$
* آیه چهارم: آیه ۲۲۳ سوره بقره
قرار بود آیه چهارم را ضمن دلیل دهم عرض کنم که به پیشنهاد حاج آقای کاظمزاده اینجا مطرح میکنم. البته آنجا هم اشارهای به این آیه خواهیم کرد.
الله تعالی در آیه ۲۲۳ از سوره بقره میفرماید: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتوا حَرْثَکُمْ أنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّموا لِأنْفُسِکُمْ وَ اتَّقوا اللهَ وَ اعْلَموا أنَّکُمْ مُلاقوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ». یعنی زنان شما کشتزاری برای شما هستند، پس درآیید کشتزارتان را آنگونه که میخواهید و پیش فرستید برای خودان و تقوا پیشه کنید الله را و بدانید که شما ملاقات کنید او را و بشارت ده مؤمنان را.
بعضی آقایان از جمله یکی از معاصران ما که اتفاقا جزو مراجع صاحب رساله هم هستند و گاهی روشنفکر و امروزی هم به حساب میآیند و در دورههای اول مجلس هم بودند و سمتهای دیگری هم داشتند، در نامهنگاری مفصلی که در همین مسأله رجولیت در مرجعیت بینمان شد، مطالبی را فرمودند که از جمله آن استناد به همین آیه شریفه بود. البته مطلب کامل ایشان حول و حوش دلیل دهمی است که در آینده خواهیم گفت، اما در ضمن آن به این آیه هم اشاره کرده بودند و اصل حرف این بود که الله تعالی برای بانوان وظایفی ذاتی در نظر گرفته است که از جمله آن فرزندآوری است و به مسأله «حرث لکم» در این آیه استناد کرده بودند.
ببینید بزرگواران! بنده حرفی ندارم که با توجه نوع فیزیولوژی بدن خانمها، ایشان هستند که نطفه مرد را جذب تخمدان خود کرده و نتیجه حاصل از لقاح را در رحم خود پرورده و از وجود خود او را تعذیه میکنند تا فرزندی پا به این دنیا بگذارد و از این بابت همه مردان و زنان مدیون مادران خود هستند که زحمت بسیار بارداری و غیره را تحمل میکنند و تازه بعدش هم در کنار پدر و حداقل در این دهههای اخیر، چه بسا بیشتر از پدر، در تربیت و رشد و نمو فرزند تأثیر مستقیم دارند و یکی از نکات مهم فقهی و اخلاقی هم که از آیه برداشت میشود، همین است که با بیانی ادبی و حتی شاعرانه، بانوان را به کشتزاری تشبیه میکند که هر چند در اختیار شوهر خود قرار دارند و شاید او بتواند خیلی کارها نسبت به او کند، البته نَه هر کاری، باید «قدموا أنفسهم» و «تقوای الهی» را در نظر داشته باشند، چرا که الله تعالی را ملاقات میکنند و باید پاسخگوی کارهای خود باشند. اما با تمام این احوال، سؤال در اینجا است که مگر درس خواندن، درس دادن، حالا هر رشتهای که باشد، از جمله دروس اجتهاد فقهی، قرار است، بالذات مانع این وظیفه و مسؤولیت خدادادی باشد؟ چه بسیار زنانی که در رشتههای مختلف، از جمله مباحث دینی درس خواندهاند و درس دادهاند و تحقیق و پژوهشهای بسیار عالی داشتهاند و در کنار آن به وظایف عالیه همسری و مادری خود هم پرداختهاند و چیزی کم نگذاشتهاند. بحث تصدی مرجعیت هم همین است. بانویی درسی خوانده و استنباطی داشته و آن را به شکلهای مختلف، از قبیل کتاب و رساله که جزء روشهای سنتی است و سایت و شبکههای اجتماعی و … که جدیدتر به حساب میآیند، در اختیار دیگران قرار میدهد و در کنار بسیاری کارهای دیگری که میتواند بکند، به سؤالات جدید هم پاسخ میدهند و خلاصه آن کارهای را که مراجع مرد با کم و زیادی میکنند، آنها هم میتوانند با کم و زیادی انجام دهند. مثلا همین بانو امینی که پیش از این ذکرش شد، جلسات منظم و مفصل تفسیر، اخلاق، عقاید، فقه و اصول، آن هم در سطح تخصصی داشتهاند و آنگونه که خود آقایان نقل میکنند، در انجام وظایف و مسؤولیتهای همسری و مادری هم کم نگذاشته بودند. خب! ایشان و امثال ایشان میتوانستند یا میتوانند کارهای دیگری هم بکنند، یا حداقل بخشی از همین زمان اختصاص یافته به این کارها را به رسیدگی به امور مرجعیتی اختصاص دهند.
