$
یکی از شهرهایی که در مورد قیام امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، بین متدینین خوشنام است، منطقه طالقان است. حتی مطالبی از روستای ایستا گفته میشود که چنین و چنان هستند و اینکه طالقانیهایی که در روایات به عنوان یاوران امام عصر علیهالسلام مطرح هستند، از همینها خواهند بود.
حقیقتاً نمیدانم مطالبی آنچه درباره آنها میگویند، چقدرش درست است و چقدرش شایعه، اما اگر الله تعالی بخواهد در این سه جلسه پیشرو، در بخش ابتدایی بحثمان که درباره ایران و ایرانی و ظهور است، سه روایت درباره طالقان را مرور میکنیم.
دو روایت تا حدودی شبیه هم در بخش المحجة داریم که یک موردش را إن شاء الله جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.
اگر بعد از این سه جلسه، بزرگواران روایت دیگری درباره اهل طالقان یا هر کدام از شهرهایی و مناطقی که پیش از این روایت کردیم، سراغ داشتند، بفرمایند تا آنها را بررسی کنیم.
اما روایت این جلسه؛
* ترجمه روایت:
در روایت مفصلی آمده است که … سپس حسنی خروج میکند. جوانی زیبا از سوی دیلم. به صدایی فصیح ندا میدهد که ای خاندان احمد! ستمدیده را اجابت کنید. صدا از جانب ضریح است. پس گنجهای خدا در طالقان او را اجابت میکنند. گنجهایی و چه گنجهایی. از طلا و نقره نیستند، بلکه افرادی هستند به سختی آهن بر زینهای چابک که در دستانشان سلاح است و از نابودی ستمگران نمینشینند تا به کوفه میرسند، در حالی که بیشتر زمین را پاک کردهاند. پس کوفه را پناهگاه خود قرار میدهند. پس خبر مهدی علیهالسلام به او و اصحابش میرسد.
* منابع:
قدیمیترین منبعی که این حدیث را روایت کرده است، حسن بن سلیمان الحلی در کتاب مختصر البصائر (ص ۴۳۲) است و دیگران یا تصریح کردهاند که از او روایت کردهاند، یا شواهد و قرائن نشان از این مورد دارد. پس منبع اصیل ما در این حدیث، مختصر البصائر مرحوم حسن بن سلیمان الحلی است.
* بررسی سندی:
این حدیث را حسن بن سلیمان الحلی از حسین بن حمدان از محمد بن اسماعیل و علی بن عبدالله الحسنی از ابیشعیب و محمد بن نصیر از عمرو بن فرات از محمد بن مفضل از مفضل بن عمر روایت کرده است. حسن بن سلیمان الحلی از محدثین قرن هشتم است و بین او و حسین بن حمدان الخصیبی که متوفای نیمه اول قرن چهارم است، حدود سه قرن و نیم فاصله است. لذا دو حالت مفروض است. اول اینکه جناب حسن بن سلیمان، مطلب را شنیده و نقل کرده است که با این حساب مرسل است و غیر معتبر. حالت دوم این است که ایشان، این مطلب را از کتاب حسین بن حمدان روایت کرده است که در ابن حالت با دو مسأله مواجه میشویم. اول اینکه طریق ایشان به کتاب حسین بن حمدان معلوم نیست و در نتیجه باز هم در حکم مرسل است. دوم که مهمتر هم هست، خود حسین بن حمدان است. جناب شیخ الطائفه او را جزء افرادی ذکر کرده است که از او روایت نمیکند که این مطلب ظهور در ضعف او نزد ایشان دارد. مرحوم نجاشی هم او فاسد المذهب میداند و کتابهای او را نام میبرد و میفرماید که در آن تخلیط است. این دو بزرگوار در دوره نزدیک به او زندگی کرده و یک طبقه با او فاصله دارند، لذا شناختشان از او مهم و قابل توجه است. البته بعضی از بزرگان سعی در توثیق او کردهاند که دلایشان تمام نیست. میگویند هارون بن موسی التلعکبری که از اجلای ثقات شیعه است، از او استماع حدیث کرده و اجازه دارد، اما جالب این که اگر منابع غلات نصیریه را کنار بگذاریم، با اینکه جناب هارون بن موسی کثیر الحدیث است، در منابع شیعه فقط یک روایت از او دارد که آن هم محل کلام است. با فرض پذیرش این خبر که او نزد حسین بن حمدان استماع حدیث کرده و اجازه روایت هم دارد، عجیب است که فقط یک روایت از او در کتب مکتب اهل بیت هست. این را هم اضافه کنم که در مباحث توثیقات عام گفتیم که نَه شاگردی کسی نزد شیخی، نشانه وثاقت شیخ است و نَخ اجازه از او داشتن دلیل بر وثاقت او نزد شاگرد.
