$
* بخش ششم: واقعیت ماجرا
دیدیم که ترور حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله در ماجرای فتح خیبر، با توجه به ادلهای که بیان شد، نمیتواند عامل شهادت ایشان در بیش از سه سال بعد از واقعه باشد.
اینک مروری خواهیم داشت بر ماجرایی دیگر که با وجود نقل آن در کتب فریقین، ظاهراً بسیار تلاش شده تا مورد توجه قرار نگیرد. اما قبل از بررسی ماجرا بد نیست چند روایت را بررسی کنیم.
* بررسی مرسله عیاشی
مرحوم عیاشی در تفسیر خود (ج ۱، ص ۲۰۰) در حدیثی مرسل روایت میکند که حسین بن منذر از امام صادق علیهالسلام درباره آیه ۱۴۴ سوره آل عمران یعنی آیه «أ فَإنْ ماتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أعْقابِکُمْ» سؤال میکند که رسول الله صلیاللهعلیهوآله کشته شدند یا فوت کردند؟ و امام علیهالسلام ضمن تأیید، در جواب فرمودند: «یَعْنی أصْحابِهِ الَّذینَ فَعَلوا ما فَعَلوا.»
* بررسی اجمالی روایت فوق:
سند این روایت مرسل است، لذا نمیتوان از نظر حدیثی به آن استناد کرد، اما از نظر تاریخی، وضعیت فرق میکند. اگر بخواهیم به این گزارش اعتماد کنیم، با توجه به سخن منسوب به امام صادق علیهالسلام که میفرمایند: «اصحاب ایشان کردند آنچه کردند»، چهار سؤال مطرح میشود:
۱- قبول داریم که وجود افرادی در بین یهود یا مشرکین که قصد ترور حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را داشته باشند، نه تنها منتفی نبوده، بلکه بنا به دلایلی که از فریقین ذکر شد، به اثبات نیز رسیده است، اما مگر در بین اصحاب رسول الله صلیاللهعلیهوآله نیز افرادی بودند که قصد ترور ایشان را داشته باشند؟
۲- این ادعای مهمی است که نیاز به دلیل محکمی دارد. دلیل این ادعا چیست؟
۳- اگر چنین افرادی بودهاند، انگیزه آنها چه بوده است؟
۴- این افراد چه کسانی بودهاند؟
ابتدا به دو سؤال نخست پرداخته و دلایل آن را بررسی میکنیم.
* بررسی آیه ۱۰۱ سوره توبه
الله عز و جل در آیه ۱۰۱ سوره توبه میفرماید: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الأعْرابِ مُنافِقونَ وَ مِنْ أهْلِ المَدینَةِ مَرَدوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدّونَ إلی عَذابٍ عَظیم.» یعنی «و از کسانی که اطراف شما هستند، از بین بادیهنشینها، عدهای منافق هستند و از اهل مدینه نیز به نفاق پایبند هستند. شما آنها را نمیشناسید، اما ما آنها را میشناسیم. آنها را دو بار عذاب خواهیم کرد. سپس به سوی عذابی بسیار بزرگ بازگردانده میشوند.»
* بررسی اجمالی آیه فوق:
– با توجه به اینکه کلام فوق از آیات کلام الله است، هیچ مسلمانی در صحت آن تردید ندارد.
– آیه تصریح دارد که برخی از اعراب اطراف مسلمانان که به ظاهر مسلمان شدهاند، به نفاق گرفتار بودهاند و اسلام آنها واقعی نیست.
– ادامه آیه نیز تصریح میکند که علاوه بر این افراد، برخی از اهالی مدینه هم به نفاق گرفتار بودند، یعنی به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند، اما در واقع اعتقادی به آن نداشتند.
– همه فِرَق، مسلمانان مقیم مدینة النبی در عصر نبوی را جزء اصحاب رسول الله صلیاللهعلیهوآله میدانند، پس این منافقان نیز در زمره اصحاب رسول الله صلیاللهعلیهوآله به حساب میآمدند و صحابه بودن، به تنهایی فضلی واقعی نیست.
– منظور آیه، کفار یا یهودیان مدینه نیستند، چرا که با توجه به معنای نفاق، نمیتوان آنها را جزء منافقان آورد و هیچ کس هم آنان را جزء منافقان به حساب نمیآورد.
