$
(استاد ریاحی در ابتدای جلسه، تتمه بحث اعتبار تفسیر منسوب به امام عسکریj را مطرح کردند که علاقهمندان میتوانند جهت مطالعه این بخش روی گزینه تفسیر منسوب به امام عسکریj کلیک کنید. سپس در ادامه به جمعبندی بحث پرداختند.)
* توضیح و جمعبندی متن و سند روایت فللعوام أن یقلدوه:
هر چند دیدیم که انتساب این تفسیر به معصومj معتبر نیست، سند شیخ طبرسی هم معتبر نبود، اما باز هم چند نکته را درباره این حدیث عرض میکنم.
اول اینکه با فرض اینکه تقلید، یعنی رجوع غیر متخصص به متخصص در امور دینی، اعم از فزوع فقهی، اصول عقائد، تاریخ، تفسیر یا هر چیز دیگری مجاز باشد، ویژگیهای چهارگانهای که در این روایت آمده، برای متخصصی که مورد رجوع قرار میگیرد، حائز اهمیت است. یعنی مرجع تقلید، باید مراقب نفسش باشد، دینش را مراقبت نماید، با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع اوامر و نواهی مولایش باشد که این اوامر و نواهی از قرآن و سنت قطعی و عقل معلوم میشود.
و دوم اینکه بد نیست مروری بر بخشهایی از عبارات قبل و بعد این عبارت مورد استناد داشته باشیم، چرا که این عبارات به قرینههایی از قرآن و سنت و عقل تأیید میشود و باید اعتراف کنم که ای کاش عین این عبارات هم از معصومj بود تا کار برای افراد نصگرا و عوامی که فقط به دنبال روایت هستند، معلومتر میشد.
اما خلاصه روایت و بعضی عبارات مورد نظر که ذیل آیات ۷۸ و ۷۹ سوره بقره آمده است، بدین قرار است که مثلا امامj علمای یهود و مقلدان ایشان را مذموم دانسته و راوی از ایشان سؤال میکند که عوام یهود چه چاره داشتند؟ آنها ناچار بودند که مطالب خود را از علمای خود بگیرند و اگر کار آنها مذموم است، کار عوام ما هم در تقلید از علما مذموم است. امامj هم در پاسخ میفرمایند که عوام یهود ناخلفی علمای خود را میدانستند و از این جهت مذموم هستند تا آنجا که میفرمایند: «وَ کَذَلِکَ عَوامُّ أُمَّتِنا. إذا عَرَفوا مِنْ فُقَهائِهِمُ الْفِسْقَ الظّاهِرَ وَ الْعَصَبیَّةَ الشَّدیدَةَ وَ التَّکالُبَ عَلَی حُطامِ الدُّنْیا وَ حَرامِها وَ إهْلاکَ مَنْ یَتَعَصَّبونَ عَلَیْهِ وَ إنْ کانَ لِإصْلاحِ أمْرِهِ مُسْتَحِقّاً، وَ بِالتَّرَفُّقِ بِالْبِرِّ وَ الْإحْسانِ عَلَی مَنْ تَعَصَّبوا لَهُ وَ إنْ کانَ لِلْإذْلالِ وَ الْإهانَةِ مُسْتَحِقّاً، فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوامِّنا [من] مِثْلَ هَؤُلاءِ الْفُقَهاءِ، فَهُمْ مِثْلُ الْیَهودِ الَّذینَ ذَمَّهُمُ اللهُ تَعالَی بِالتَّقْلیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائِهِمْ. فَأمّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِّ أنْ یُقَلِّدوهُ. وَ ذَلِکَ لا یَکونُ إلّا [فی] بَعْضِ فُقَهاءِ الشّیعَةِ، لا جَمیعِهِمْ. فَإنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبائِحِ وَ الْفَواحِشِ مَراکِبَ فَسَقَةِ فُقَهاءِ الْعامَّةِ، فَلا تَقْبَلوا مِنْهُمْ عَنّا شَیْئاً وَ لا کَرامَةَ لَهُمْ وَ إنَّما کَثُرَ التَّخْلیطُ فیما یَتَحَمَّلُعَنّا أهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ، لِأنَّ الْفَسَقَةَ یَتَحَمَّلونَ عَنّا، فَهُمْ یُحَرِّفونَهُ بِأسْرِهِ لِجَهْلِهِمْ، وَ یَضَعونَ الْأشْیاءَ عَلَی غَیْرِ [مَواضِعِها وَ] وُجوهِها، لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرینَ یَتَعَمَّدونَ الْکَذِبَ عَلَیْنا، لیَجُرّوا مِنْ عَرَضِ الدُّنْیا ما هُوَ زادُهُمْ إلَی نارِ جَهَنَّمَ.»
هر چند انتساب این عبارات به معصومj معتبر نیست، اما مطالب جالب و قابل تأملی دارد که پیشنهاد میکنم با دقت بخوانید و خوب تأمل کنید.
خلاصه مطلب درباره این حدیث اینکه با توجه ضعف سند این حدیث، استناد به آن در موضوع مورد بحث، منتفی است.
و صلی الله علی محمد و آله