$


روش فهم قرآن (تفسیر قرآن) - جلسه ۵

$

*‌ مقدمه‌ای در باب تعریف خبر متواتر و میزان اعتبار متواترات:
در این‌جا لازم است چند بحث مقدماتی دیگر را که مکرراً به آن نیاز خواهیم داشت، بیان کنیم.
اولین این مقدمات، بحثی پیرامون تعریف خبر متواتر و میزان اعتبار متواترات است و بعد هم مطالبی را درباره خبر واحد عرض خواهم کرد.
خبر متواتر، خبری است که چند نفر آن را مستند به حس نقل کرده باشند به گونه‌ای که احتمال تبانی آن‌ها بر کذب وجود نداشته باشد و به خودی خود یا به قرائن داخلی یا قرائن خارجی، مفید یقین و صدق باشد.
پس در خبر واحد چند نکته مهم است.
۱- خبر باید مستند به حس باشد، یعنی خود گزارشگر واقعه را دیده باشد، یا سخن را شنیده باشد، یا بو را استشمام کرده باشد و … یعنی اگر می‌خواهد بگوید فلان‌جا آتشی هست، باید خودش آتش را دیده باشد و این‌که دودی را دیده و فهمیده که آتشی هست، قابل قبول نیست.
۲- باید چند نفر این گزارش را ارائه کنند. هر چند عده‌ای به تبعیت از محدثین مکتب خلفا، برای تواتر، عددی مطرح کرده‌اند، اما در واقع نمی‌توان عدد خاصی برای تواتر در نظر گرفت و بسته به نوع خبر و شرایط شنونده یا خواننده این عدد متفاوت است. شرط بعدی هم در تعداد خیلی مهم است.
۳- عدم امکان تبانی آن‌ها بر کذب است. این تبانی ممکن است عامدانه یا غیر عامدانه باشد. جلی یا خفی باشد. مثلاً وقتی عده‌ای دست به یکی می‌کنند که خبری را جعل و منتشر کنند، یک حالت این تبانی است و این‌که یک نفر خبری را منتشر می‌کند و دیگران از او نقل می‌کنند و به ظاهر تعدادشان زیاد شده، یک نوع از آن. انواع دیگری هم می‌توان گفت که خودتان زحمتش را بکشید.
۴- مسأله قرائن داخلی و خارجی هم مهم است و چه بسیا شواهد و قرائن داخلی و خارجی باشد که کاشف از تبانی افراد به کذب باشد، افرادی که شاید ابتداء متوجه تبانیشان نشده باشیم. البته ممکن است این شواهد و قرائن نقش مثبت هم داشته باشید و اتفاقا نشان دهند که مثلا امکان تبانی بر کذب این افراد نیست.
نکته بسیار مهم درباره سه شرط اول در تعریف خبر متواتر این است که این ویژگی‌ها باید در همه طبقات تا شنونده یا خواننده نهایی باشد. مثلا اگر خبری را صد نفر گزارش کنند، اما به واسطه یک نفر به ما برسد، شاید برای آن یک نفر در حکم خبر متواتر باشد، اما برای ما نیست، چرا که این خبر همین شرط اول را برای ما ندارد و چند نفر نیستند. یا ممکن است امکان تبانی طبقه اول منتفی باشد، اما امکان تبانی طبقات بعد بر کذب و انتساب آن کذب بر افرادی که در طبقه اول ذکر شده‌اند، منتفی نباشد. خلاصه این‌که مسأله تواتر، مسأله دقیقی است و نمی‌توان الکی یک خبر را متواتر ندانست. در ضمن این نکته را هم اضافه کنم که تواتر مانند بسیاری دیگر از مسائل علوم انسانی، هر چند بخواهیم به آن رنگ و بوی نوعی بدهیم، اما در اصل شخصی است، یعنی ممکن است شرایط تواتر برای عده‌ای محرز شود و برای عده‌ای محرز نشود. مثلا ممکن است عدم تبانی کذب افرادی بر شما معلوم شود، اما برای بنده به شواهد و قرائنی، چنین چیزی محرز نشود که این شواهد و قرائن را ممکن است بتوانیم بیان کنیم، یا نتوانیم. در این صورت این خبر برای شما متواتر به حساب می‌آید و برای من خیر.
خبر متواتر، چه حدیثی باشد، چه تاریخی، چه سیاسی، اجتماعی و چه هر نوع دیگری، انواعی دارد که یک نوع مهمش را عرض می‌کنم. خبر متواتر از زاویه‌ای بر دو قسم است:
۱) متواتر لفظی: خبری است که عمده الفاظ آن نیز بین گزارشگران و راویان مختلف یکی باشد.
۲) متواتر معنایی: خبری است که الفاظ آن بین راویان متفاوت است، اما همگی یک معنا را بیان می‌کنند.
تعداد متواترات لفظی زیاد نیست، اما متواترات معنایی کم نیستند.
بعضی نیز خبر متواتر را به تفصیلی و اجمالی هم تقسیم کرده‌اند.
مهم‌ترین دلیل بر اعتبار خبر متواتر از هر نوعی که باشد، عقل و به نظر بعضی سیره عقلا هم هست. یعنی وقتی تعریف خبر متواتر را به میزان عقل می‌سنجیم، عقل می‌پذیرد که به چنین گزارشی می‌توان اعتماد کرد و شاید به همین جهت هم هست که سیره عقلا، فارغ از دین و مذهب و فرهنگ و …، پذیرش چنین چیزی است.

* مقدمه‌ای در باب تعریف خبر واحد و میزان اعتبار اخبار آحاد:
خبر واحد: خبری است که یک یا چند نفر آن را نقل کرده‌اند، اما شرایط تواتر را ندارد. نَه این‌که تبانی بر کذب معلوم شده است، خیر عدم تبانی بر کذب محرز نشده است.
علی رغم آن‌که سعی می‌شود تا خبری با عنوان مستفیض بین خبر متواتر و خبر واحد قرار گیرد، اما در واقع خبر مستفیض از جمله خبر واحد به حساب می‌آید و احکام خبر واحد بر آن بار می‌شود، چرا که با توجه به تعریف خبر واحد و متواتر،‌ معلوم می‌شود که این تقسیم‌بندی، ثُنائیه است و حالت سومی بین آن دو معنا ندارد.
در این که آیا خبر واحد معتبر است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد و بحث مفصل آن در مباحث اصول فقه بیان شده است که ما هم مفصل آن را در شرح کفایه بررسی کردیم و در مباحث تکمیلی علم الحدیث هم خلاصه کافی آن را گفتیم. در این جا هم به جهت اهمیت کیفی و کمی آن در بحث فهم قرآن یا همان تفسیر قرآن مرور مجددی بر آن خواهیم داشت که بماند برای جلسه یعد.

و صلی الله علی محمد و آل محمد

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه