$
– دلیل نقلی، آیات: در اینجا از بین دهها آیه که در باب قضاوت باید به دقت موشکافی شود، چند آیه را انتخاب کردهام که مختصرا مرور میکنیم.
– سوره ص، آیه ۲۶: «یا داوُدُ إنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللهِ إنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ». یعنی ای داود! ما تو را جانشین در زمین قرار دادیم، پس به حق بین مردم حکم کن و خواهش نفس را پیروی نکن که تو را از راه الله باز میدارد. به یقین کسانی که از راه الله گمراه شوند، به واسطه آنکه روز حساب را فراموش کردند، برایشان عذاب شدیدی است.
خلیفه یعنی جانشین و نایب. یعنی کسی که بعضی از امور با موازینی به او تفویض شده است.
فاحکم بین الناس بالحق هم نشان میدهد که یکی از امور تفویض شده به حضرت داود، حکمیت و داوری یا همان قضاوت بین مردم است که باید به حق هم باشد.
این آیه نشان میدهد که جواز حکمیت و قضاوت حداقل به یک نفر، یعنی حضرت داود تفویض شده است.
– (سوره مائده، آیه۴۸ و ۴۹): «وَ أنزَلْنَا إلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَْ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أنزَلَ اللهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکلٍُّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شرِْعَةً وَ مِنْهَاجًا وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَاکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فیِ مَا ءَاتَئکُمْ فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْاتِ إلیَ اللهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تخَْتَلِفُونَ. وَ أنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ وَ لا تَتَّبِعْ أهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أنْزَلَ اللهُ إلَیْکَ فَإنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أنَّما یُریدُ اللهُ أنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ». یعنی: و این کتاب را به حق به سوی تو نازل کردیم، تصدیق کننده آنچه از کتاب پیش از تو بوده و پاسداری بر آن، پس بین آنها بر اساس آنچه الله نازل کرده حکم کن و خواستهای نفسانی آنها را (با روی گرداندن) از آنچه تو را از حقیقت آمده است، تبعیت نکن. برای هر کدام از شما شریعت و روشی قرار دادیم و اگر الله میخواست همه شما را امت واحدی قرار میداد ولی میخواهد شما را به واسطه آنچه به شما داده بیازماید، پس در نیکیها سبقت گیرید. بازگشتگاه همه شما به سوی الله است، پس شما را به آنچه در آن اختلاف میکردید، آگاه خواهد کرد. و اینکه بینشان به آنچه الله نازل کرده، حکم کن و خواهشهای نفسانی آنها را پیروی مکن و از آنها بر حذر باش که (مبادا) تو را از بعض آنچه الله به سوی تو نازل کرده است، فریب دهند. پس اگر روی گرداندند، پس بدان که این است و جز این نیست که الله اراده کرده است که آنها را به بعض گناهانشان عذاب کند و به راستی که بسیاری از مردم قطعا فاسق هستند.
در این آیه، الله تعالی به نبی مکرم اسلام، دو بار دستور به حکمیت بین مردم میدهد و نکاتی را درباره آن متذکر میشود و حتی اشاره دارد که اگر افرادی از حکم او یعنی حضرت رسول اللهp سرباز زنند، گناه کرده و فاسق شده و گرفتار عذاب میشوند. در این دو آیه نه تنها جواز قضاوت حضرت رسول اللهp صادر شده، بلکه اطاعت از آن هم واجب شده است.
تا اینجا مشخص شد که نفر دومی هم هست که الله تعالی جواز حکمیت او را صادر کرده و روی گرداندن از حکم او را ممنوع نموده است. یعنی حکمش نافذ است و باید انجام شود.
– سوره نساء، آیه ۶۵: «فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یجَِدُواْ فیِ أنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمً.» یعنی: نه! قسم به پروردگارت ایمان ندارند تا در آنچه مشاجره کنند، تو را حکم قرار دهند، سپس در وجودشان از آنچه قضاوت کردی، حرجی نیابند و به تمامی تسلیم شوند.
در این آیه شریفه هم نه تنها حکمیت به حضرت رسول اللهp تفویض شده است، بلکه مهمتر آنکه نه تنهاعدم پذیرش، بلکه ناخشنودی درونی از آن را نشانه بیایمانی میداند.
اگر دقت بفرمایید در این موارد مشتقات حکم به معنای قضاوت است و نه حکومت و ولایت.
– سوره نساء، آیه ۶۴: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إلاَّ لِیُطاعَ بِإذْنِ اللهِ وَ لَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحیماً.» یعنی و نفرستادیم هیچ رسولی را مگر آنکه به اذن الله فرمانش برند و چنانچه آنها هنگامی که به خویشتن ظلم میکردند، نزد تو میآمدند، پس از الله طلب آمرزش میکردند و رسول برای آنها طلب آمرزش میکرد، پس الله را بسیار توبهپذیر همیشه بخشاینده مییافتند.
در این آیه که از ریشههای حکم استفاده نشده، اطاعت از همه رسولان لازم دانسته شده است که از جمله آن اطاعت از تصمیم آنها در قضاوت بین افراد است. حال ممکن است مطرح شود که این اطاعت در احکام شرعیه، مانند صوم و صلاة غیر اینها است و نه داوری و قضاوت. در پاسخ سه جواب میتوان داد که بررسی میکنیم.
