$
** اجماع سکوت
* تعریف و تبیین:
قائلین این اجماع میگویند که اگر فقیهی، فتوایی را بیان کرد و سایر فقها با آن مخالفت نکردند، سکوتشان تأیید آن فتوا است و این به معنای آن است که در آن فتوا اجماع حاصل شده است.
* نقد و بررسی:
– این مورد نیز در اصل نوع مستقلی از اجماع نیست، بلکه راهی برای تحصیل اجماع است و در ضمن مانند اجماع منقول در صورتی قابل بحث است که اصل وجهی از وجوه اجماع پذیرفته شده باشد و حال بحث بر سر این باشد که آیا از سکوت فقها در برابر فتوای فقیهی دیگر، میتوان موافقت ایشان و در نتیجه اجماع را تحصیل نمود؟
– حتی اگر یک یا چند نوع از اجماع را حجت بدانیم، با توجه به اینکه سکوت همواره نشانه رضایت نمیباشد، موافقت فقها را نمیتوان از آن استخراج نمود، چرا که سکوت میتواند محملهای دیگری هم داشته باشد، مانند تقیه، غفلت، عدم اعتقاد به لزوم مخالفت و توجه به مصالح دیگر و اینها چیزی است که در تاریخ شواهد بسیار دارد.
– هر چند این مطلب به صورت رسمی در بعضی کتب فقهی فقهای ما به ندرت دیده میشود، اما اصولیون شیعه عموماً این اجماع را حجت نمیدانند، ولی بسیاری از فقهای حنفی و شافعی آن را از مصادیق اجماع دانسته و برای آن حجیت قائلند، هر چند گویا غزالی در بحث اجماع کتاب المستصفی فی علم الأصول نه برای آن حجیت قائل است و نه آن را از انواع اجماع میداند.
* جمعبندی بحث:
با توجه به مطالب بالا، این اجماع در اصل وجهی از وجوه اجماع نیست، بلکه طریقهای برای تحصیل اجماع است و همانگونه که بیان شد، روش صحیحی هم برای تحصیل اجماع نیست.
***