$
از اینجا وارد ادله جواز تقلید میشویم و طبق معمول سعی میکنیم همراه کفایه باشیم و دلایل را ضمن بررسی متن کفایه بررسی کنیم.
* متن کفایه:
ثم إنه لا یذهب علیک أن جواز التقلید و رجوع الجاهل إلی العالم فی الجملة یکون بدیهیا جبلیا فطریا لا یحتاج إلی دلیل و إلا لزم سد باب العلم به علی العامی مطلقا غالبا لعجزه عن معرفة ما دل علیه کتابا و سنة
تبیین فرمایش صاحب کفایه:
سپس بر تو مخفی نباشد که جواز تقلید و رجوع جاهل به عالم فی الجمله بدیهی، جبلی و فطری است که محتاج دلیل نیست و الا مطلقا موجب سد باب علم به آن بر عامی میشود، غالبا به جهت ناتوانیشان از شناخت آنچه کتاب و سنت به آن دلال دارد.
سخنی درباره این عبارات:
۱- به نظر حقیر بعید نیست فی الجمله که مرحوم آخوند فرمودهاند به شرایط عالم برگردد. یعنی فارغ از اینکه این عالمی که جاهل به آن رجوع میکند، چه شرایطی دارد فعلا بحث میکنند و خواهیم دید ایشان دو مورد از این شرایط عالم در فقه را در دو فصل بعدی بیان خواهند کرد و دلایل آن را هم خواهند گفت و ما هم بررسی خواهیم کرد و البته تعدادی دیگر را بعد از پایان خاتمه کفایه بررسی میکنیم. إن شاء الله.
۲- بدیهی، یعنی چیزی که بر هر کسی فارغ از دین و مذهب و فرهنگ و غیر اینها، واضح و آشکار است و نیاز به اقامه دلیل ندارد که این بدیهی یا ریشه در عقل دارد یا فطرت.
بدیهی عقلی مانند اینکه هر جزئی از کلش کوچکتر است و بدیهی فطری مانند قبیح بودن ظلم که این دو مورد بدیهی عقلی و فطری، خودش بحث مفصلی دارد و پیش از این، هم در اصول فقه بررسی کرده بودیم و هم در اصول عقائد و فعلا از بحث ما خارج است.
۳- جبلی و فطری هم تقریبا یک معنا دارد. یعنی چیزی که در سرشت و نهاد هر کسی نهفته است و اگر ابتداء هم معلوم نباشد، با کمی دقت و توجه به آن اذعان میکند.
۴- بعد ایشان میفرمایند که جواز تقلید نیاز به دلیل ندارد، چرا که غالبا، عوام از دانستن ادله از کتاب و سنت عاجز هستند و اگر تقلید نباشد، باب علم به احکام الهی بسته میشود که قسمت اول این این فرمایش را حقیر و خیلی از فقها قبول نداریم و معتقدیم که حتی برای عامی مطلق هم دلیل بر تقلید وجود دارد که به موقع به آن خواهیم پرداخت، حال بماند که خود ایشان در همینجا، عملا دلیل بر آن اقامه کردهاند.
۵- در ضمن ایشان میفرمایند که اگر کسی تقلید نکند، به جهت همین عجز بر شناخت دلیل از کتاب و سنت برای عوام، باب علم مسدود میشود، پس لازم است که عامی تقلید کند که این فرمایش هم مورد قبول حقیر نیست و ضمن دلیل انسداد و سیره عقلا و غیر آن که به انواع عمل به احتیاط اشاره میکنیم، اشکالاتی هم به این فرمایش مرحوم آخوند خواهیم داشت.
۶- مطلقا هم که میفرمایند، ظاهرا اشاره به این دارند که این فرد یا از ادله هیچ نمیداند، یا دلیل را به اجمال میداند یا دلایل را به تفصیل میداند، اما قدرت استنباط از ادله را ندارد و امثال این موارد.
۷- در این جا هم همانطور که قبلا گفتیم، منظور از جاهل، غیر متخصص در علمی است و منظور از عالم متخصص در همان علم.
مرحوم آخوند در اینجا مطالبی از ادله جواز تقلید گفتهاند، اما ما قبل از آنکه وارد بحث پیرامون این ادله بشویم، ادامه متن کفایه را مرور میکنیم تا نوبت به این بحث هم برسد.
* متن کفایه:
و لا یجوز التقلید فیه أیضا و إلا لدار أو تسلسل بل هذه هی العمدة فی أدلته و أغلب ما عداه قابل للمناقشة لبعد تحصیل الإجماع فی مثل هذه المسألة مما یمکن أن یکون القول فیه لأجل کونه من الأمور الفطریة الارتکازیة و المنقول منه غیر حجة فی مثلها و لو قیل بحجیتها فی غیرها لوهنه بذلک.