تا اینجا سند حدیث بر مبنای ما غیر معتبر میشود. اما نکته در اینجا است که بیشتر افراد بین او تا مفضل بن عمر مجهول و بعضاً از غلات هستند و این هم اشکال دیگری بر سند این روایت است.
خلاصه اینکه کلکسیونی از موارد ضعف سند است.
* توضیحات:
۱- در این روایت حسنی را قیامکننده از دیلمان و فردی با ظاهری زیبا معرفی میکند و در ادامه روایت که ما ذکر نکردیم، او را دارای صفاتی نیکو و عارف به امام زمان خود نیز توصیف میکند.
دیلمان قدیم تقریبا شامل همه استان گیلان فعلی است. البته در اصل شامل مناطق کوهستانی این استان بود، اما از آنجایی که دیلیمیان بر مناطق پست و کناره دریا نیز تسط داشتند، به همه گیلان، دیلم گفته میشد. قبایل دیلم در دورهای بر طبستان تا گرگان هم تسلط داشتند و به همین جهت در بعضی کتبق به این مناطق هم دیلم گفته شده است.
بعد از افول قدرت قبایل دیلم و قدرت یافتن گیلها که در مناطق کناره دریا زندگی میکردند، نام این منطقه بعد از سدههای طولانی به گیلان مشهور شد.
نکته جالب توجه اینکه حسین بن حمدان الخصیبی در زمان قدرت آل بویه و تسلط آنها بر خلفای بغداد میزیست و اتفاقاً مورد توجه آنها هم بود و نفوذی در بارگاه آنها داشت و جمعی از اشراف آل بویه از ارادتمندان و حامیان او، خصوصا در مقابل شیعیان امامیه و بزرگان آنها بودند و این آل بویه اصالتاً از منطقه دیلم بودند.
و باز جالب اینکه در بعضی گزارشات تاریخی که البته نیاز به اعتبارسنجی دارند، سخن از اصحاب طالقانی آل بویه در فتوحاتشان دارد. لذا اگر کسی بگوید حسین بن حمدان این حدیث را به خوشآیند آل بویه ساخته است، خالی از وجه نیست.
۲- در این روایت آمده است که صدا از جانب ضریح است و برخی از محدثین آن را ضریح پیامبر دانستهاند که معلوم نشد این مطلب را از کجا برداشت کردهاند، علی ای حال! از آنجایی که حدیث معتبر نیست، از آن میگذریم.
۳- در این روایت آمده است که حسنی با یاران طالقانی خود، بیشتر زمین را قبل از تصرف کوفه و اینکه خبری از امام موعود به آنها برسد، پاک میکند و این در حالی است که اولا چنین چیزی در سایر روایات وجود ندارد و با بعضی از روایات نیز در تخالف جدی است. ثانیا پاک کردن اکثر زمین توسط عدهای و آنهم قبل از فراگیر شدن قیام امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف، کمی عجیب است، مگر اینکه زمین را محدوده خاصی بگیریم که آن وقت با کلمات متن روایت و سیاق معنایی آن هماهنگ نیست. ثالثا بین دیلم که حسنی از اهالی آنجا است و طالقان که اهالی آنجا او را یاری میکنند و کوفه که مقر ایشان میشود، محدودهای است که روایت را هر گونه بخواهیم توجیه کنیم، نه با اکثر زمین جور در میآید و نه با اکثر سرزمینهای اسلامی، اما با محدوده متصرفات آل بویه هماهنگ است.
۴- مسائل بسیاری درباره این عبارات و سایر عبارات این حدیث بسیار مفصل هست که با توجه به ضعف جدی سند و محدودیت وقت، از آن عبور میکنیم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد