$
ترجمه، تفسیر و تأویل از دیدگاه اهل لغت
ابتدا لازم است که معنای سه کلمه و اصطلاح را بررسی تا ببینیم معنای آنها چیست و تفاوت آنها را خوب متوجه شویم. ابتدا این سه اصطلاح را در کتب لغت بررسی میکنیم تا بعد ببینیم از خود قرآن مجید و روایات معتبر، چه چیزی معلوم میشود. این سه اصطلاح عبارتند از «ترجمه»، «تفسیر» و «تأویل».
– ترجمه: در بعضی از کتب لغت مانند المفردات و عین اللغه، اشارهای به این ریشه و مشتقات آن نشده است، امادر بعضی دیگر مانند لسان العرب (ج ۱۲، ص ۶۶) و … مطالبی هست. «ترجمه» از ریشه رباعی «ترجم» است که اهل لغت دو معنا برای آن ذکر کردهاند، یکی به معنای مفسر و توضیحدهنده است، کما این که ائمه، به عنوان ترجمان وحی معرفی شدهاند و دیگری به معنای انتقال کلام از زبان گوینده به زبانی دیگر که این معنا در فارسی هم رایج است. مانند اینکه میگویند ترجمه کتاب نهجالبلاغه به فلان زبان، یا ترجمه بینوایان ویکتور هوگو به فلان زبان و …
– تفسیر: در المفردات (ص ۶۳۶)، عین اللغة (ج ۷، ۲۴۸) و لسان العرب (ج ۵، ص ۵۵) و مجمع البیان (ج ۳، ص ۴۳۸) به ریشه این کلمه پرداخته شده است. «تفسیر» از ریشه «فسر» است که این معانی را برای آن ذکر کردهاند.
۱٫ به چیزی گفته میشود که به مفردات الفاظ و غرائب آن اختصاص دارد و نیز آنچه اختصاص به تأویل دارد و به همین جهت است که میگویند تفسیر رؤیا … و الله تعالی میفرماید «وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً».
۲٫ بیان و تفصیل برای قرآن: در لسان العرب آمده است که تفسیر و تأویل یک معنا دارد. شاید به همین جهت است که برخی از مفسرین از قدما تأویل را به جای تفسیر و تفسیر را به جای تأویل به کار بردهاند. مثلا ابن جریر طبری که از متقدمین مفسرین مکتب خلافا در قرن سوم است و اثرش همچنان باقی و در ادبیات عرب شخص برجسته بوده، تماما تأویل را به معنای تفسیر به کار برده است. این کاربردها در تفاسیر متقدمین شیعه مانند تفسیر العیاشی و تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم القمی تا تفاسیر عهد صفوی مانند البرهان فی تفسیر القرآن و کنز الدقائق و … دیده میشود.
البته برخی بین این دو تفاوت قائل شدهاند و گفتهاند که تفسیر، کشف مراد است از لفظ مشکل، در حالی به تأویل، برگرداندن یکی از احتمالات باطنی است به ظاهر آن. با این حساب، تفسیر علمی است که با دانستن علوم مقدماتی کسب میشود، اما تأویل را کسی میداند که باطن آیه را بداند.
در مجمع البحرین آمده است که تفسیر در لغت، کشف معنای لفظ است و روشن کردن آن و در اصطلاح، علمی است که درباره کلام خداوند متعال که به صورت اعجاز نازل شده، صحبت میکند. سپس ادامه میدهد که فرق بین تفسیر و تأویل آن است که منظور از تفسیر کشف مراد است از لفظ مشکل، اما تأویل برگرداندن یکی از محتملات است به آن چه با ظاهر مطابقت دارد.
– تأویل: در المفردات (ص ۱۰۰)، عین اللغه (ج ۸، ص ۳۶۹)، لسان العرب (ج ۱۱، ص ۳۳) و مجمع البحرین (ج ۵، ص ۳۱۴) درباره این ریشه و مشتقات آن صحبت شده است. در ریشه «تأویل» اختلاف نظر وجود دارد، ظاهرا از ریشه «اول» است که به معنای رجوع به اصل است و در اصطلاح برگرداندن چیزی به مراد نهایی و اصلی آن است. و نیز نوشتهاند تأویل به معنای ارجاع کلام از معنای ظاهری است، به معنایی که در آن مخفی است.
