((( این مطالب از لابهلای دروس مختلف استاد ریاحی استخراج شده است. )))
این کتاب نوشته ملا حسین واعظ کاشفی است که به فارسی نگارش شده است. ایشان متوفای حدود سال ۹۱۰ هجری قمری است. یعنی حدود ۸ قرن و نیم پس از واقعه کربلا. اصطلاح روضهخوانی که قرنها است بین ما مشهور شده است، از نام همین کتاب گرفته شده است، چرا که وعاظ، روضهخوانی میکردند، یعنی کتاب روضةالشهداء را میخواندند.
این کتاب و نویسنده آن به شدن مورد انتقاد جمعی از بزرگان قرار دارد که مرحوم محدث نوری، علامه سید محسن امین، شهید مطهری و اولین شهید محراب، آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی از جمله این منتقدان جدی و تند و تیز این کتاب هستند.
ملا حسین اهل سبزوار و ظاهراً سنی مذهب و با گرایشهای جدی صوفیانه بود، اما از آنجا که در محیطی شیعی رشد و نمو پیدا کرد، ظاهراً گرایشهای شیعی داشته یا حداقل علاقهمند به این مکتب بوده است.
این کتاب در ۱۰ باب و یک خاتمه تنظیم شده است که شامل زندگی مختصر ائمه دوازدگانه ما و واقعه عاشورا به صورت مفصل است. عناوین این ده باب و خاتمه عبارتند از:
باب اول: در ابتلای جمعی از انبیاء علیهم التحیة و الثناء
باب دوم: جفای قریش و سایر کفار با حضرت سید ابرار
باب سوم: در رحلت حضرت سید المرسلین
باب چهارم: در بعضی از احوال سیدة النساء فاطمه زهرا ع
باب پنجم: در بعضی از اخبار و حالات علی ع
باب ششم: در بیان فضایل و حالات امام حسن ع
باب هفتم: در مناقب و فضایل امام حسین ع
باب هشتم: در شهادت مسلم بن عقیل بن ابیطالب و بعضی از فرزندان ایشان
باب نهم: در رسیدن امام حسین ع به کربلا و محاربه شدید او با اعداء
باب دهم: در وقایعی که به اهل بیت عصمت ع بعد از واقعه کربلا پیش آمده است
خاتمه: پیرامون اعقاب و اخلاف پیشوایان معصوم ع
ایشان معمولاً بدون آنکه سند و منبع خود را ذکر کند، مطالب کتاب را از بعضی کتب معتبر و غیر معتبر و حتی بعضی شنیدههای خود جمعآوری نموده است. البته در مواردی که از کتب معتبر هم نقل کرده گرایشش به داستانسرایی و قصهگویی بیش از تقید به اصل مطلب و دقت در نقل است.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی درچاپخانهای در لاهور به چاپ رسید. دومین چاپ کتاب در سال ۱۳۳۱ در بمبئی انجام شد و در سال ۱۳۳۲ در تهران به چاپ رسید و بعدها مکرراً چاپ شد.
مطالبی که در روضه الشهداء آمده شرط اول را دارد. روضة الشهدای فعلی انتسابش به ملا حسین کاشفی سبزواری هم معتبر است، پس شرط دوم را هم دارا است. اما نکته اصلی کتاب در شرط سوم است که خود ملا حسیم کاشفی قابل اعتماد نیست. مرحوم شهید مطهری او را با صفت بوقلمون صفت معرفی میکند که مقید به مبانی علمی نبوده و به مقتضای مذاق شنوندگان مطالب خود را نقل میکرده است که الحق و الانصاف، حق با ایشان است.
مرحوم شهید مطهری درباره او مینویسند: «. . . تاریخش را که انسان میخواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنی و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتی هم بوده است. در میان شیعهها خودش را یک شیعه صد در صد متصلبی نشان میداده و در میان سنیها خودش را حنفی نشان میداده است. اصلاً اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد میرفت هرات، میگویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامی یا باجناق او بود، آنجا که میرفت، به روش اهل تسنن بود. این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت میکرد. کتابی نوشته است به فارسی . . .» ایشان در ادامه میفرمایند: «من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها جعلی است، یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را میآورد که اصلًا چنین آدمهایی وجود نداشتهاند. در میان دشمنها اسمهایی میبرد که همه جعلی است. داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، مرثیه خوانها که اغلب بیسواد بودند و به کتابهای عربی مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو میخواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما روضهخوانی میگوییم. در زمان امام حسین روضهخوانی نمیگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضهخوانی نمیگفتند. در زمان امام حسن عسکری هم روضهخوانی نمیگفتند. بعد در زمان سید مرتضی هم روضهخوانی نمیگفتند. در زمان خواجه نصیرالدین طوسی هم روضهخوانی نمیگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده روضهخوانی. روضهخوانی یعنی خواندن کتاب روضةالشهداء، همان کتاب دروغ. از وقتی که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازی روضةالشهداء خواندن. ما شدیم روضهخوان، یعنی روضةالشهداء خوان، یعنی افسانهها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.»
متأسفانه اصل این ماجرا هنوز هم ادامه دارد، یعنی خیلی از ما چون سواد عربی و منبعشناسی و از این دست مهارتها نداریم، میرویم سراغ کتابهای فارسی که خیلیهایش هم معتبر نیست.
بسیاری از مطالب روضههای قدیم جدید برای اولین بار در این کتاب نقل شده است. مثلاً ماجرای زعفر جنی و عروسی حضرت قاسم از این جمله است، اما متأسفانه منحصر به این دو مطلب نیست و تعدادش خیای زیاد است.