((( این مطالب از لابهلای دروس مختلف استاد ریاحی استخراج شده است. )))
ابوسعید، سهل بن زیاد الآدمی الرازی که بعضی از جمله مرحوم برقی او را در زمره یاران امام هادی و امام عسکریc آوردهاند. نام او ۱۹۱۸ بار در اسناد روایات کتاب شریف الکافی و ۶۴۹ بار در سایر کتب اربعه آمده است که در بعضی آنها در کنار راوی یا رواتی دیگر قرار داشته و در بعضی از موارد به تنهایی قرار دارد.
از آن جایی که وی کثیر الحدیث است، توثیق یا تضعیف او اهمیت به سزایی دارد.
در رجال مرحوم کشی (ص ۵۶۶) مینویسد که فضل بن شاذان او را احمق معرفی کرده است.
مرحوم نجاشی نیز در رجال خود (ص ۱۸۵) او را ضعیف در حدیث و غیر قابل اعتماد در آن معرفی میکند که احمد بن محمد بن عیسی، شهادت به غلو و کذب او داد و او را از قم به ری اخراج کرد.
در بحث رجال، آنجا که صحبت از کامل الزیارات بود، عرض کردیم که ابن ولید و به تبع او شیخ صدوق و ابن نوح نیز او را در کنار عدهای تضعیف کردهاند.
اما شیخ الطائفه در الفهرست (ص ۲۲۸) او را تضعیف و در رجال (ص ۳۸۷) توثیق کرده است. در استبصار (ج ۳، ص ۲۶۲) نیز روایاتی را به جهت سهل بن زیاد رد کرده و او را ضعیف جداً معرفی نموده است.
اگر به موارد فوق دقت شود، میبینیم که همه بر ضعف بسیار او اتفاق نظر دارند، مگر مرحوم شیخ الطائفه که در یکجا او را توثیق کرده و در سایر موارد او را تضعیف نموده است.
از آنجا که بعضی از بزرگان ما سعی در توثیق او داشته و به روایاتش اعتماد میکنند، مطلب را مختصری بررسی میکنیم.
ظاهراً تنها دو دلیل بر وثاقت این فرد وجود دارد، یکی کلام شیخ در الرجال و دیگری اعتماد جمعی از اجلای ثقات به او و روایاتش.
نکته قابل توجه اینکه رجال شیخ، بعد از فهرست او میباشد، لذا اگر مطلب دیگری در تضعیف سهل بن زیاد نبود، شاید میشد نظر متأخر شیخ را بر نظر متقدمش ترجیح داد، اما با تضعیف شدید او در الاستبصار که از مهمترین و دقیقترین کتب شیخ الطائفه است، توسط خود شیخ و نیز با توجه به نظر سایرین از اجلا و شدت تضعیفشان درباره سهل بن زیاد و نیز سایر شواهد و قرائن، بعید نیست که او در ابتدا خود را وجیه جلوه میداده و در نتیجه به او اعتماد میکردهاند و اعتماد مشایخ ثقةالاسلام الکلینی نیز از همین باب بوده است، اما بعد از مدتی باطن او روشن شده تا جایی که بزرگی مانند احمد بن محمد بن عیسی که رئیس العلمای قم در زمان خودش بوده، نه تنها او را از قم اخراج نمود، بلکه شهادت به کذب و غلو او داده که این مورد اخیر یعنی شهادت به کذب و غلو با اخراج از قم به جهت تنبیه و مانند آن بسیار فرق دارد.
عدهای از بزرگان نیز به جهت کثرت روایاتش در کتب مختلف و از جمله الکافی، او را توثیق کردهاند که با توجه به تصریح رجالیون بر ضعف او و از جمله کاری که ابن عیسی الاشعری با او کرده است، به نظر تلاش بیهودهای است. لذا به نظر حقیر نه تنها در ضعفش حرفی نیست بلکه توثیق او از عجایب است.