۱- بعضی از بزرگان فرمودهاند که اطاعت در احکام شرعیه، در اصل اطاعت از الله تعالی است و نه رسول، بعد اضافه میکنند که مثا رسولان در این گونه موارد، مانند مسألهگو است. وقتی مسألهگو احکام مرجعی را بیان میکند، چنانچه کسی از آنها سرپیچی کند، از مسألهگو سرپیچی نکرده است، بکه از حکم مرجع تقلید سرپیچی کرده است. رسولان هم در اینجا احکام الله تعالی را بیان میکنند، لذا سرپیچی از این احکام، سرپیچی و عدم اطاعت از رسولان نیست، بلکه سرپیچی و عدم اطاعت از الله تعالی است، در حالی که در این آیه اطاعت از رسول آمده است و بعد هم ادامه دادهاند که عدم اطاعت در احکام شرعیه فقط عدم اطاعت از الله تعالی است، در حالی عدم اطاعت از فرامین رسولان، هم عدم اطاعت از رسولان است و هم عدم اطاعت از الله تعالی، پس گناهش بیشتر است. این فرمایش آقایان جای حرف بسیار دارد که فعلا از آن صرفنظر میکنیم.
۲- پاسخ دیگر این است که چرا باید آن را منحصر به احکام شرعیه دانست. آیه اطلاق دارد و باید از پیامبر اطاعت کرد، چه دراحکام شرعیهای از طرف اله عز و جل بیان میکنند، چه در مواردی که به وسطه تفویضات الهی، خود سنت قرار میدهند، چه در حکم کردن در قضاوت و چه در احکامی که به واسطه حکومت و ولایت بر جامعه صادر میکنند. حال اگر کسی ادعا میکند که منظور تنها احکام شرعیه یا بعضی از اینها است، باید دلیل بیاورد تا ببینیم دلیلش برای ما هم قابل قبول است یا خیر.
۳- اتفاقا با توجه به آیه بعدی که پیش از این خواندیم یعنی آیه «فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یجَِدُواْ فیِ أنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمً.» معلوم میشود که منظور از اطاعت در آیه قبل، اطاعت از نتیجه حکمیت رسولان است و ممکن است دیگر موارد را شامل نشود، اما حکم در حکمیت را قطعا شامل میشود.
تا اینجا معلوم شد حکمیت تنها به عده خاصی از رسولان تفویض نشده، بلکه به همه رسولان تفویض شده و اطاعت از آنها لازم است.
– سوره نساء، آیه ۳۵: «وَ إنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنهِِمَا فَابْعَثُواْ حَکَمًا مِّنْ أهْلِهِ وَ حَکَمًا مِّنْ أهْلِهَا إن یُرِیدَا إصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللهُ بَیْنهَُمَا إنَّ اللهَ کاَنَ عَلِیمًا خَبِیرًا» یعنی و اگر از ناسازگاری بین آن دو (یعنی زن و شوهر) بیم دارید، پس حکمی از خانواده او (یعنی مرد) و حکمی از خانواده او (یعنی زن) برانگیزید. اگر آن دو اصلاح خواهند، الله بینشان موافقت پدید آورد. به یقین الله همیشه عالم کاملا با خبر است.
از این آیه معلوم میشود که حکمیت، ولو در بعضی از امور به افرادی غیر از رسولان هم واگذار شده است، چرا که نمیتوان فرض کرد که هم در خانواده زن و هم در خانواده شوهر، آن هم در همه زمانها و مکانها، حتما باید رسولی باشد تا بتوان او را به عنوان حکم انتخاب کرد.
– سوره نساء، آیه ۵۸: «إنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أن تُؤَدُّواْ الْأمَانَاتِ إلیَ أهْلِهَا وَ إذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أنْ تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إنَّ اللهَ نِعِمَّا یَعِظُکمُ بِهِ إنَّ اللهَ کاَنَ سمَِیعَا بَصِیرً.» یعنی الله شما را امر میکند که امانتها را به سوی اهلش باز گردانید و هنگامی که بین مردم داوری کنید، به عدل داوری کنید. به یقین الله شما را به نیکو چیزی موعظه میکند. به یقین الله بسیار شنوای همیشه بینا باشد.
با توجه به اینکه مخاطب این آیه شریفه عموم مردم هستند، معلوم میشود که همه مردم میتوانند حکم قرار گیرند و این چیزی است که الله تعالی به همه مردم تفویض کرده است. البته این عرض بنده به این معنا نیست که همه مردم، بدون هیچ ضابطه و قاعدهای میتوانند حکم شوند، بلکه به این معنا است که همه مردم توانایی این کار را بالقوه دارند و طبیعی است که همه این توان بالقوه را بالفعل نکردهاند و نمیتوانند به عدل حکمیت کنند.
– دلیل نقلی، روایات: در این فرصت از بین احادیث متعددی که درباره حکمیت و قضاوت وجود دارد، سه روایت را که معمولا در اینگونه مواقع مطرح میشود، روایت کرده و بررسی میکنیم.
۱- روایت عمر بن حنظله
۲- روایت اول ابوخدیجه
۳- روایت دوم ابوخدیجه
حال این سه مورد را اجمالا بررسی میکنیم.
…
و صلی الله علی محمد و آل محمد
((( استاد ریاحی در ادامه این جلسه قسمت اول روایت عمر بن حنظله را از کتاب الکافی روایت کردند
که به جهت نیمه کاره ماندن بحث، در جلسه آینده خواهد آمد. )))