نتیجه آنکه در بین اصحاب حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، افرادی بودهاند که نفاق پیشه کرده و اسلام را فقط در ظاهر و طبیعتاً بنا به دلایلی پذیرفته بودند و طبیعی است که در بین این منافقان افرادی باشند که انگیزه ترور حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را نیز داشته باشند.
اینک لازم است به سؤال سوم و چهارم بپردازیم و ببینیم چه کسانی دست به چنین اقدامی زدهاند و انگیزه آنها چه بوده است؟
* بررسی روایت بخاری
در این جا لازم است مروری داشته باشیم به روایاتی از بزرگترین محدثین مکتب خلفا یعنی صحیح البخاری، صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل و سنن النسایی. این مطلب در صحیح البخاری روایت شده است.
در صحیح البخاری و سایر کتب[۱] به اندک تفاوتی روایت شده است که: «قالَتْ عائِشَةُ لَدَدْناهُ فی مَرَضِهِ فَجَعَلَ یُشیرُ إلَیْنا أنْ لا تَلُدّونی فَقُلْنا کَراهیَةُ المَریضِ لِلدَّواءِ فَلَمّا أفاقَ قالَ ألَمْ أنْهَکُمْ أنْ تَلُدّونی قُلْنا کَراهیَةَ المَریضِ لِلدَّواءِ فَقالَ لا یَبْقَی أحَدٌ فی البَیْتِ إلاّ لُدَّ وَ أنا أنْظُرُ إلاّ العَبّاسَ فَإنَّهُ لَمْ یَشْهَدْکُمْ.» یعنی «عایشه میگوید: «در زمان بیماری ایشان خواستیم تا به زور در دهان ایشان دارو بریزیم که با اشاره ما را منع کردند. ما گفتیم که این ناشی از کراهت بیمار از دارو است، لیکن هنگامی که (حال حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله) بهتر شد، فرمودند که آیا شما را از دارو دادن به خود نهی نکردم؟ پس فرمودند که باید در دهان هر کسی که در این خانه است، در جلوی چشم من دوا ریخته شود، غیر از عباس که او شاهد ماجرا نبوده است.»»
* بررسی اجمالی روایت فوق:
– با توجه به سندهای این روایت و کثرت بیان آن، جای هیچ انکاری بر این ماجرا برای پیروان مکتب خلفا باقی نمیماند.
– آشنایـان به ادبیات عرب میدانند همانگونه که ابن حجر در فتح الباری (ج ۸، ص ۱۱۲) و دیگران تأیید کردهاند، لفظ لددناه به معنای اجبار و به زور ریختن دوا دلالت دارد.
– حال با توجه به آیه ۳ تا ۵ سوره نجم: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی، إنْ هُوَ إلاّ وَحْیٌ یوحی، عَلَّمَهُ شَدیدُ القُوی»، سؤالات زیر باید پاسخ داده شود که:
چرا امالمؤمنین عایشه و همدستان او، سخن حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را حمل بر کراهت بیمار، که ناشی از هوای او است، میدانند؟
اکنون یک سؤال مهم:
آیا واقعاً یک انسان منصف
نمیتواند بفهمد چه کس یا کسانی در مسموم کردن نبی مکرم اسلام
دست داشته و ایشان را به شهادت رساندند؟
اما سؤال آخر اینکه انگیزه این افراد چه بوده که دست به چنین اقدام شرورانهای زده و کسی را که اشرف مخلوقات الله تعالی و خاتم پیامبران الهی است، مسموم نموده و به قتل برسانند؟ آیا زنده بودن رسول الله صلیاللهعلیهوآله برای این افراد که از جمله آنها عایشه است که به تعبیر ایرانیان آن روزگار، ملکه سرزمین اسلامی بود، بهتر نبود؟
***********************************
[۱]– صحیح البخاری (ج ۵، ص ۱۴۳ و ج ۷، ص ۱۷ و ج ۸، ص ۴۰)، صحیح مسلم (ج ۷، ص ۲۴)، المسند احمد بن حنبل (ج ۶، ص ۵۳)، فتح الباری (ج ۸، ص ۱۱۲)، تغلیق التعلیق (ج ۴، ص ۱۶۴)، البدایة و النهایة (ج ۵، ص ۲۴۶)، السیرة النبویة (ج ۴، ص ۴۴۹)، السنن الکبری (ج ۴ ص ۲۵۵ و ۳۷۵)، کتاب الوفاة (ص ۲۹)، شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید (ج ۱۳، ص ۳۲) و الصحیح ابن حبان (ج ۱۴، ص ۵۵۴).