حالا ممکن است کسی پای مراوده با مردان و محدودیتهای خاص آن را وسط بکشد که عرض میکنم برادر من، این موضوع را در ضمن آیات قبلی بررسی کردیم و دیدیم که مانعی برای ممنوعیت مرجع زن نیست. در دلیل نهم هم تکملهای بر آن خواهیم داشت. اینجا بحث ما بر سر «حرث لکم» و مانند آن است. وقتی شلوغ پلوغ میکنید، خودتان گیج میشوید و خلط در مبحث پیش میآید و امر مشتبه میشود و خلاصه کار خراب میشود.
خب! پس اگر ما باشیم و این آیه شریفه، ممنوعیتی برای مرجعیت بانوان، فی نفسه نیست. بله! اگر بانویی به جهت مرجعیت، یا حتی تحصیل، یا هر مستحب یا حتی واجب کفایی غیر متعینی از وظایف اصلی و واجب خود باز بماند، مسأله فرق میکند، کما اینکه اگر مرد هم به واسطه مرجعیت یا حتی تحصیل که یا مستحب است، یا واجب کفایی، از وظایف اصلی و واجب عینی خود باز بماند، تکلیفش روشن است. به هر حال میدانیم که مسأله مرجعیت، نهایتا واجب کفایی است و نَه واجب عینی، چه بر زن و چه بر مرد و تا زمانی که این وجوب، عینیت نیافته، نمیتواند در برابر واجبات عینی عرض اندام کند، چه برای مرد باشد و چه زن.
از همه اینها که بگذریم و قبل از اینکه چند نکتهای را درباره روایات ذیل این آیه عرض کنم، این نکته را اضافه کنم که اگر کسی همچنان به استناد به این آیه اصرار داشته باشد، خوب است مطلب را درباره بانوان نازا که البته زیاد نیستند و بانوانی که به سن یائسگی رسیدهاند و از قضای روزگار چند نکته در مورد آنها وجود دارد، روشن کنند تا ببینیم چه میگوید. بعضی از این نکات را عرض کنم. مثلا اینکه یائسگی برای همه زنان پیش میآید و دیگر نادر و غیر عادی نیست یا عیب و نقص نیست، بلکه یک مسأله کاملا عادی و طبیعی است که حداقل برای همه زنانی که به حدود سنی خاصی برسند، پیش میآید و از قضای روزگار این سن و سال، همان سن و سالی است که حداقل در دهههای اخیر، بیشتر مراجع ما، مرجعیت اصلی و رسمی خود را از همان سن و سال شروع کردهاند.
اما روایات ذیل این آیه؛
* نکتهای پیرامون روایات ذیل این آیه
ذیل این آیه شریفه، دهها روایت وجود دارد که طبق معمول، بعضی معتبر هستند و بعضی غیر معتبر. اما مهم اینکه این روایت، اعم از معتبر و غیر معتبر، همهاش حول و حوش دو مطلب است. اول جواز یا عدم جواز نزدیکی با همسر از دُبُر و دیگری برخورد با خرافهای که ظاهرا بین بعضی از یهود آن عصر رایج بوده که اگر جماع از دبر باشد، فرزند احول یا به نوعی معیوب متولد میشود و این خرافه بین مسلمانان هم مطرح بوده است. نمیدانم این خرافه از یهود به دیگران منتقل شده یا از دیگران به یهود و از آنجا به مسلمانان راه یافته است، چرا که در بعضی نوشتههای سریانی که عموما گرایشهای مسیحی دارند، رد پای این خرافه دیده میشود.
علی ای حال! همه اینها از موضوع ما کاملاً خارج است و هر کدامشان بحث مفصلی دارد که شاید در آینده فرصتی شد و در جای خودش مطرح کردیم.
بحث ما درباره آیات تمام و إن شاء الله از جلسه آینده به روایات مستقلی که در ممنوعیت تقلید از بانوان مطرح کردهاند، میپردازیم.
و صلی اله علی محمد و آل محمد