تبیین فرمایش صاحب کفایه:
و هم چنین تقلید در آن (یعنی تقلید در جواز تقلید) مجاز نمیباشد، چرا که موجب دور یا تسلسل میشود. بلکه این (یعنی آنچه درباره بدیهی، جبلی و فطری بودن فرمودند) همان عمده در ادله است و بیشتر آنچه در آن (یعنی ادله تخصصی در جواز تقلید) بر شمردهاند، قابل مناقشه است به جهت دوری تحصیل اجماع در مثل این مسأله، چرا که ممکن است قول در آن به جهت این باشد که از امور فطری ارتکازی باشد و منقول از آن (یعنی اجماع منقول) حجت نیست در مثل این (مسأله)، حتی اگر قائل به حجیت آن (یعنی حجیت اجماع منقول) شوند، در غیر این (مسأله) شوند، به جهت موهون بودن به آن.
سخنی درباره این عبارات:
۱- در رابطه با تقلید در امر تقلید، فرمایش ایشان درباره دور کاملا درست و بدیهی است و دور هم که باطل است. پس حداقل در اصل تقلید و احتمالا در بعضی مسائل دیگر، به جهت دور نمیتوان تقلید کرد و کسی به خودش یا دیگران بگوید که چون مراجع گفتهاند، پس میتوان تقلید کرد، خصوصا آنکه مخالفینی هم از بزرگان در باب تقلید وجود دارند.
این موضوع دور که این جا درباره اصل تقلید و احتمالا بعضی مسائل دیگر عرض کردم، خوب به ذهن داشته باشید، چرا که بعدا، چند جای دیگر هم با آن سر و کار جدی خواهیم داشت.
۲- اما در رابطه با تسلسل، متوجه منظور ایشان نشدم که چرا تسلسل ایجاد میشود، حال بماند که در مورد بطلان تسلسل برای حقیر ابهاماتی وجود دارد که سالها قبل در مباحث منطق عرض کردم و فعلا از بحث ما خارج است و این جا هم لزومی ندارد که به آن بپردازیم، چرا که حصول دور در اینجا محرز است و دور هم باطل است.
بعد ایشان یکی از ادله را مطرح میفرمایند که اجماع محصل و اجماع منقول است، منتها ما قبل از آنکه وارد این این بحث و سایر ادله شویم، لازم است به دلیل همین دوری که مرحوم آخوند فرمودند و ما هم قبول کردیم، لازم است ادله جواز تقلید را به دو دسته تقسیم کرده و هر کدام را بررسی کنیم.
۱- دلایل جواز تقلید از منظر عامی یا همان غیر متخصص. یعنی کسی که توان مراجعه تخصصی به قرآن و فهم آن را ندارد، یا مقدمات لازم برای بررسی سند و فهم متن حدیث را ندارد یا سایر ادله تخصصی را نمیشناسد الی آخر. خلاصه فردی است که متخصص در فقه نیست که این مورد به جهت همان دوری که اشاره شد، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و ارزش کاربردی جدی دارد، چرا که بیشتر مردم که طبیعتا نیاز به تقلید دارند و سراغ آن میروند، از این دسته هستند و بر ما هم لازم است تا زوایای آن را خوب بشناسیم، بلکه در ارشاد افراد عامی درست عمل کنیم.
۲- دلایل جواز تقلید از منظر متخصص. در اینجا افراد به دو دسته تقسیم میشوند.
۳- اگر کسی جزء دسته اول متخصصین باشد، بررسی ادله جواز تقلید، در ابتدا فقط برایش جنبه علمی محض دارد، چر که او نیاز به تقلید ندارد که بخواهد دلایل آن را بداند. البته ممکن است، بعدا کاربردهایی هم پیدا کند.
۴- اما اگر فرد جزء دسته دوم متخصصین باشد، از همان ابتدا علاوه بر ارزش علمی، ارزش عملی و کاربردی هم دارد، چرا که خود او در همین امور فقهی که یا قدرت استنباط ندارد یا قدرت دارد، اما هنوز استنباط نکرده است، نیاز به تقلید را احساس میکند.
۵- با توجه به آنچه عرض شد، لازم است ادله جواز تقلید را از دو منظر بررسی کنیم. ابتدا از منظر عامی یا غیر متخصص و بعد از منظر فقیه یا متخصص.
حالا به بررسی تعدادی از دلایل بپردازیم.
* بدیهی عقلی و فطری بودن تقلید:
مرحوم آخوند به این دلیل اشاره کردند و توضیحاتی هم فرمودند و ما هم توضیحاتی دادیم، لذا در اینجا فقط به دو نکته تکمیلی اشاره میکنم که بسیار مهم است و در دلایل بعدی هم کاربرد دارد.
