برای معنای لغوی اجماع، مطالب مختلفی ذکر شده است که تقریباً همه آنها را میتوان در دو مورد زیر خلاصه کرد:
۱- در لسان العرب (ج ۸، ص ۵۷) آمده است: «قال الفراء: الاجماع، الإعداد و العزیمة علی الأمر». یعنی اجماع، عزم و تصمیم بر کاری است.
۲- حضرت آیتالله سبحانی در الموجز (الکلام فی الإجماع) میفرمایند: «الإجماع فی اللغة هو الإتفاق، قال سبحانه: «فَلَمّا ذَهَبوا بِهِ وَ أَجْمَعوا أَنْ یَجْعَلوهُ فی غَیابَتِ الْجُبِّ»». یعنی اجماع در لغت همان اتفاق است.
میبینیم که معنای اول بیانگر عزم و تصمیم است و معنای دوم بیانگر اتفاق نظر.
***
* تعریف اجماع نزد فقهای مکتب خلفا
هر چند بحث ما در رابطه با اجماع نزد اصولیون مکتب اهل بیتb است، اما با توجه به اینکه قدمت بحث اجماع در میان پیروان مکتب خلفا بیش از فقها و اصولیون ما بوده و بعضی ادعا دارند که اجماع از مکتب خلفا وارد اصول فقه ما شده است، مناسب است که مروری هر چند اجمالی به بعضی از دیدگاههای آنها نیز داشته باشیم.
اصولیون مکتب خلفا عبارات مختلفی را در تعریف اجماع بیان کردهاند که اهم آنها به این شرح است:
– ابوحامد غزالی در المستصفی (ص۱۳۷)، مینویسد: «اتفاق أمة محمدm خاصة علی الأمر من الأمور الدینیة». یعنی «اجماع اتفاق نظر امت اسلام به طور خاص در امری از امور دینی است».
– فخر رازی در المحصول (ج۴، ص۲۰) گفته است: «و أما فی اصطلاح العلماء فهو عبارة عن اتفاق أهل الحل و العقد من أمة محمدm علی أمر من الأمور و نعنی بالاتفاق الاشتراک إما فی الاعتقاد أو القول أو الفعل أو إذا أطبق بعضهم علی الاعتقاد و بعضهم علی القول أو الفعل الدالین علی الإعتقاد و نعنی بأهل الحل و العقد المجتهدین فی الأحکام الشرعیة و إنما قلنا علی أمر من الأمور لیکون متناولاً للعقلیات و الشرعیات و اللغویات». یعنی «اجماع در اصطلاح علما، عبارت است از اتفاق نظر گروه حل و عقد از امت اسلام بر امری از امور و منظور از اتفاق، اشتراک است، چه در اعتقاد و چه در سخن یا رفتار، که این سخن یا رفتار دلالت بر اعتقاد کند و منظور از اهل حل و عقد، مجتهدین در احکام شرعیه است و منظور از امور، عقلیات و شرعیات و لغویات میباشد».
– حاجبی در شرح العضدی (ج۱، ص۱۲۲)، مینویسد: «أنه اجتماع المجتهدین من هذه الأمة فی عصر علی أمر». یعنی «آن، اجتماع مجتهدین از این امت است در عصری بر امری».
– البته بعضی از اصولیون مکتب خلفا تعاریف دیگری دارند از جمله اتفاق صحابه پیامبرp یا اتفاق خلفای راشدین یا اتفاق بعضی از آنها، اتفاق اهل حرمین، یعنی مکه و مدینه، اتفاق اهل مصرین یعنی کوفه و بصره یا یکی از شهرها خصوصاً مدینه که علاقهمندان به دانستن اینگونه تعاریف باید به اصل کتب آنها مراجعه کنند.
خالی از لطف نیست اگر از نظر بعضی از بزرگان ما در رابطه با اصلاحاتی که رازی و حاجبی نسبت به تعریف غزالی کردهاند، آگاه شوید. به عنوان نمونه، مرحوم امام خمینی در أنوار الهدایة (ج ۱، ص ۲۵۴) مینویسند: «و الظاهر أن مستندهم فی حجیته ما نقلوا عن النبیp: «لا تجتمع أمتی علی الضلالة» و لعل الغزالی نظر إلی ظاهر الروایة فعرفه بما عرفه و الرازی و غیره لما رأوا أن ذلک ینافی مقصدهم الأصیل من إثبات خلافة مشایخهم أعرضوا عن تعریف الغزالی مع أن الإجماع بأی معنی کان لم یتحقق علی خلافة ابیبکر، لمخالفة کثیر من أهل الحل و العقد و أصحاب محمدp» که الحق و الانصاف این فرمایش مرحوم امام با توجه به شواهد تاریخی، کاملاً مقبول به نظر میرسد.
***
* تعریف اجماع نزد فقهای مکتب اهل بیتb
اما اصولیون مکتب اهل بیتb عبارات مختلفی را در تعریف اجماع بیان کردهاند که با توجه به مبناهای مختلف ایشان، متفاوت است و ما در اینجا فقط تعدادی از آنها را بیان کرده و اصل بحث را در تعریف و تبیین و بررسی انواع اجماع بیان خواهیم کرد.
بعضی از این تعاریف عبارتند از:
– محقق اول، محمد بن حسن الحلی در معارج الأصول (ص۱۲۵) میفرماید: «فهو فی الاصطلاح اتفاق من یعتبر قوله فی الفتاوی الشرعیه علی أمر من الأمور الدینیه قولاً کان أو فعلاً و هو ممکن الوقوع».
– شهید ثانی، زینالدین بن علی العاملی، در تمهید القوائد (ص۲۵۱) میگوید: «و هو اتفاق المجتهدین من أمه النبیp علی حکم، و هو حجة عند العلماء إلا من شذ».
– فرزند شهید ثانی، حسن بن زینالدین، در معالم الدین (ص۱۷۲) مینویسد: «قد نقل فی الاصطلاح إلی اتفاق خاص و هو اتفاق من یعتبر قوله من الأمه فی الفتاوی الشرعیه علی أمر من الأمور الدینیه».
– فاضل تونی، ملا عبدالله بن محمد، در الوافیة فی الأصول (ص ۱۵۱) میگوید: «و اصطلاحاً عندنا اتفاق جمع یعلم به أن المتفق علیه صادر عن رئیس الأمة و سیدها و سنامها».
– شیخ اعظم انصاری در فرائد الأصول (ج ۱، ص ۷۹) از قول التهذیب علامه حلی میفرماید: «هو اتفاق أهل الحل و العقد من أمة محمدp» و از قول کتابی به نام غایة البادی فی شرح المبادی که اثر شخصی به نام محمد بن علی الجرجانی الغروی است، مینویسد: «هو اتفاق أمة محمدp علی وجه یشتمل علی قول المعصومj.»
– شهید سید محمدباقر صدر در دروس فی علم الأصول (ص۱۱۱) مینویسد: «الإجماع اتفاق عدد کبیر من أهل النظر و الفتوی فی الحکم بدرجة توجب إحراز الحکم الشرعی.»
آنچه ما به عنوان بهترین و خلاصهترین تعریف یافتیم و خواهیم دید که همه دیدگاههای علمای شیعه را در بر میگیرد، عبارت است از «هو عبارة عن قول جماعة یستکشف منه قول المعصومj أو رضاه.» یعنی «سخن گروهی که به واسطه آن، سخن یا رضای معصومj کشف میشود.» این تعریف را مرحوم امام در أنوار الهدایة (ج ۱، ص ۲۵۴) بیان فرمودهاند.