$
روش صحیح فهم و تفسیر قرآن چیست؟
همانگونه که در بخشهای قبل عرض شد، افراد مختلف به مذاق خود، به دلیل یا بیدلیل، راههای مختلفی را برای تفسیر کلام الهی برگزیدهاند. روشهایی مانند تفسیر فلسفی، عرفانی، کلامی، قرآن به قرآن و … که ما در اینجا قصد نقد و بررسی همهجانبه همه آنها را نداریم و تمرکز خود را عمدتا بر دو چیز قرار میدهیم.
۱- تبیین روش مورد نظر خودمان.
۲- نقد روش قرآن به قرآن که بعد از مرحوم علامه طباطبایی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
البته به مقتضای بحث ممکن است متعرض بعضی دیگر از انواع تفسیر، خصوصا تفسیر عرفانی که از خرابترین و بیمبناترین روشهای تفسیر قرآن بوده و شاید بیشتر از سایر روشها مبین و یادآور تفسیر به رأی هم هست، خواهیم شد.
آنچه ما به آن خواهیم پرداخت، روش صحیح فهم و تفسیر قرآن، با نیمنگاهی به نقد روش «تفسیر قرآن به قرآن» با قرائت مرحوم علامه طباطبایی است. پیش از این هم عرض شد که تفسیر المیزان مصداق خالص تفسیر قرآن به قرآن نیست و شاید تفاسیر مرحوم آیتالله صادقی تهرانی مصداق بهتر و خالصتری از این روش باشد، اما از آنجایی که طلایهدار این روش در دوره معاصر، استاد ایشان، یعنی مرحوم علامه طباطبایی است، ما هم تمرکز خود را بر نقد و بررسی فرمایشات ایشان قرار میدهیم.
با توجه به مطالبی که پیش از این عرض شد و در ادامه هم ادامه خواهد داشت، خواهیم دید که روش صحیح قرآن از منظر بنده، مداقه در متن قرآن، با حفظ شرایط و ضوابط علمی، در کنار مراجعه به روایات معصومینb است. البته نَه هر آنچه نام روایت گرفته، بلکه روایاتی که اعتبار لازم را دارند که در مباحثات علم الحدیث که در چهار جلد هم چاپ شدهاند، به آن پرداختهایم.
ناگفته نماند که درک متن قرآن و همینطور روایات معصومین، نیازمند به علوم مختلفی است که از جمله آن تاریخ است، البته باز نَه هر آنچه در کتب تاریخی نقل شده است، بلکه گزارشات تاریخی که شرایط اعتبار را دارند که این را هم در مباحثات روش اعتبارسنجی گزارشهای تاریخی بحث کردیم و در سایت هم موجود است و إن شاء الله چاپ هم خواهد شد.
و باز مبرهن است که برای فهم آیات مختلف، آشنایی تخصصی، یا حداقل حرفهای و عمیق با علوم دیگری هم نیاز است. مثلا آیاتی که درباره کائنات و اجرام ساوی است، علوم خاص خود را نیاز دارد. یا آیاتی که درباره زمین و موجودات آن، اعم از انسان و غیر انسان است، علوم زیستی خاص خود را میطلبد و قس علی هذا.
در این جالازم است چند نکتهای را هم جهت یادآوری متذکر شوم که خدای ناکرده از آن عفلت نکنیم.
۱- وقتی میخواهیم به روایتی به عنوان دلیل استناد کنیم، باید ابتدا انتساب آن به معصومj را مورد بررسی قرار دهیم و بعد سعی در فهم معنای آن کنیم، چرا که در اینجا روایت اعتبار خود را صرفا به واسطه انتساب به معصوم میگیرد و اگر این انتساب معتبر نباشد، پرداختن به متن و استناد به آن اشتباه است. در حالی که در آیات قرآن، دیگر بحث سندی نداریم.
۲- نقد بعضی نظرات و فرمایشات افراد، به معنای زیر سؤال بردن شخصیت علمی یا اجتماعی ایشان یا حتی مخدوش کردن همه فرمایشات ایشان نیست، بلکه فقط نقد و بررسی همان سخن است و این لازمه بحث علمی است.
۳- جایگاه همه بزرگان علمی، خصوصا اجلای امامیه، کاملا محفوظ است، اما باید مراقب باشیم که مقام عصمت برای ایشان قائل نشده و امکان خطای علمی آنها را گوشه ذهن داشته باشیم. لذا به صرف اینکه یکی از این بزرگان، مطلبی را فرموده، نباید چنین پنداشت که قطعاً درست است و نباید در آن شک و تردید کرد یا آن را به دلایل عقلی یا علمی نپذیرفت. به قول معروف فرمایش و نظر بزرگان روی سر ما جا دارد، اما روی عقل ما جا ندارد.
این مطلبی است که همه علمای امامیه بر آن اتفاق نظر دارند و دلایل عقلی و نقلی، اعم از آیات قرآن و روایات معتبر متعددی بر آن وجود دارد.
۴- دقت کنید آنچه عرض کردم، درباره این مباحثات و نظرات این حقیر هم هست، لذا طبیعی است عزیزانی که میخواهند تخصصی و مجتهدانه برخورد کنند، عرایض بنده را بشنوند و نقد کنند و آن چیزی را بپذیرند که عند الله تعالی برایشان مقبول است.
ما إن شاء الله، فعلا قصد داریم، ادامه بحث را با سرفصلهای زیر ادامه میدهیم و چه بسا عناوین دیگری هم به پیشنهاد شما به آن اضافه شود.
۱- بررسی ادلهای که خداوند متعال، حضرت رسول اللهp و ائمهb را مفسران قرآن معرفی میکند.
۲- بررسی ادلهای که ادعا میشود تفسیر را به غیر رجوع به حضرت رسول اللهb و اهل بیتj، نادرست میدانند.
۳- «اهل الذکر» چه کسانی هستند و چه کارکردی دارند؟
۴- ادلهای که ادعا میشود روش «تفسیر قرآن به قرآن» را نادرست میدانند.
۵- بررسی اجمالی دلایل بزرگانی که قائل به روش «تفسیر قرآن به قرآن» هستند.
۶- آیا مرحوم علامه طباطبایی، مبدء روش «تفسیر قرآن به قرآن» است؟
۷- بررسی مقدمه کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن» مرحوم علامه طباطبایی.
۸- بررسی پاسخ مرحوم علامه طباطبایی به روایاتی که منع از تفسیر میکنند.
إن شاء الله از جلسه آینده، این مباحث را پی خواهیم گرفت.
و صلی الله محمد و آله