میبینیم که برخی تفسیر و تأویل را یکی دانستهاند و برخی برای آن تفاوت قائل شدهاند.
در اینجا مناسب مروری هم داشته باشیم بر تعاریف علما از این سه اصطلاح.
ترجمه، تفسیر و تأویل قرآن از منظر علما
قبل از اینکه به کاربرد این سه اصطلاح در آیات قرآن مجید و روایات معتبر بپردازیم، مروری خواهیم داشت بر تعدادی از تعاریفی که بزرگان و اهل فن از این سه اصطلاح در علوم قرآنی داشتهاند.
با مراجعه به کتب مختلف این تعاریف از معلوم میشود.
– ترجمه: عبارت است از انتقال معنای کلمات قرآن به زبان مورد نظر که به چند صورت امکان پذیر است:
– ترجمه تحتاللفظی: که معنای الفاظ را در زبان مقصد بیان میکند و تلاش دارد که ضمن حفظ معنا، کمترین دخل و تصرف در کلمات و جملات صورت گیرد.
– ترجمه معنایی: تلاش دارد که معنای مورد نظر را در زبان مقصد بیان کند، در اینجا اصالت در امانت در معنا است، نَه در کلمات، اما تلاش میشود که دخل و تصرف در کلمات و جملات هم در حداقل ممکن باشد.
– ترجمه تفسیری: در این نوع از ترجمه اضافه بر ترجمه معنایی توضیحات بیشتری هم بیان می شود که انواع مختلفی دارد. مثلا گاهی به جنبه مسائل کلامی توجه دارند، گاهی مسائل تربیتی، گاهی به مسائل اجتماعی، گاهی مسائل ادبی و بلاغی، گاهی نیمنگاهی به روایات و … که به ترتیب به عناوینی مثل ترجمه کلامی، ترجمه تربیتی، ترجمه اجتماعی، ترجمه ادبی یا بلاغی، ترجمه روایی و … شناخته میشوند.
لازم به ذکر است که هر کدام از این ترجمهها، ویژگیهای خاصی خود داشته و هر کدامشان محاسن و معایبی دارند، لذا هم باید به کاربردی که مد نظر فرد است توجه شود و هم به محاسن و معایب هر کدام.
در پایان این قسمت اضافه کنم که ترجمه و ترجمان وحی که در وصف ائمه در روایات ما آمده است، به این معانی متعارفی که الآن صحبت کردیم، نیست، بلکه ایشان مبین و مفسر کلام او برای خلق هستند، به عبارت دیگر کسانی هستند که کلام الله را برای فهم مناسب مردم ترجمه میکنند. البته این عرض اخیر من برای کسانی است که به اجتهاد یا تقلید، این مطلب را پذیرفتهاند که اینها این نقش را دارند، و الا اگر به اجتهاد یا تقلید چنین چیزی باور نداشته باشند، این مسأله از همان ابتدا منتفی است.
– تفسیر: زدودن ابهام از الفاظ مشکل قرآن و که در انتقال معنای مورد نظر برای غیر متخصصین و اهل فن، نارسا و دچار اشکال است. حالا هر چه این غیر متخصصین، از زبان عربی و فرهنگ زمان صدور قرآن فاصله بیشتری داشته باشند، چه فاصله زمانی، چه فرهنگی و چه هر فاصله مربوط دیگری، یا در ازمنه بعد و حتی همان زمان، اطلاعاتشان از فنون و ظرایف ادبی کمتر باشد و مانند اینگونه مسائل، طبیعتا نیاز بیشتری به تفسیر احساس میشود.
– تأویل: برگرداندن الفاظ قرآن به آن معناهایی که منظور الله تعالی هست، اما در ظاهر قرآن معلوم نیست. پیش از این هم عرض کردم که اکثر متقدمین و کثیری از بعدیها تفسیر و تأویل را یکی میدانستند. البته بعضیها هم متفاوت. مثلا بعضی از اجلای علمای شیعه مانند، مقدس اردبیلی، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ حر عاملی، یید هاشم بحرانی و علامه مجلسی، عملا تفاوتی بین تفسیر و تأویل، قائل نبوده و هر دو را یکی میدانستند که إن شاء الله در این باره صحیت خواهیم کرد.
حالا مروری داشته باشیم بر مشتقات اینها در قرآن که بماند برای جلسه آینده إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله