکه به علویها اشاره کردم، به اختصار عرض کنم که گروههایی با عنوان علویون در ترکیه، عراق، لبنان و سوریه مستقر هستند که که علی رغم اشتراک در اسم، بعضاً اعتقادات کاملاً متفاوتی دارند. مثلاً بعضی از آنها که بیشتر در ترکیه متمرکز هستند، در اصل از گروه صوفیه بکتاشیه هستند که هر چند ظاهراً ریشه شیعی داشتهاند، اما در حال حاضر با توجه به دیدگاهشان نسبت به خلفای اولیه، باید آنها را جزء پیروان مکتب خلفا محسوب کرد. یا عدهای از این علویها که بیشتر در اطراف حمص و حماه تمرکز دارند، گرایش اسماعیلی داشته و از این نظر باید آن ها از گروههای شیعی دانست. البته تعدادی از علویهای سوریه و شمال لبنان، اعتقاداتی دارند که شباهت فوق العادهای به اصول عقائد شیعه دوازده امامی دارد و لازم است آنها را در زمره این گروه به حساب آورد.
باز هم تأکید میکنم که این امکان وجود دارد که برخی از این فرقهها، اصلاً وجود خارجی نداشته و ساخته مخالفان شیعه باشد تا به این وسیله شخصیت بزرگان شیعه را مخدوش کرده و به این وسیله و وسایل دیگر، پیروان مکتب اهل بیتb را مورد هجمه قرار دهند که البته این ادعا نیاز به دلیل دارد. علمای آنها، مانند شهرستانی در کتاب ملل و نحل نیز دانسته یا ندانسته این مطالب را نقل کرده و از همانجا وارد کتب مکتب اهل بیتb نیز شده است. البته برخی نیز ساخته افرادی مجهول است که اعتماد به سخن آنها نیز قابل قبول نیست که بعضی از این موارد، در ضمن این بخش، بررسی میشود.
اینک به معرفی مختصر امامیه پرداخته سپس به ترتیب تاریخی، هر کدام از سایر فرق را معرفی خواهیم کرد.
* فرقه ناجیه امامیه:
در زمان ما اگر کسی امامت افراد زیر را به ترتیب قبول داشته و معتقد باشد که انتخاب این افراد برگزیده غیر مستقیم، از جانب الله تعالی بوده و به ترتیب پس از حضرت رسول اللهp عهدهدار توضیح و تبیین احکام شریعت بوده و مستقیم یا غیر مستقیم به چشمه جوشان علم الهی متصل هستند، شیعه امامیه محسوب میشود.
۱- امیر مؤمنان، علی بن ابیطالبj.
۲- سبط اکبر، حضرت سیدالنجبا، حسن بن علیj.
۳- سبط اصغر، حضرت سیدالشهدا، حسین بن علیj.
۴- حضرت زینالعابدین، علی بن حسینj.
۵- حضرت باقرالعلوم، محمد بن علیj.
۶- حضرت صادق، جعفر بن محمدj.
۷- حضرت کاظم، موسی بن جعفرj.
۸- حضرت رضا، علی بن موسیj.
۹- حضرت جوادالائمه، محمد بن علیj.
۱۰- حضرت هادی، علی بن محمدj.
۱۱- حضرت عسکری، حسن بن علیj.
۱۲- حضرت بقیةالله، محمد بن حسنf.
شیعه امامیه دارای اعتقاداتی در اصول عقائد و صفات و ویژگیهایی است که چون از اختصار بحث ما خارج بوده و نیاز به بحثی مفصل و مطول دارد، از پرداختن به آن خودداری کرده و لازم است به کتب مربوطه مراجعه شود.
طبیعی است که در زمان هر یک از ائمهb، کسی که آن امام همام و ائمه قبل از ایشان را به ترتیب آنچه ذکر کردیم، قبول داشته باشد، جزء امامیه محسوب میشود.
در زمانه ما معمولاً وقتی سخن از شیعه میشود، منظور همین گروه امامیه میباشند که به جعفری و اثناعشری هم معروف هستند و اگر منظور سایر فرق شیعه باشد، نیاز به قرینه دارد.
* فرقه کیسانیه:
برخی مؤسس این فرقه را کیسان، غلام آزاده شده امیرالمؤمنینj میدانند.
تعدادی هم او را غلام محمد الحنفیه میدانند.
بعضی هم میگویند که این کیسان، غلام مختار بن ابیعبیدة الثقفی بوده که در زمان حکومت مختار بر کوفه، کارگزار و معتمد او نیز بوده است.
بعضی هم خود مختار را مؤسس این فرقه میدانند که به جهت تلاش و پیگیری کیسان و شاید بعضی جهات سیاسی، نام او بیشتر مطرح شده و این فرقه به کیسانیه معروف شدند.
تعدادی بر این باور هستند که کیسان، تباری ایرانی داشته است.
به هر حال میگویند که کیسانیه بر این عقیدهاند که پس از حضرت سیدالشهداj، محمد الحنفیه، دیگر برادر ایشان که پس از شهادت امام حسینj، تنها فرزند زنده امیرالمؤمنینj، بود، به امامت رسیده است. البته بعضی نیز نوشتهاند که کیسانیه یا بعضی از آنها، محمد حنفیه را امام بعد از امیرالمؤمنینj میدانستهاند.
محمد حنفیه برادر پدری حسنینc بود که بنا بر گزارش تاریخ، مانند عبدالله بن جعفر الطیار، همسر حضرت زینب کبری، به جهت بیماری نتوانست، امامj را تا کربلا یاری کند. او وصی حضرت سیدالشهداj در مدینه بود.
آنچه مسلم است آنکه خود ایشان ادعای امامت نکرده و این فرقه اگر وجود خارجی داشته باشد، پس از او تأسیس شده است.
میگویند که کیسانیه بر دو گروه بودهاند.
۱- گروهی او را زنده و امام قائم میدانستند که روزی قیام خواهد کرد.
۲- گروهی مرگ او را پذیرفتهاند، اما در جانشینی او اختلاف کردهاند.
این فرقه، خود به سه شعبه تقسیم میشده است که عبارتند از: هاشمیه، بیانیه و رزامیه. البته بعضی نیز آنها را چهاردسته دانستهاند: مختاریه، اسحاقیه، کربیه و حربیه و برخی نیز تا ۱۱ فرقه را نام بردهاند.
اگر این فرقه واقعاً وجود داشته، قاعدتاً دوام چندانی نیاورده و پیروان آن به سایر فرق متمایل شدهاند.
میگویند که سید الحمیری معروف، قبل از ورود به فرقه امامیه، از این فرقه بوده است.
ادامه مذاهب بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله