$
* روایت اول: روایت سؤال یهود از پیامبر
جلسه قبل بحث مختصر و مفیدی درباره آیه «الرجال و قوامون علی النساء» داشتیم و دیدیم اگر ما باشیم و این آیه، مربوط به روابط زن و شوهر است و نه جنس مرد و جنس زن، تازه قوامون هم به معنایی که بعضی آقایان فرمودهاند، نیست.
املا برویم سراغ روایات تفسیری تا ببینیم چه تغییراتی ایجاد میکند؛
۱/۱- (علل الشرائع، ص ۵۷۰): حَدَّثَنا الشَّیْخُ الْفَقیهُ أبوجَعْفَرٍ، مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ موسَی بْنِ بابَوَیْهِ الْقُمّیُّe قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلیٍّ ماجیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ، مُحَمَّدِ بْنِ أبیالْقاسِمِ عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبیعَبْدِاللهِ الْبَرْقیِّ عَنْ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَرْقیِّ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعاویَةَ بْنِ عَمّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ أبیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أبیطالِبٍj قالَ: «جاءَ نَفَرٌ مِنَ الْیَهودِ إلَی رَسولِ اللهِp، فَسَألَهُ أعْلَمُهُمْ عَنْ مَسائِلَ، فَکانَ فیما سَألَهُ أنْ قالَ لَهُ: «ما فَضْلُ الرِّجالِ عَلَی النِّساءِ» فَقالَ النَّبیُّp: «کَفَضْلِ السَّماءِ عَلَی الْأرْضِ وَ کَفَضْلِ الْماءِ عَلَی الْأرْضِ، فالْماءُ یُحْیی الْأرْضَ وَ بِالرِّجالِ تُحْیا النِّساءُ. لَوْ لا الرِّجالُ ما خُلِقَتِ النِّساءُ. یَقولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَ: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أنْفَقوا مِنْ أمْوالِهِمْ». قالَ الْیَهودیُّ: «لِأیِّ شَیْءٍ کانَ هَکَذا؟» فَقالَ النَّبیُّp: «خَلَقَ اللهُ تَعالَی آدَمَ مِنْ طینٍ وَ مِنْ فَضْلَتِهِ وَ بَقیَّتِهِ خُلِقَتْ حَوّاءُ وَ أوَّلُ مَنْ أطاعَ النِّساءَ آدَمُ. فَأنْزَلَهُ اللهُ تَعالَی مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ بَیَّنَ فَضْلَ الرِّجالِ عَلَی النِّساءِ فی الدُّنْیا. أ لا تَرَی إلَی النِّساءِ کَیْفَ یَحِضْنَ وَ لا یُمْکِنُهُنَّ الْعِبادَةُ مِنَ الْقَذارَةِ وَ الرِّجالُ لا یُصیبُهُمْ شَیْءٌ مِنَ الطَّمْثِ؟!» قالَ الْیَهودیُّ: «صَدَقْتَ یا مُحَمَّد.»
* ترجمه: چند نفر از یهود به سوی رسول اللهp آمدند. پس سؤال کرد عالمترین ایشان از مسائلی. پس در آنچه از ایشان سؤال کرد، این بود که به ایشان گفت: «چیست برتری مردان بر زنان؟» پس نبیp فرمودند: «مانند فضل آسمان بر زمین و مانند فضل آب بر زمین. پس آب زنده میکند زمین را و به واسطه مردان، احیا میشوند زنان. اگر مردان نبودند، زنان خلق نمیشدند. الله عز و جل میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أنْفَقوا مِنْ أمْوالِهِمْ». یهودی گفت: «برای چه چنین شد؟» پس نبیp فرمودند: «خلق کرد الله تعالی آدم را از گل و از زیادی آن و بقیهاش خلق شد حوا و اول کسی که اطاعت کرد زنان را، آدم بود، پس فرو فرستاد او را الله تعالی از جنت و بیان نمود فضل مردان را بر زنان در دنیا. آیا نمینگری به سوی زنان که چگونه حیض میشوند و امکان نمییابند آنها عبادت را از (جهت) ناپاکی، در حالی که مردان، اصابت نمیکند به آنها چیزی از ناپاکی؟» یهودی گفت: «راست گفتی ای محمد!»
* بررسی سند: این حدیث با کمی و زیادی در منابع مختلف ما و نیز منابع مکتب خلفا آمده است که از منابع مکتب خلفا گذر کرده و منابع اولیه مکتب خودمان را که مرور میکنیم.
۱٫ شیخ صدوق این حدیث را از محمد بن علی بن ماجیلویه از عمویش، محمد بن ابیالقاسم از احمد بن ابیعبدالله البرقی از ابیالحسن البرقی از عبدالله بن جبله از معاویه بن عمار الدهنی از حسن بن عبدالله از پدرش از جدش، امام مجتبیj روایت کرده است که محمد بن علی بن ماجیلویه، عمویش، عبدالله بن جبله و معاویه بن عمار از ثقات درجه یک هستند. ابوالحسن، علی بن حسین البرقی و حسن بن عبدالله که از نوادگان امام مجتبی است، از ثقات درجه دو هستند. احمد البرقی هم از ثقات مشروط است. اما پدر حسن بن عبدالله که از جدشان امام مجتبیj روایت کردهاند، مجهول هستند و در نتیجه این طریق معتبر نیست.
۲٫ جناب شیخ مفصلتر این حدیث را در الأمالی (مجلس ۵۳، ح ۱) با همین سند روایت کرده است، با این تفاوت که حسن بن عبدالله از پدرانش از جدش امام مجتبیj روایت کرده است. شاید این سند بر سند قبلی ترجیح داشته باشد، چرا اگر درست به خاطرم باشد، در بین فرزندان امام مجتبیj کسی به نام عبدالله گزارش نشده است که نسل امامj از او هم ادامه داشته باشد. علی ای حال! فرقی نمیکند. اگر بین حسن بن عبدالله تا امام مجتبیj، چند نفر باشند، همهشان مجهول هستند و اگر فقط یک نفر باشد، همان یک نفر مجهول است.
در ضمن فراموش نکنیم که فرزند امام معصوم بودن، دلیل بر ثقهبودن نیست.
۳٫ جناب شیخ مفید هم شبیه این حدیث را با تفاوتهایی در متن، در الإختصاص (ص ۳۳) از عبدالرحمن بن ابراهیم از حسین بن مهران از حسین بن عبدالله که در بعضی نسخ حسن بن عبدالله نوشته شده است، از پدرش از جدش از امام صادقj از پدرش از جدش امام حسینj روایت کرده است که نفر اول را میتوان توثیق درجه دو کرد، اما نفرات بعدی تا امام صادقj، همه مجهول هستند و در نتیجه این طریق هم معتبر نیست. با مقایسه سند این حدیث از حسن بن عبدالله به بعد، با دو سند قبلی، شاید نکات جالبی به دستان بیاید.
* بررسی متن: اشکالات متنی این حدیث کم نیستند، اما توجه به اینکه سند این حدیث معتبر نیست، فقط به همین مقدار بسنده میکنم که اگر کسی این حدیث را در زمره اسرائیلیات قرار دهد، بیوجه نیست.
و صلی الله علی محمد و آله