$
* متن کفایه:
فصل، إذا اضمحل الاجتهاد السابق
بتبدل الرأی الأول بالآخر أو بزواله بدونه فلا شبهة فی عدم العبرة به فی الأعمال اللاحقة و لزوم اتباع اجتهاد اللاحق مطلقا أو الاحتیاط فیها
تبیین فرمایش صاحب کفایه:
فصل، هنگامی که اجتهاد سابق مضمحل میشود، به واسطه تبدل رأی اول به (رأی) دیگر یا به زوال آن بدون آن، پس شبههای نیست در عدم توجه به آن (یعنی فتوای سابق) در اعمال آینده و لزوم تبعیت از اجتهاد جدید مطلقا یا احتیاط در آن.
سخنی درباره این عبارات:
در رابطه با این قسمت مقدماتی،چند نکته مقدماتی را عرض میکنم:
۱- جمعی از بزرگان فرمودهاند که بهتر است به جای اضمحلال رأی، از تبدل رأی استفاده کرد که به نظر حقیر فرمایش درستی نیست و حق با مرحوم آخوند است.
اگر فقط یک حالت داشتیم که مجتهد رأی سابقش به رأی جدیدی تبدیل میشد، فرمایش آقایان قابل قبول بود، اما حالت دیگری هم داریم که اتفاقا مرحوم آخوند هم به آن اشاره کردهاند که مجتهد متوجه میشود رأی سابقش حجیت ندارد، ولی هنوز به رأی جدیدی هم نرسیده است. مثلا بنا بر روایتی فتوا داده بود که حالا متوجه شده آن روایت اشکال سندی دارد، یا متنش را درست متوجه نشده بود. در اینجا در اصل تبدل رأی رخ نداده، بلکه فقط رأی سابق مضمحل شده. خلاصه همان اضمحلال رأی که مرحوم آخوند فرمودند، هر دو را شامل میشود، ولی تبدل رأی فقط حالت اول را در بر میگیرد.
۲- در اینجا دو مورد باید بررسی شود:
۳- حکم اعمال آینده که معلوم است و فرد باید به رأی جدید عمل کند، چرا که رأی سابق تخطئه شده و عمل رأی تخطئه شده به آن قابل قبول نیست.
حکم مقلدین هم همین است و به همین دلیل مقلدین هم به محض اطلاع از رأی جدی مرجعشان، باید به رأی جدی او عمل کنند.
۴- این حکم آنقدر واضح است که به قول مرحوم آخوند شبهای در آن نیست و بلا خلاف مورد قبول واقع شده است.
۵- مرحوم آخوند در پایان نکته مهمی را فرمودهاند که مربوط به حالتی است که رأی اول مجتهد مضمحل میشود، اما رأی جدیدی ندارد.
۶- ایشان در پایان این عبارات، عمل به احتیاط را مطرح میکنند که بیشتر مربوط به این حکم است، یعنی حالتی که رأی قبلی مضمحل شده، اما رأی جدیدی نیامده، اما به نظر حقیر دو راه وجود دارد، هم برای خود مجتهد و هم برای مقلدینش:
فقط دو نکته میماند، یکی بحث اعلمیت و مانند آن که در جای خودش بررسی خواهیم کرد و دیگری اینکه اگر مجتهد دیگر رأیش با رأی سابق مجتهد اول یکی بود، میتواند به آن عمل کند یا باید به مجهدی رجوع کند که رأیش با رأی سابقی که حالا مضمحل شده، متفاوت باشد. در اینجا چند حالت وجود دارد که هر کدام را جداگانه بررسی میکنیم.
به همان دلایلی که پیشترها عرض شد و گفتیم که إن شاء الله در مباحث تقلید، باز هم مرور خواهیم کرد، در این موارد فرقی بین مجتهد و مقلد نیست.
حالا قبل از آنکه وارد حکم اعمال سابق بشویم، چند مثال در ابواب مختلف از تبدل رأی مطرح میکنم که در آینده از آنها استفاده خواهیم.
۱) مجتهدی شراب را پاک میدانسته، حالا رأیش به نجاست آن قرار گرفته است. فرض بفرمایید فردی که در خارج از کشور زندگی میکرده، مقلد چنین آقایی بوده و زمانی از کنار کافهای رد میشده و میداند که اتفاقی قطراتی از شراب به لباس او ترشح کرده، اما با توجه به رأی مرجع تقلدیش، لباس را در شرایط معمول با لباسهای دیگر شسته و شرایط پاک شدن را بر آن اعمال نکرده و الی آخر. حالا همان مرجع یا مرجع جدیدش میگوید که شراب نجس است. با این حساب این مسأله مطرح میشود که آیا سیاری از لباسهای نجس است و باید پاک کند یا مثلا نمازهایی که با آن لباس و مشابه آن خوانده، باید قضا شود یا نیازی نیست.
۲) مجتهدی بر این نظر بوده که سوره در نماز واجب نیست، حالا متوجه شده که قرائت سوره در شرایط معمول، در نماز واجب است. یا یک بار تسبیحات را کافی میدانسته، حالا متوجه شده که سه بار لازم است. تکلیف نمازهای قبلی که بدون سوره خوانده یا یک تسبیحات گفته، چیست؟
۳) مجتهدی در زمان افطار قائل به غروب آفتاب است، حالا قائل به مغرب شده است. حکم روزهها و احیانا نمازهای مغرب و عشائی که با این حساب قبل از وقت خوانده چیست؟
۴) مجهتدی در همه انواع معاملات، از کسب و نکاح و غیره، قائل به معاطات بوده، حالا متوجه شده خواندن صیغه لازم است. آیا معاملات قبلی مشکل دارد و مثلا باید احیا شود؟
۵) مجتهدی در نکاح قائل به عربیت در صیغه نبوده است. حالا متوجه شده که خیر، حتما باید عربی باشد. تکلیف عقدهای قبلی چیست؟ آیا فرزندان در حکم ولدالزنا هستند؟ تکلیف ارث و میراث چیست؟ و الی آخر.
۶) مجتهدی قائل به اباحه خمس در زمان غیبت بوده، حالا پرداخت آن را لازم میداند یا بر عکس. حالا تکلیف خمسهای نگرفته قبلی یا گرفته قبلی چیست؟ که این مثال را در جلسه آینده کمی بیشتر توضیح خواهم داد. إن شاء الله.
مثال در این مورد زیاد است و به نظرم فعلا به همین مقدار کفایت میکند و حالات مختلفی را که در آینده میخواهیم بررسی کنیم، پوشش میدهد. اگر دوستان مورد خاصی مد نظرشان بود، مطرح کنند تا به آنها هم بپردازیم.
و صلی الله علی محمد و آله