((( این مطالب از لابهلای دروس مختلف استاد ریاحی استخراج شده است. )))
میگویند این کتاب در سال ۳۷۸ هجری قمری به دستور صاحب بن عباد و توسط فردی به نام ابوعلی، حسن بن محمد بن حسن القمی الشیبانی و به عربی نوشته شده است.
با این حساب این فرد از همعصران شیخ صدوق میشود که در یک شهر بودهاند. در ضمن برادرش را حاکم قم دانستهاند.
جالب این است که هر چند ادعا میشود وی در شهری و عصری میزیسته که مملو از علما و محدثین بزرگ بوده، اما از زمان مذکور، نه نامی از این کتاب وجود دارد و نامی از نویسنده آن تا اینکه بیش از چهارصد سال پس این تاریخ، فردی به نام حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک القمی، به نسخهای با این عنوان دست پیدا کرده و آن را به فارسی ترجمه میکند. البته ناگفته نماند که میگویند فردی مجهول الحال به نام ابراهیم بن ناصر، مشهور به ابن طباطبا الاصفهانی که ظاهرا متوفای پس از ۴۷۹ هجری قمری است، اشارهای به نام او دارد.
نسخه اصلی این کتاب که به عربی بوده است، بعد از این تاریخ هم در دست کسی دیده نشده و در بین این همه عالم بزرگواری که در طول قرنها بین سال ۳۷۸ که ادعا میشود زمان نگارش کتاب است تا سال ۸۰۶ که کتاب ترجمه شده است و حتی بعد از این تاریخ تا زمان ما، میزیستهاند، هیچ کدام چنین کتابی را در اختیار نداشتهاند، مگر همان حسن بن علی بن حسن القمی که فردی ناشناخته و مجهول است.
مرحوم علامه مجلسی هم به صراحت بیان میکند که متن عربی کتاب را ندیده و آنچه را در بحارالأنوار آورده، از ترجمه فارسی نقل کرده است، لذا متن عربی تاریخ قم که در بحارالأنوار موجود است، ترجمه علامه مجلسی از متن فارسی کتاب است و نه اصل متن عربی. جالب اینکه مرحوم علامه از همین پنج بابی که در اختیار داشته، فقط بخش کوچکی از آن را در بحارالأنوار آورده و بدون آنکه دلیلی ذکر کند، با اینکه بخشهایی از آن با محتوای بحارالأنوار هماهنگی دارد، اما از نقل آن خودداری کرده است.
مرحوم محدث نوری از نسخههایی از کتاب به زبان عربی یاد میکند که در اختیار سید احمد الحسینی العاملی نواده محقق کرکی بوده است. آقا محمد علی فرزند استاد کل، وحید بهبهانی هم بر حاشیه بر نقد الرجال بخشهایی از تاریخ قم را به عربی ذکر کرده است. فردی به نام میرزا علیاکبر فیض قمی مدعی است که نسخه عربی این کتاب در کتابخانه میرزا سید محمد شهشهانی در اصفهان موجود بوده و علامه سید محسن امین نیز از وجود نسخهای از کتاب در کتابخانه حسینیه شوشتریها در نجف گزارش میدهد که خود ندیده است. البته هیچ کدام از این کتابها، حتی دو مورد اخیر به به زمان ما نزدیک بوده و آدرس محل آن کاملا مشخص شده، فعلاً موجود نیست و بعید نیست که اینها هم ترجمههای عربی همان ترجمه فارسی باشند.
با این حساب تا اینجای کار ما با کتابی مواجه هستیم که نه تنها فردی مجهول نوشته است، بلکه فقط فردی مجهول آن هم بعد از چهار قرن به آن دسترسی داشته و آن را ترجمه کرده است.
تنها اطلاعاتی که از نویسنده اصل کتاب و مترجم آن وجود دارد، همانهایی است که خودشان در کتاب ادعا کردهاند و علمای تاریخ و تراجم همانها را نقل کرده و به آنها اعتماد کردهاند که گرفتار دور بودن این روش کاملاً مشهود است.
جناب مترجم اصل کتاب را شامل ۲۰ باب و ۵۰ فصل میداند، اما نسخههای فارسی که تا به حال دیده شده و گزارش شده است، فقط فقط شامل پنج باب است که با توجه به فهرست، باب پنجم هم کامل نیست.
در متن کتاب مطالبی وجود دارد که از بیخ و بن درست نیست. مثلاً درباره اسارت احوص بن سعد بن مالک به دست حجاج بن یوسف الثقفی، پس از قیام زید بن علی بن حسین ع صحبت میکند، در حالی که حجاج بن یوسف بین سالهای ۹۵ تا ۹۷ هجری قمری مرد و قیام زید پس از سال ۱۱۸ بوده است، یعنی قیام زید حداقل بیست سال پس از مرگ حجاج بوده و اسارت احوص بن سعد، پس از قیان زید، نمیتوانسته به دست حجاج بن یوسف باشد.