((( این مطالب از لابهلای دروس مختلف استاد ریاحی استخراج شده است. )))
محمد بن عیسی بن عبید بن یقیطین بن موسی الیقطینی، مولی اسد بن خزیمه از جمله افرادی است که درباره او اختلاف شده است.
شیخ الطائفه در الفهرست (ش ۶۱۲ و ۸۱۳) او را تضعیف میکند و همان مطالبی را از قول شیخ صدوق بیان میکند که در مباحث رجال، در توثیقات عام، در بخش کتاب نوادر الحکمة عرض کردیم و شبیه همان مطلبی است که مرحوم نجاشی گفته و به آن اشاره خواهیم کرد. ایشان در کتاب الرجال خویش (ش ۵۷۵۸ و ۶۳۶۱) نیز او را از قول محدثین قمی تضعیف میکند.
مرحوم کشی در کتاب الرجال (ش ۹۸۰) او را در کنار جمعی دیگر از ثقات نام برده و همه را از جمله عدول و ثقات دانسته ودر جای دیگر (ش ۱۰۲۳) او را شیخی فاضل معرفی میکند.
مرحوم نجاشی (ش ۸۹۶ و ۹۳۹) درباره او مینویسد که جلیل در امامیه، ثقة عین، کثیر الروایه، حسن التصانیف که از امام جوادj روایت کرده است. شیخ صدوق از قول ابن ولید او را تضعیف کرده است که به احادیث او به تنهایی اعتماد نمیشود. سپس مرحوم نجاشی مینویسد که اما علمای امامیه این سخن را نمیپذیرند و میگویند که محمد بن عیسی دیگری است که در بغداد ساکن بوده است. فقط میگویند که از ضعفا نقل حدیث میکرده و به مراسیل اعتماد مینموده است و برایش مهم نبوده که از چه کسی اخذ حدیث میکند، اما بر خودش طعنی نیست.
در سایر کتب رجالی بعد از دوره متقدمین نیز عموماً همین مطالب ذکر شده و بعضی او را توثیق و بعضی تضعیف کردهاند.
جمعبندی آنکه در مجموع سخن مرحوم نجاشی مقبول است.
ظاهراً تضعیف محدثین قمی به جهت تضعیف ابن ولید بوده است و با اینکه شیخ صدوق معمولاً با نظر استادش، ابن ولید، مخالفت نمیکند، اما در اینجا مخالفت کرده است که این خود جای تأمل است.
طبق فرمایش مرحوم نجاشی، کثیری از علمای امامیه، در دوران غیبت صغری و اوایل غیبت کبری، این تضعیف ابن ولید را نپذیرفتهاند.
علاوه بر این، وی از مشایخ جمعی از ثقات شیعه بوده که در نقل حدیث به او اعتماد داشتهاند. برخی از این افراد عبارتند از علی بن ابراهیم، احمد بن محمد بن عیسی الاشعری، محمد بن جعفر الرزاز الکوفی، محمد بن حسن الصفار، حمدویه بن نصیر، سعد بن عبدالله القمی، عبدالله بن جعفر الحمیری، محمد بن علی بن محبوب و محمد بن یحیی العطار.
همانگونه که اشاره کردم، در مباحث رجال گفته شد که ابن ولید او را از رجال کتاب نوادر الحکمة استثنا کرده و تضعیف نموده است و ظاهراً جمعی نیز از او تبعیت کردهاند. در ضمن ممکن است که علت تضعیف ابن ولید، اعتماد محمد بن عیسی بن عبید به مراسیل و نقل از ضعفا بوده باشد و نه تضعیف خود او.
خلاصه آن که خودش ثقه است، اما به واسطه او نمیتوان کسی را توثیق کرد.