((( این مطالب از لابهلای دروس مختلف استاد ریاحی استخراج شده است. )))
تاریخ الرسل و الملوک یا تاریخ الأمم و الملوک که به تاریخ طبری مشهور شده است، نوشته محمد بن جریر بن یزید الطبری است.
او در حدود سال ۲۲۴ هجری قمری در آمل متولد شد و پس از سفرهای بسیار به ری، بغداد، واسط، کوفه، شام و مصر، در بغداد اقامت گزید و در حدود سال ۳۱۰ هجری در بغداد از دنیا رفت.
او بیش از آنکه یک مورخ باشد، فقیه و مفسر بود که تفسیر او بسیار معروف است. وی بیشتر گرایش شافعی داشته و از مخالفان سرسخت حنابله و امام آنها، احمد بن حنبل بود، تا جایی ک او را اصلاً فقیه نمیدانست.
با توجه به گرایش مذهبی، علاقه قابل توجهی به ائمه ما داشت و حتی کتابهابی دارد که احادیث غدیر خم و حدیث الطیر را در آن جمعآوری کرده است و شاید به همین جهات است که بعضی بر این باور هستند که شاید در اواخر عمر شیعه شده باشد که با توجه به آثار فقهی و تفسیری به جا مانده از او بعید به نظر میرسد چنین باشد.
کتاب تاریخ او که بسیار هم مفصل است، از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش اول مربوط به تاریخ پیش از اسلام و بخش دوم مربوط به تاریخ پس از بعثت نبوی است.
بخش اول کتاب از خلقت اولیه آغاز شده و ضمن بیان تاریخ انبیاء و امتهای گذشته، بخشهای مفصلی هم از تاریخ ایران و رم دارد که سعی کرده، ترتیب تاریخی آنها را حفظ کند.
بخش دوم کتاب، مانند سالشمار است. یعنی با دقت زیاد، ترتیب وقایع تاریخی را از سال اول بعثت نبی مکرم اسلام ص تا سال ۳۰۲ هجری بیان کرده است.
یکی از نکات مهم در تاریخ او این است که سند وقایع را تا جایی که در اختیار داشته است، بیان کرده و سعی داشته تا کتابی کامل و جامع تدوین کند و به همین جهت است که تاریخ او شامل مطالب بسیاری است که در تضاد با هم بوده و خودش هم صحت مطالب آن را عهدهدار نشده است و به جز موارد بسیار معدود، سعی در تحلیل و حل تضاد بین گزارشها هم ندارد.
غیر از آنکه تعدادی از گزارشهای او بدون منبع و احتمالاً بر اساس شنیدههایش میباشد، بسیاری از گزارشهایش هم مستند به کتابها و افرادی است که بر مبنای ما نه تنها معتبر نیست، بلکه از جاعلان اخبار به حساب میآیند. افرادی مانند سیف بن عمر، وهب بن منبه و عبدالله بن مقفع که تصریح فریقین قابل اعتماد نیستند، از این جمله هستند، اما تعداد آنها منحصر به این افراد نیست و بسیار زیاد هستند.
کتاب عربی در یازده جلد چاپ شده و در شانزده جلد، توسط مرحوم ابوالقاسم پاینده به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب به علت آنکه اولین کتاب جامع در نقل اخبار بوده و مطالبی دارد که غیر او نقل کردهاند، مورد توجه مورخان قرار گرفته است. البته نظم تاریخی او در بیان مطالب هم در این مورد بسیار مؤثر بوده است. نا گفته نماند که ترجمه این کتاب هم در سالهای اخیر باعث شده است تا بسیاری از مورخین فارسی زبان که یا عربی نمیدانند یا مراجعه به کتب عربی برایشان سخت است، به ترجمه این کتاب مراجعه کنند، چرا که بسیاری از کتابهای تاریخ به عربی بوده و ترجمه فارسی از آن در دسترس نیست.
پیش از این هم عرض شد که مطالب این کتاب به چند علت، قابل تأمل بوده و به صرف وجود در این کتاب، نمیتواند مورد استناد قرار گیرد که مهمترین علت آن مبنای او در نقل مطالب است که حتی خود او هم بر خلاف کتاب تفسیرش که صحت مطالب آن را منظر خودشعهدهدار شده، حاضر نشده، صحت همه مطالب کتاب تاریخ را بر عهده بگیرد.
در ضمن از آنجایی که این کتاب با حمایت حکومت بنیالعباس نوشته شده است، مورد اتهام قرار گرفته که خالی از وجه نیست.