آن گونه که محققین میگویند، محدثین و فقها تا زمان سید احمد بن طاووس یا شاگردش مرحوم علامه حلی، احادیث را به دو قسم تقسیم میکردند.
- حدیث صحیح یا معتبر و آن حدیثی بود که بنا به قرائنی، معلوم میشد از جانب معصوم علیهالسلام است و چنانچه موضوعاتی مانند تقیه و غیر آن بر این حدیث مترتب نبود، مبنای علم و عمل قرار میگرفت.
- حدیث غیر صحیح یا غیر معتبر و آن حدیثی بود که در مجموع انتساب آن به معصوم علیهالسلام معتبر نبود و طبیعتاً نمیتوانست مبنای علم و عمل قرار گیرد.
اما از زمان سید احمد بن طاووس و خصوصاً شاگرد بزرگوارش، مرحوم علامه حلی، حدیث بر چهار قسم تقسیم شد.
- حدیث صحیح یا صحیحه: حدیثی است که همه رجال موجود در سندش، امامی و ثقه باشند.
- حدیث موثق یا موثقه: حدیثی است که همه رجال موجود در سندش، امامی و ممدوح باشند.
- حدیث حسن: حدیثی است که همه رجال موجود در سندش، ثقه باشند.
- حدیث ضعیف: حدیثی است که در هیچ کدام از موارد بالا نگنجد.
در رابطه با این تغییر توجه به نکات زیر مفید خواهد بود.
- آنچه مسلم است آنکه تا پیش از این بزرگواران، اصطلاحات چهارگانه فوق بین محدثین و علمای امامیه وجود نداشته و تنها بین محدثین مکتب خلفا مطرح بوده، اما طبیعی است که تعریف آنها با تعریفی که در مکتب اهل بیتb وجود دارد، از ریشه تفاوت دارد.
- کاربرد اصلی این تقسیمبندی چهارگانه در تعارض بین روایات است و از آنجا که پیش از این مفصلاً عرض کردیم، قواعد مربوط به تعارض احادیث که منجر به پیدایش تقسیمات چهارگانه شده است، مورد قبول ما نیست، ما همان تقسیم دوگانه قدمای امامیه را معتبر میدانیم و به جهت آنکه به اشتراک لفظی دچار نشویم، حدیث را به معتبر و غیر معتبر تقسیم میکنیم.
- اصطلاح صحیح که در هر دو دوره کاربرد داشته و در لفظ مشترک، اما در منظور با هم متفاوتاند، بعضاً موجب اشتباهاتی شده است، لذا باید مراقب بود که دچاراشتباه نشویم.
- هر چند ماقائل به تقسیم دوگانه حدیث هستیم، اما لازم است این نکته عرض شود که برخی این دو بزرگوار را متهم کردهاند که این موضوع را از اهل تسنن اخذ کردهاند و به این وسیله این تقسیم را مردود دانستهاند که این دلیل به تنهایی، برای رد یک نظریه، نمیتواند معتبر باشد.
- همانگونه که در بحث تعارض اخبار، عرض کردیم، بعید نیست که مبنای این تقسیم بندی چهارگانه روایت عوالی اللئالی (ج ۴، ص ۱۳۳) باشد.
- از آنجا که کاربرد اصلی این تقسیمات در تعارض بین روایات است و در تعادل و تراجیح در روایات به ظاهر متعارض عرض کردیم، این قاعده برای ما معتبر نیست، لذا ما هم مانند قدما، حدیث را بر دو قسمت تقسیم میکنیم. یکی حدیث معتبر و دیگری حدیث غیر معتبر.
- حدیثی که بنا بر قرائنی، معلوم میشد از جانب معصوم علیهالسلام است، حدیث صحیح یا معتبر است و ما به جهت آنکه با اصطلاح صحیح که بین معاصرین ما مشهور است، اشتباه نشود از لفظ معتبر استفاده میکنیم.
- حدیثی که انتساب آن به معصوم علیهالسلام معتبر نیست حدیث غیر صحیح یا غیر معتبر است که ما به جهت مذگور در بالا از لفظ غیر معتبر استفاده میکنیم.
البته ناگفته نماند که همه احادیث دسته اول، یعنی احادیثی که انتساب آن به معصوم علیهالسلام معتبر است را نمیتوان مبنا قرار داد، چرا که ممکن است تعدادی از آنها از باب تقیه و مانند آن از جانب معصوم علیهالسلام صادر شده باشد.
با توجه به تقسیمبندی بالا، رجال موجود در سند را به چهار دسته تقسیم خواهیمکرد:
- افرادی که در کتب رجالی، با توجه به مبانی ما به نوعی در مجموع توثیق شدهاند. بعضی از این افراد هر چند که خود ثقهاند اما از ضعفا نقل حدیث کرده یا به مرسلات اعتماد میکردهاند که درباره آنها باید دقت شود.
- افرادی که مهمل یا مجهولاند و ما به واسطه اعتماد بعضی از ثقات، آنها را توثیق میکنیم. این مورد را در توثیقات عام بحث کردیم.
- افرادی که در مجموع ضعیفاند و به سخنشان اعتمادی نیست. ضعف این دسته بر انواع مختلفی است، اما آنچه مهم است، این که اینکه به سخنشان اعتمادی نیست.
-
افرادی که در مجموع، مهمل یا مجهول باقی خواهند ماند که طبیعتاً به سخن این افراد هم نمیتوان اعتماد کرد.