۱- بدیهیات عقلی یا فطری دو دسته هستند.
حال باید ببینیم که این موردی که در موضوع مورد نظر ما، این بدیهی عقلی و فطری، جزء دسته اول است یا دسته دوم. یعنی ممکن است شارع مقدس برای آن محدودیتهایی قائل شده باشد یا خیر که خواهیم دید جزء دسته دوم است، چرا که عدهای با این موضوع مخالفت کرده و دلایلی از عقل و نقل اقامه کردهاند که تقلید در شرعیات اعم از فروع فقهی و اصول عقائد جایز نیست و شارع این مورد را محدود کرده است که در بعضی موارد هم حق با ایشان است و ما به جز یک مورد که اشارهای به این موضوع در دلیل انسداد خواهیم کرد، بقیهاش را برای بعد از دلایل جواز تقلید میگزاریم که قرار است دلایل مخالفان تقلید را بررسی کنیم.
۲- وقتی نوبت به دلیل عقلی خاص و سیره عقلا برسیم، ممکن است این سؤال مطرح شود که سیره عقلا ناشی از دلیل بدیهی عقلی و فطری است یا این دلیل بدیهی عقلی و نقلی از آن دلیل خاص نشأت میگیرد و ظاهرا علت اینکه بعضی افراد، بدیهی عقلی یا فطری را با عنوان سیره عقلا یا در ضمن آن مطرح کردهاند، همین موضوع است که بحثش به نظر حقیر فایده عملی وحتی علمی خاصی ندارد و مانند دعوای تقدم مرغ یا تخم مرغ است. حال بماند که بعضی هم سیره عقلا را ناشی از دلیل عقلی میدانند که به این مورد هم اشاره خواهیم داشت. إن شاء الله.
* دلیل انسداد در جواز تقلید:
دلیل انسداد را که در اصل جزء ادله عقلی است، به شکلهای مختلفی تبیین کردهاند که ریشه و مفهومش یکی است حقیر یک مورد را که به نظرم مناسبتر از سایر موارد است و هماهنگی بیشتری با اسم دارد، عرض میکنم.
این دلیل را بعضی از آقایان به عنوان دلیل عامی برای جواز تقلید مطرح کردهاند که به نظر حقیر نباید آن را جزء این دسته از ادله به حساب آورد و تصور میکنم که شما هم موافق خواهید شد.
علی ای حال آن را تبیین و بررسی خواهیم کرد.
در این تبیین فرمودهاند مقدماتی چیدهاند که مرور میکنیم:
۱- عامی با پذیرش اسلام، به صورت اجمالی متوجه میشود که خالق متعال برای همه یا حداقل بعضی از امور زندگی، دستوراتی دارد.
۲- متوجه میشود که او موظف به رعایت همه یا حداقل بعضی از این دستورات است.
۳- با توجه به اینکه خودش علم به دستورات الهی ندارد و متخصص هم نیست که بر اساس منابع اولیه، این وظایف را پیدا کند، پس سه راه در مقابل دارد.
۴- مظنونات نسبت به دو مورد قبل، ترجیح دارند.
حال با توجه به اینکه با وجود راجح، مراجعه به مرجوح از نظر عقلی قبیح و موهون است، پس لازم است سراغ مظنون برود و این مظنون، همان رأی و نظر مجتهد است و این کار همان تقلید به معنای متعارف آن یعنی مراجعه به یک فقیه.
به این دلیل چند نکته و اشکال وارد است که مرور میکنیم.
۱- بینی و بین الله، به نظر حقیر این دلیل معمولا برای عامی نیست و یک عامی ولو مدقق باشد، کمتر چنین چیزی به ذهنش میرسد. شاید به ندرت بعضی از عامیها یا طلبهها که با علما رفت و آمد دارند و دلایل انسدادی و انفتاحی را شنیدهاند، چنین چیزی به ذهنشان برسد و چنین حساب و کتابی بکنند که البته باز هم باور آن برای حقیر واقعا سخت است، اما عموم عامیها و حتی طلاب هم بعید است که چنین حساب و کتابی بکنند.
۲- بعضی با توجه به اشکال بالا، ادامه دادهاند که این دلیل مربوط به مجتهد است و نه عامی، چرا که اینجا به نوعی اجتهاد کرده است که باید در جواب عرض کرد، چه کسی گفته این کار اجتهاد به معنای متعارف آن است؟ مگر اینکه بخواهیم هر استنباطی را اجتهاد معنا کنیم که در این صورت بنده هم موافق خواهم بود، اما معنای اجتهاد این نیست. در ضمن موضوع ما عامی است و نه کودن و این کار استنباط است و نه اجتهاد که تعریفش را گفتیم.
۳- در ضمن درست است که ما گفتیم این دلیل معمولا به ذهن عامی نمیرسد، اما اولا شاید رسید و ثانیا قرار نیست هر دلیلی را عامی خودش به تنهایی کشف کند، این اتفاق خیلی از اوقات برای مجتهد هم نمیافتد و او با مراجعه به کتب فقها و مانند آن، راهنمایی میشود و چیزهای جدیدی پیدا میکند و تحلیل میکند و الی آخر. عامی هم همینگونه است و اگر دلیلی برای او قابل فهم بود و به آن ارشاد شد، میتواند دلیل عامی باشد. البته به شرط آنکه خودمان دلیل را بپذیریم که خواهیم دید، بنده موافق این دلیل نیستم.
۴- اما اولین اشکال جدی که به این دلیل وارد است، اینکه چرا او سه راه فقط پیش رو دارد و ناچار است از بین این سه راه انتخاب کند؟! او راه چهارم و پنجمی هم دارد که هر چند راه پنجم معمولا سخت و دشوار است و با مذاق عقل و شرع هماهنگ نیست، اما راه چهارم اولا امکان پذیر است و ثانیا اگر قرار باشد با وجود راجح، مراجعه به مرجوح قبیح و موهون و در نتیجه غیر مجاز باشد، با توجه به ترجیح این راه چهارم که البته خودش نوعی مراجعه به مظنونات است، در مقابل تقلید، تقلید به معنای متعارف آن هم قبیح و موهون و در نتیجه غیر مجاز میشود.
۵- این راه چهارم و پنجم عبارتند از:
۶- همان گونه که اشاره کردم، راه پنجم در عموم موارد مقارن عسر و حرج و حتی گاهی اختلال نظام و هرج و مرج و در بعضی موارد هم غیر ممکن است و این نه موافق عقل است و نه مورد نظر شارع، لذا در این اکثر قریب به اتفاق موارد منتفی است، اما ممکن است در موارد معدودی امکانپذیر باشد، لذا برای افرادی که قائل به عسر و حرج نوعی هستند، کلا کنار میرود، اما برای افرادی که قائل به عطر و حرج نوعی نیستند، ممکن است ب کار بیاید.
۷- خلاصه اگر کسی بخواهد پای این دلیل را وسط بکشید و با وجود راجح مراجعه مرجوح را غیر کجاز بداند، نه تنها تقلید به معنای متعارف آن که مراجعه به رأی و نظر یک فقیه است، از این دلیل در نمیآید که این دلیل عملا در رد تقلید به معنای متعارف است و فرد عملا دو راه پیش رو خواهد داشت که این دو را به ترتیب اولویت عرض میکنم.
نکته مهم در این باب اینکه با وجود رسالههای عملیه چند مرجع که سالها است به زبانهای مختلف چاپ شده و میشود و در گذشته هم مانند آن در قالب حاشیه بر عروه و نجاة العباد وجود داشت، این راه چهارم برای بسیاری از افراد، دشواری خاصی هم ندارد.
۸- اما نکته بسیار بسیار مهم اول اینکه چه کسی گفته با وجود راجح مراجعه به مرجوح شرعا یا عقلا حرام و غیر مجاز است. ما قبلا در بحث احتیاط، بحث مفصلی داشتیم و در مواردی هم اشاره کردهایم که هر قبیحی حرام نیست، بلکه ممکن است مکروه باشد، حال مکروه عقلی یا شرعی و مکروه، ممنوع و حرام نیست.
۹- و نکته بسیار بسیار مهم دیگر اینکه خواهیم دید، دلایلی از عقل و خصوصا نقل در جواز تقلید به معنای متعارف و عدم لزوم احتیاط از هر نوعی وجود دارد که اصل این دلیل را زیر سؤال میبرد.
در موررد دلیل عقلی مخالف، یا باید سراغ دلیلی بر ترجیح یکی بر دیگری رفت یا تساقط جاری کرد، اما در مورد مخالفت دلایل نقلی، تکلیف روشن است و معلوم میشود که شارع مقدس، نظر به چنین چیزی ندارد و حداقل میتوان گفت که به دنبال سهولت بوده و همین احتیاط راه چهارم را هم تخفیف داده است که در این رابطه در ضمن بررسی دلایل موافقان و مخالفان تقلید، مطالب مهم و کلیدی را عرض خواهم کرد.
جمعبندی اینکه این دلیل اصلا مورد قبول حقیر نیست که حتی بخواهم عامی را به آن ارشاد کنم.
و صلی الله علی محمد و آله